شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

حکایتی زیبا از مثنوی

خداوند و حضرت موسی

روزی خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود:

ای موسی چرا مرا نمی خوانی و دعائی نمی کنی؟

موسی (ع) عرض کرد:

خدایا: با کدام زبان - با کدام دست و دل،

یعنی همه آلوده به گناهان است!؟

خداوند فرمود: ای موسی با زبان غیر مرا بخوان ،

موسی عرضه داشت الها چگونه؟

خداوند فرمود: تو به بندگانم که به منزله ی خانواده ام هستند،

خدمت کن تا آنها برایت دعا کنند.

با زبان و با دست و دل دیگران که گناه نکردی!

گر نداری تو دم خوش در دعا / رو دعا می خواه ز اخوان صفا

بحر این فرمود با موسی خدا / وقت حاجت خواستن اندر دعا

گفت ای موسی زمن می جو پناه / با دهانی که نکردی تو گناه

 گفت موسی من ندارم آن دهان / گفت ما را از دهان غیر خوان

 با دهان غیر کی کردی گناه؟ / از دهان غیر برخوان کای اله

 آن چنان کن که دهان ها مر تو را / در شب و در روز آرد دعا

 از دهانی که نکردستی گناه / وآن دهان غیر باشد عذرخواه  

یا دهان خویشتن را پاک کن / روح خود را چابک و چالاک کن

ذکر حق پاک است چون پاکی رسد / رخت بربندد برون آید پلید

می گریزد ضدها از ضدها / شب گریزد چون برافروزد ضیا

چون درآید نام پاک اندر دهان /  نی پلیدی ماند و نی آن دهان

(مثنوی - دفتر سوم)

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد