شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

رابطه ی بین صداقت و فقر

نمی دانم آیا با من هم عقیده هستید یا نه! که صداقت فقر می آورد. شاید به همین خاطر هست که خیلی ها از صداقت به دور هستند.به مثال های زیر توجه کنید:

راست گویی: من بارها و بارها شنیدم که یک آدم صادق نمی تواند یک شغل تولیدی داشته باشد. بر فرض مثال باید دروغ بگوید تا تولیداتش به فروش برود. اگر راست بگوید هم مورد تمسخر جامعه قرار می گیرد و هم جنسش به فروش نمی رود.این مورد را هم شنیدم و هم در عمل دیدم.

دزدی نکردن: در این مقوله من معتقد هستم که اگر دزدی نباشد کار به جایی نمی رسد. فقر دامنگیر آدم خواهد شد. جالب آن است که آدم هایی دزدی آشکار انجام می دهند و وجهه ی مناسبی هم دارند. بدون آن که کسی بفهمد و اگر کسی هم متوجه بشود، آنقدر خودش درگیر این قضایا هست که امر دزدی یک حلقه ی اتصالی خواهد بود برای بقیه ، چون هر کدام در آن امر تا حدودی سهیم و شریک هستند. گاهی هم یکی به بیراهه می زند و آفتابه ای را می دزدد و به خیال آن که از این آفتابه می توان راه به جایی ببرد،در تله ماموران قرار می گیرد. این دزد آوازه اش در شهر پیچیده می شود و مردم می گویند بگیرید، آهای دزد. بالاخره آن دزد کوچک آنقدر کتک می خورد تا به همه ی آفتابه هایی که دزدیده اقرار کند. پرونده ای تشکیل می شود و مردم یک شب آسوده می خوابند که امنیت برقرار است و یک آفتابه دزد در دام پلیس افتاد. دزد واقعی نه می داند که دزد است و نه مردم می دانند که بابا این آفتابه دزد است باید ریشه ی دزدی های کلان قطع شود که نمی دانم چرا قطع نمی شود!؟

پارتی: مقوله ی پارتی خیلی جالب است. این پارتی در همه جا کاربرد دارد. حتی در بیمارستان ها، در شهرداری ها که به وفور دیده می شود. در گذشته برای هر کس می گفتی باید اسناد و مدارک هم هم جفت و جور می کردی، که این کار شدنی، اما ناشدنی بود. در بیمارستان وقتی مریض وارد بیمارستان می شود، قبل از راهکارهای قانونی و پذیرش باید به دنبال فردی از آشنا و فامیل بگردی که یا در آن بیمارستان کار بکنند و یا آشنایی داشته باشند. گاهی یک نظافت چی بیمارستان بدون هیچ منتی بیمارتان را به سرعت پذیرش و بهترین بخش و تخت را در اختیار قرار می دهد. از نظافت چی تا دکتر و جراح هر کدام می توانند برای بیمار مفید فایده باشند. و اگر پارتی نباشد بیمار هی ناله می زند و کسی هم نیست به دادش برسد. و اگر همراهان هم اعتراض بکنند با قانون و حراست و درگیر خواهند شد.

رشوه: رشوه از جمله کارهایی است که فرقی نمی کند از فقیر و غنی بسته به آورده هایشان می تواند در مملکت ما راهی برای پیشبرد اهداف داشته باشد. من در یک مصالح فروشی کار می کنم. هر شب راننده های ما مبلغی را برای پلیس با ما تسویه حساب می کنند. 10 هزار تومان حداقل پولی هست که بابت پلیس داده می شود. البته ماشین مصالح فروشی ما درب و داغون است. و به جای آن که به امور فنی اش بپردازند، هر روز برای هر باری به پلیس جریمه می دهند. البته در اینکار هم راننده مقصر است و هم پلیس. البته در این بین سازمان نظارت در کشور ما مرده ی متحرک است. آن جاهایی را که باید ببیند نمی بیند. و همین عمل باعث می شود که هم گیرنده و هم دهنده ی رشوه هم شرعاً و قانونی مالشان حرام می شود. و آن جایی هست که اگر بخواهند بچه ای درست کنند، آن وقت است که نمی دانم چه کسی به دنیا بیاید!؟ همین بچه ها در سال های آینده که باید مدیران اجرایی کشور بشوند می شوند سمی مهلک! البته این رشو.ه در اقصا نقاط و اقصا ادارات و اقصا بیمارستان ها و تیمارستان ها وجود دارد که هیچی نگویم بهتر است!

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد