شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

نمایشی برای حکایت بیطار

به نام خدا

راوی: و اما بعد، طوطیان شکر شکن شکرستان و راویان اخبار چنین حکایت کردند: مردی پیاز پوست می گرفت که چشمانش بسوخت و اشک از دیدگانش جاری شد؛ پس شب هنگام به سوی خانه بیطار (که همان دامپزشک امروزی است ) به راه افتاد تا دوا کند. صحنه دامپزشکی قدیم جلوی خانه بیطار مردی با الاغ مریضش ایستاده و بیطار مشغول مداوای چارپای اوست که مرد دیگری با آه و ناله وارد می شود. مرد نالان: آی بیطار به دادم برس، چشمانم، چشمانم. می سوزد. سوزش درد امانم را بریده است. آی بیطار به دادم برس. بیطار بعد از مداوای الاغ به مرد توجه می کند و می گوید: بیطار: اینجا ما برای چارپایان طبابت می کنیم. نعل و میخ و سیخ گداخته ابزار کار ماست. شما بهتر است به حکیم دیگری مراجعه کنید. مرد نالان: با التماس و تمنا مرا از درگاهت نران، نمی توانم راه بروم، چشمانم می سوزد. به دادم برس. با اصرار مرد بیطار هر آنچه در چشم چارپایان می کشید در چشم آن مرد کشید و به خانه برگشت. راوی: هنگامی که سیاهی شب به سپیدی صبح بدل گشت، فروغ دیدگان آن مرد طلوع نکرد؛ شکایت بیطار را نزد قاضی برد. قاضی در جایگاهی مشغول قسط و عدل بود که مرد نابینا وارد می شود. مرد نالان: ای عدالت گستر، ای دادخواه، ای قاضی خوب و دانا، ظلمی بر من وارد شد که دنیایم تیره و تار شده است.

قاضی: چه شده است؟

مرد نالان: دیشب چشمانم می سوخت. از شدت یوزش نزد بیطار رفتم تا دوا کند. او چیزهایی بر چشمم کشید و من به خیال آنکه مداوا شدم به منزل برگشتم. اما وقتی از خواب بیدار شدم چشمانم دیگر قدرت بینایی را نداشت. دنیا برایم تیره و تار شد.

قاضی رو به بیطار: شما چرا به معالجه این مرد پرداختی؟ شما که طبیب نیستی؟

بیطار: شما درست می گویید این قاضی دانا. من هر چه اصرار کردم که نمی توانم تو را دروان کنم گوشهایش هم همانند چشمانش شنوایی اش کم شده بود. اصرار داشت که هر آنچه با چارپایان می کنم با او هم انجام بدهم.

قاضی به بیطار: شما بروید و هیچ تاوانی نیست.

قاضی رو به مرد نالان: تو اگر خر نبودی پیش بیطار نرفتی.

راوی: سعدی پارسی گوی شیرین گفتار به ما چنین پند می دهد: که کار را باید به کاردان سپرد و بس! تا بدانی که هر آنکه نا آزموده را کار بزرگ فرماید با آنکه ندامت برد بنزدیک خردمندان به خفت رای منسوب گردد.

ندهد هوشمند روشن رای / بفرومایه کارهای خطیر

بوریاباف اگر چه بافندست / نبرندش به کارگاه حریر

گلستان سعدی / باب هفتم / در تاثیر تربیت

نوروز سلطون بی یمو

من از زبان پدران و مادران کهن سال میگونی قصه ها، خاطرات و ترانه های زیادی شنیده بودم. یکی از این ترانه ها مربوط به نوروز خوانی است. وقتی موسم عید نوروز فرا می رسید، برخی نوروز خوانی را زمزمه می کردند. اگر اشتباه نکنم این ترانه ها از زمانی ورد زبان میگونی ها شده بود که در موسم نوروز، نوروز خوانان مازندرانی به میگون و روستاهای اطراف می آمدند و در کوچه ها و پس کوچه ها این نواها را سر می دادند و هنگامی که از درب منزلی عبور می کردند لحظه ای درنگ و با خواندن شعرها و ترانه هایی آمدن بهار را نوید داده و صاحب خانه هم با تنقلات و وسایل دیگری به نوعی با آنان همراه می شدند و به آنان فرا رسیدن نوروز را مژدگانی می دادند.

باد بهارون بی یمو

(باد بهاران آمده) 

مژده هادین دوستون

(مژده دهید ای دوستان)

نوروز سلطون بی یمو

(نوروز سلطان آمده)

*

مژده هادین دوستون

(مژده دهید ای دوستان)

این سال نو باز بی یمو

(این سال نو باز آمده)

این نوبهار مبارک بو

(این نو بهار مبارک باد)

این لاله زار مبارک بو

(این لاله زار مبارک باد)

مژده هادین دوستون

(مژده دهید ای دوستان)

بلبل به بستون بی یمو

(بلبل به بستان آمده)

ای صد سلام و سی علیک

خاله باجی! سلام علیک

خاله! زمّا ته درا

تو بزن شه دِتَرا

په کنه صنّخه درا

بیاره دستمال زری

و سر کدوئه پن زاری

 باد بهارون آمده

نوروز سلطان آمده

مژده دهید ای دوستان

این سال نو باز آمده

خاله باجّی باخدا

ان شالله بوری کربلا

ته مطلب بووئه روا

انه زمّا این پا اون پا

مه چرمه بن بَوو رها

ته جا گیرمه چرمه بها

در میگون فصول بهار و تابستان دراویش، فالگیران و گدایان غیر بومی هم به در خانه ها می آمدند. گدایان غیر بومی به "طالقونی" محشور بودند. نوروز خوانان برای اینکه خودشان را از دراویش و گدایان دوره گرد جدا کنند، اغلب با شعرهای فی البداهه خودشان را معرفی می کردند.

 

 

بنده دکتما آملیه دوم

بوردمه خطه نور بیتمه آروم

چارده دسگاهی و منه ساختمون

باغ عباسپور و هسه مه سامون

یا: ای باجی و ای گدا

نیمی طالقونی گدا

نیمی دسیر نیم چپا

مه رفیق من بچا

شما مره نائورین گدا

مو روستا دار موکو پا

کهنیم دارمو ملک و جا

باغ دارمو غولی کلا

خدا بهلّو تنی ریکا

برای اطلاعات بیشتر می توانید به سایت مازندنومه مقاله ی نادعلی فلاح،پژوهشگر فرهنگ مردم مراجعه نمایید.

گل به گلستان بیمو

(گل در گلستان آمده) 

خسرو حکیم‌رابط دوباره در بیمارستان بستری شد

خسرو حکیم‌رابط نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس باسابقه که مدتی هم در دبیرستان خواجه نصیر طوسی میگون مشغول خدمت بود بار دیگر در بیمارستان بستری شد

  

 این هنرمند که از شامگاه 20 آذر ماه در بیمارستان «دی» بستری شده است درباره وضعیت جسمانی‌اش به خبرنگار بخش تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، گفت: دو شب پیش حالم بد شد و به بیمارستان «قلب» تهران مراجعه کردم اما بهبودی‌ حاصل نشد و شب گذشته به بیمارستان «دی» آمدم. وی اضافه کرد: چندی پیش که در بیمارستان «قلب» تهران بستری بودم، یکی از رگ‌های قلبم را که بسته شده بود باز کردند اما یک رگ دیگر همچنان بسته است و حالا سه تن از متخصصان بیمارستان «دی» مشغول بررسی هستند تا در صورت لازم با دارو یا عمل جراحی رگ دوم را باز کنند. حکیم‌رابط که در حال حاضر در بخش سی سی یو بیمارستان «دی» بستری است‌، گفت: فعلا منتظرم تا متخصصان قلب نظرشان را اعمال کنند و ببینیم چه تصمیمی می‌گیرند. به گزارش ایسنا‌، این نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس چندی پیش هم برای باز کردن یکی دیگر از رگهای قلبش در بیمارستان قلب تهران بستری شده بود. او ده سال پیش نیز تحت عمل جراحی قلب قرار گرفته بود . خسرو حکیم رابط در سال‌های اخیر بیشتر وقتش را به آموزش دانشجویان در مقطع فوق لیسانس اختصاص داده است

  

 

این هنرمند زادهٔ ۱۳۰۹ در شیراز است و سال ۱۳۲۸ در آموزش و پرورش مشغول کار شد و بعدها تحصیلات خود را در دانشکده هنرهای دراماتیک ادامه داد. استاد در اوایل دهه ی ۵۰چند سالی در دبیرستان خواجه نصیر طوسی میگون به تدریس اشتغال داشت. حکیم رابط علاوه بر چاپ آثاری همچون سهراب شنبه، ایوب دلتنگ خسته خندان، دست هزار بلوچ و ... فیلمنامه راز کوکب به کارگردانی خسرو معصومی و متن سریال این قافله عمر به کارگردانی مجید بهشتی را برای تلویزیون نوشته است. تدریس در دانشگاه تبریز، هنرهای دراماتیک، سینما تئاتر، دانشگاه آزاد و دوره نمایشنامه نویسی رادیو در صدای جمهوری اسلامی ایران و عناصر دراماتیک در دوره تهیه کنندگی تلویزیون در دهه ۶۰ و ۷۰ از عمده فعالیت این نویسنده است. از جمله نمایشنامه‌های او می‌توانه به آثاری چون «آنجا که ماهی‌ها سنگ می‌شوند»، «ایوب دلتنگ خسته خندان»،«سهراب شنبه»، «سهراب و ساز و والی قبرستان»، «روز هفتم، خاطره‌ها»، « اتاق شماره 6» و... اشاره کرد. حکیم‌رابط همچنین متن سریال «این قافله عمر» به کارگردانی مجید بهشتی را به نگارش درآورده است. نمایش‌نامه‌های رادیویی این هنرمند عبارتند از:آهو و احمد، زمانه در دست زمان، عطسه ، زیر تیغ آفتاب، بانگ زنگ فیل فیلن، فیل در پرونده و فیلمنامه‌های ارض موعود، فصل خون، دست هزار بلوچ، تشنگی، آب، چرخ، گذر از ظلمات، اسماعیل در قربانگاه، باغ آدم، طلوع در کوچه قهر آشتی و ... را در کارنامه هنری خود ثبت کرده است«مهتاب شب اول» را در کارنامه هنری خود ثبت کرده است

دکتر احمدی‌نژاد در شانزدهمین مراسم بزرگداشت حافظ

هفته ی حافظ بر دوستداران حافظ گرامی باد

امسال به جای یک روز هفته ای را برای حافظ شیرین سخن اختصاص داده اند. روز و سال و ماه و دقایقش گرامی باد. شیرینی سخن حافظ بر کسی پوشیده نیست. اگرچه هر کس با نگاهی از شهد سخنان سحرآمیز حافظ برداشتی دارد و از خرمن وجودش خوشه ای می چیند، اما آنچه مفید است اینکه همه از شعرهای این شاعر بلند آوازه لذت می برند. دیشب هم ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر احمدی نژاد میهمان ویژه ی حافظ در حافظیه ی شیراز بود. دکتر اسماعیل آذر هم به عنوان مجری این برنامه را تا پایان همراهی می کرد. آقای افتخاری هم با صدای گرم و شعرهایی که از حافظ انتخاب کرده بود بر گرمای مجلس افزوده بود.

دکتر احمدی‌نژاد در شانزدهمین مراسم بزرگداشت حافظ: ریاکاری و توسل به ظواهر در مکتب حافظ، مانع از کمال انسان است.

دکتر محمود احمدی‌نژاد شامگاه جمعه در شانزدهمین مراسم بزرگداشت حافظ که در هفته حافظ در حافظیه شیراز برگزار شد، به تشریح ابعاد شخصیتی و علمی این شاعر بلند آوازه ایرانی پرداخت و گفت: سخن گفتن از حافظ، در واقع بیان توحید ناب، کمال و عظمت روحی انسان و حقیقت عرفان، عشق و زیبایی است.

رییس جمهور با بیان اینکه حافظ مسیر درست تعالی را یافته و با عشقی سوزان قله های بلند کمال را فتح کرده است، اظهار داشت: حافظ با یافتن جام جهان نما، از افقی بسیار بالا به عالم هستی نظاره کرده و به زیبایی توحید را به عنوان رمز ماندگاری انسان به تصویر کشیده است.
وی ادامه داد: حافظ عاشق همه حقیقت هستی و انسان کامل بوده و در اوج عزت انسانی در عشق انسان کامل می بالد و در مراتب کمال صعود می کند.

دکتر احمدی نژاد انسان را موضوع سخن حافظ و فصل مشترک آفرینش عنوان و تصریح کرد: خداوند انسان را در بالاترین مرتبه خلق کرده و یک سیر صعودی بی‌انتها را در برابر او قرار داده و خواسته که انسان تجلی اسماء و صفات الهی در زمین شود.

رییس جمهور یکی از لازمه های انجام ماموریت بزرگ بشر در جهت کمال و تعالی را در شناخت انسان دانست و گفت: برای شناخت انسان باید در ابتدا حقیقت انسان کامل را دریابیم چراکه حقیقت و جوهر انسان در وجود گرانقدر انسان کامل متجلی است.

وی شناخت خداوند را از دیگر لوازم رسیدن به کمال برشمرد و تصریح کرد: شناخت خداوند تنها از طریق آیات و تجلیات او ممکن بوده و کامل‌ترین شناخت در بالاترین آیه و تجلی که همانا انسان کامل است نمایان می‌شود.رییس جمهور شناخت راه و مسیر درست رسیدن به کمال را به عنوان عاملی دیگر در تعالی انسان دانست و خاطرنشان کرد: انسان کامل خود راه است، چرا که او در یک حرکت صعودی در حال تعالی و کمال است.دکتر احمدی‌نژاد افزود: خداوند نیاز انسان به انسان کامل را بی‌پاسخ نگذاشته و در هیچ برهه‌ای از زمان زمین خالی از انسان کامل نبوده است.

رییس‌جمهور با بیان اینکه عشق و معرفت، بستر حرکت انسان در مسیر کمال است، اظهار داشت: عشق و معرفت، موتور حرکت انسان در مسیر کمال بوده و بدون آن انسان معنایی نخواهد داشت و از این منظر تمام موجودیت حافظ دلدادگی به انسان کامل است.

وی ادامه داد: حافظ تمام عمر خود را در جهت شناخت انسان کامل گذراند به گونه‌ای که تمام عمر و تکاپوی حافظ در جهت شناخت و رسیدن به انسان کامل بود.

دکتر احمدی‌نژاد با اشاره به اینکه حافظ فطرت الهی را جایگاه تجلی تمام اسماء خداوند می‌شناسد و معتقد است دل انسان جام جهان نماست، اظهار داشت: از منظر حافظ مقصد و مقصود نهایی بازگشت و رسیدن به انسان کامل است؛ او معتقد بود بدون جمال جانان انسان کامل امکان حیات و حضور در عالم هستی وجود ندارد.رییس‌جمهور با تأکید بر اینکه از منظر حافظ مقصود بازگشت به خود در دیار خود، رسیدن به انسان کامل است، گفت: او معتقد است هر دیاری غیر از انسان کامل دیاری غربت است. عشق رمز و راز وصال و خلق همه عالم هستی است.

دکتر احمدی‌نژاد با بیان اینکه حافظ عشق را رمز و راز وصال و خلق هستی دانسته و معتقد است باید اوج کمال را خواست و به سطوح پایین قانع نشد، خاطر نشان کرد: از نگاه او راه و راهنما هم انسان کامل است و باید او را شناخت، با او نجوا کرد و از او جدا نشد.

وی افزود: در مکتب حافظ، ریاکاری، ظاهرسازی و توسل به ظواهر مانع کمال انسان است و باید به دنبال اصل حقیقت و می ناب معرفت بود.

رییس‌جمهور با اشاره به اینکه از منظر حافظ دلدادگی و انتظار جزئی از ذات عاشق ‌شده و روح او را لطیف می‌گرداند، گفت: در مکتب حافظ اعتقاد بر اینست که هرکسی به هر میزانی که کمال می‌یابد، کمال‌آفرین می‌شود.دکتر احمدی‌نژاد با تاکید بر این‌که حافظ تمام عمر را در انتظار فرج انسان کامل و امام معصوم(ع) بوده است، افزود: حافظ در عشق به انسان کامل، کمال و تعالی یافت و به جایی رسید که خود نشانی از چلچراغ نورانی هدایت شد و به عشق و امید تبدیل گردید.

رییس‌جمهور عشق را گنج نهان حافظ برشمرد و با بیان اینکه هر کس از مرزهای منیّت، تعصبات، قومیت، نژاد و جغرافیا عبور کند، جهانگیر شده و متعلق به همه بشریت هستند، افزود: تعجبی ندارد، انسان های مختلف در نقاط گوناگون جهان وقتی با حافظ آشنا می‌شوند، حقیقت خود را در وجود او یافته و با حافظ احساس آشنایی می‌کنند.وی ادامه داد: هر چه مرتبه کمال بالاتر باشد، انسان جهانی‌تر شده و تعلق‌ آن به بشریت بیشتر می‌شود.

در این مراسم پیش از سخنان رییس‌جمهور آیت الله ایمانی، نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز، عابدین استاندار و موسوی رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز سخنرانی کردند.سفرای کشورهای آلمان و تاجیکستان نیز که به عنوان میهمانان در این مراسم حضور داشتند، با ذکر اشعاری از حافظ، او را به عنوان شاعر بزرگ ایرانی در نزد ملل یاد کردند.

همچنین در شانزدهمین مراسم بزرگداشت حافظ، با حضور رییس جمهور از کتاب «همراه با حافظ، با کلام نافذ» رونمایی شد.  

منبع: سایت ریاست جمهوری