مادر من
فکر نمی کنم کسی در دنیا بیشتر از من مادرش را دوست داشته باشد!. شاید کمی تعجب کنید و یا به من بخندید. باور کنید راست می گویم. عشق کودک به مادرش زیاد است. در واقع دلبندش مادر است. مهرش مادر است. امیدش مادر است. صفایش مادر است. هم بازیش مادر است. در یک کلام خدایش مادر است. البته این احساس کودکی است. هرچه از مرحله کودکی به دوران نوجوانی و جوانی پوست اندازی می کند، دوست داشتن مادر کم نمی شود اما آنگونه که در کودکی می نگریست وجود ندارد. اما شرایط زندگی من طوری بود که هیچگاه از مرحله کودکی پوست اندازی نکردم. به همان شدت و با جدیت تمام به مادرم عشق می ورزم. عشق عشق عشق به مادر !
من به مادرم با همه وجودم عشق می ورزم. اما ... اما بماند بعد! بعضی وقتها من به دوستانم می گویم مثل من مثل یک گاو نه من شیری می ماند که هنگام پر شدن سطل با لگدی حسرت بر دل صاحب شیر می گذارد. بعضی وقتها رفتار ناخوشایندی که از من سر می زند، هق و هق می زنم زیر گریه. البته تقصیر زیادی هم ندارم. یک عمر آرزو داشتم من و مادرم زبان یکدیگر را بفهمیم ،اما علیرغم زندگی تنگاتنگی که داریم نتوانستیم سر یک موضوع، فقط سر یک موضوع با هم توافق داشته باشیم. اگر من بگویم سفید است، او می گوید سیاه است. اگر بگویم زیباست، او می گوید زشت است. اگر بگویم خوب است او می گوید بد است. در یک کلام عکس یکدیگر در کلام هستیم .
مورد بعدی و بدتر از همه دور بودن پدر از چاردیواری خانه مان بود. پدری که مرده و زنده بودن آن برای ما فرقی نداشت. چون هیچگاه بوی آن را در منزل احساس نکردم. کمبود پدر تنها دردی است که فقط یتیمان و افرادی همانند من آن را درک می کنند. این موارد هم مرا زیاد آزار نمی داد، چون در کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ مهربانی زندگی می کردیم که خدا رحمتشان کند آنها از هیچ کوششی برای ما دریغ نمی کردند.
کاشکی بدبختی ما فقط همین موارد بود. از وقتی که فهمیدم چشم عامل دیدن است، متوجه شدم مادرم از این عامل بی بهره است. نابینایی اگر چه سخت است اما چون به مرور در زندگیم عجین گردید به آن عادت کردم. این مورد هم نه تنها نتوانست لحظه ای از شادیهای ما بکاهد بلکه هر چه بزرگتر می شدم احساس می کردم باید بیشتر به مادرم خدمت کنم و همیشه در کنارش باشم. البته ناگفته نماند گهگاهی هم احساس رنجش می کردم. غرور بی حد و بیجای مادرم باعث می شد که نتوانیم بیرون از منزل برویم. اجازه نمی داد کسی دستش را بگیرد. می خواست خودش به تنهایی راه برود. به همین دلیل که امنیت وی را به خطر می انداخت موجب می شد که رفت و آمد ما در بیرون از منزل کم شود. ایشان نود و نه درصد عمرش را در خانه گذراند. به تبعیت از ایشان و همچنین محافظت از او، من هم مجبور بودم اکثر اوقات را در منزل باشم. با همه این احوال همیشه در زیر سایه پر برکتش به خدمتگذاری مشغول بوده و هستم. آنقدر دوست داشتم در کنارش باشم که یکی از دعاهای روزانه ام این بود که نکند زودتر از ایشان بمیرم و کسی نباشد تا از ایشان مراقبت کند. در جبهه وقتی به مناطق پر خطر می رفتم با خدا رازونیاز می کردم و می گفتم ای خدا اگر شهید شوم چه کسی از مادرم مراقبت می کند. اگر چه جراحتی در جبهه نصیبم شد، اما آنگونه نبود که مرا از پای در آورد. یادم هست در یکی از عملیات ها هنگام دویدن دو نفر از همرزمانی که در سمت چپ و راست من بودند مورد اصابت ترکش قرار گرفتند که یکی از آنها بعدها به شهادت رسید ولی من کوچکترین آسیبی ندیدم .همواره این مسئله در ذهنم بود تا اینکه به واسطه از یک جانبازی شنیدم که :هر کسی که می خواست شهید می شد . آنهایی که مانده اند به نوعی ته دلشان نمی خواستند از این فیض عظمی بهره ای ببرند .
نمی دانم چرا هر وقت در باره مادر بخواهم فکر کنم ناخود آگاه شعر بسیار زیبای ایرج میرزا به ذهنم نقش می بندد.از آن زمانی که این شعر را در کتاب فارسی دبستان حفظ کردم هیچگاه از خاطرم محو نشد.ایرج میرزا علیرغم شعرهای تاپش گهگاهی شعرهای توپی هم سروده که بسیار زیبا هستند . با همه آن هجویاتی که از همه کس و در همه چیز داشته اما در مقابل مادر جز به نیکویی یاد نکرده است.واقعا مادر دوست داشتنی است.از اینکه می گویند رفیق بی کلک و بهشت زیر پای مادران به راستی که چنین است.این شعر زیبای ایرج میرزا را هم تقدیم همه مادران می کنم.
مادر
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت
شبها بر گاهواره من
بیدار نشست و خفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه گل شکفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوهٔ راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست
پیشاپیش ولادت ام ابیها مادر سادات حضرت فاطمه زهرا (س) را به همه تبریک عرض می کنم.
نماز عید فطر در محوطه دبیرستان خواجه نصیر طوسی میگون توسط بانوان میگونی در اواخر دهه ۶۰
شهدای میگون در تقویم هشت سال دفاع مقدس
عراق از همان ابتدای پیروزی انقلاب، سازماندهی و آموزش کلیه اقدامهای مقدماتی را برای شروع یک تهاجم، آغاز و تمهیدات لازم برای ورود به خاک ایران و اشغال قسمتهایی از آن را مهیا کرده بود.
عراق نزدیک به دوسال، مشغول کار روی عشایر عرب خوزستان بود که با ورودش به خاک کشورمان، بتواند به نفع خود و علیه ما آنان را وارد صحنه کرده و امتیاز سیاسی کسب کند. همزمان با انفجار لوله های نفت، قطارها و اماکن عمومی، ارتش عراق مشغول جاده سازی در مرزها، ساختن پاسگاهها و پایگاههای مورد لزوم و برپا کردن استحکامات و کار روی نیروهای مسلح برای آماده کردن و تکمیل نجهیزات جنگی خود بود و در طرف مقابل، وضعیت نیروهای خودی نیز قابل توضیح است.
درباره سازمان و توان رزمی ارتش جمهوری اسلامی ایران، می توان گفت که پس از قطع وابستگیهایی که تا عمق استخوان ارتش طاغوت نفوذ کرده بود و نیز تصفیه امرای خائن و سرسپرده آن، نوعی از هم گسیختگی در مجموعه این تشکیلات به وجود آمد. و از طرفی شرایط خاص ابتدای انقلاب سبب شده که مرحله دگرگونی و عبور ارتش از دوران انتقال، از ارتش شاه به ارتش اسلام آنچنان که باید، نگرفته و کار بکندی پیش رود. بعدها با حذف بنی صدر، زمانی که حاکمیت خط امام بر ارتش امکان پذیر شد، دیدیم که به چند نحو تحولات در ارتش آغاز گشت.
از طرفی دیگر، سپاه نیز به طور دائم درگیر با ضدانقلاب بود و فرصت نفس کشیدن برای برپایی یک تشکیلات سازمانی که بتواند جلو تهاجمی نظیر حمله عراق را بگیرد، پیدا نکرده بود و همچنین برخی خطوط حاکم بر کشور (گروههای لیبرال) برخوردشان با سپاه طوری بود که بیشتر به فکر تضعیف و مسخ هویت آن بودند.
وضع بسیج مبهم بود و با وجودی که خود سپاه، تشکیلات اولیه بسیج را سازماندهی کرده بود، تا مدتها این کشمکش وجود داشت که بسیج به سپاه وابسته باشد یا نه؟ در هر گوشه ای، نیرویی آموزش بسیج را بدون سازمان و تشکیلات مناسبی به عهده داشت. اما بعدها با تلاش فراوان سپاه و همت بعضی عناصر خط امام، بسیج زیر نظر سپاه قرار گرفت.
۵۷/۱۱/۲۱ شهادت احمد رجبی
۵۹/۲/۲۶شهادت حمزه کربلایی محمدی
با این مقدمات، ارتش آماده و مجهز عراق، تهاجم خودش را به سراسر مرز ایران آغاز کرد و طبیعی بود که در مراحل ابتدایی، موفق شود پیروزیهایی را کسب و مناطق وسیعی از خاک جمهوری اسلامی را به اشغال خود درآورد.
۵۹/۶/۱۴درگیریهایی عراق در غرب شروع شد.
۵۹/۶/۳۱جنگ از سوی عراق رسماَ آغاز گردید.
علرغم ضعف بسیار در تشکیلات نظامی کشور، مردم، با حضور گسترده و روحیه های قوی و انقلابی خود، ماشین جنگی عراق را مجبور کردند تا پیشروی خود را متوقف کند و در همان اوایل جنگ، زمین گیر شود و حتی از بعضی مناطق هم عقب نشینی نماید. جنگ نیروی ایمان با تانک و زره پوش بود که در واقع همچنین، عامل اصلی توقف عراق محسوب می شد. در این رابطه، حماسه مقاومت در خرمشهر که حدود یک ماه به طول انجامید، قابل ذکر است. در ادامه جنگ شیوه برخورد با دشمن متجاوز متفاوت بود و در صحنه رزم، اشکال مختلفی آزمایش شد و سرانجام موقعیت جنگ چریکی و نامنظم که متکی به نیروی مردمی و افراد مومن بود، نشان داد که جنگ کلاسیک در برابر ارتش قوی و کلاسیک، کارایی ندارد. در نتیجه، مقطع اول، به این صورت و با انجام عملیاتهای محدود موفقیت آمیز که ضمن کسب تجربه، زمینه پیشرفتهای بعدی را فراهم کرده بود، گذشت.
۵۹/۷/۱۳شهادت یونس کیارستمی (اهواز)
۵۹/۷/۲۳عملیات پل نادری: جبهه جنوب – موقعیت غرب دزفول
۵۹/۸/۲۶عملیات سوسنگرد: جبهه جنوب - موقعیت شرق سوسنگرد
15 تا 18/10/59 عملیات نصر : جبهه جنوب – موقعیت جنوب کرخه کور – هویزه
19/10 تا 20/11/59 عملیات ضربت ذوالفقار : جبهه غرب – موقعیت غرب صالح آباد
20/10/59 عملیات توکل : جبهه جنوب – موقعیت شمال آبادان
1 تا 9/2/60 عملیات بازی دراز : جبهه غرب – موقعیت غرب سر پل ذهاب
13/2 تا 5/3/60 عملیات امام علی (ع): جبهه جنوب – موقعیت شمال سوسنگرد
21 تا 25/3/60 عملیات فرمانده کل قوا: جبهه جنوب – موقعیت جنوب دارخوئین
11 تا 16/6/60 عملیات رجایی و با هنر: جبهه غرب – موقعیت شمال سر پل ذهاب
● آزادسازی مناطق اشغالی
همانطور که گفته شد، نیروی تعیین کننده در مقطع اول جنگ، نیروهای مردمی بسیج و سپاه بودند، مقابله نیروهای مردمی با تهاجم عراق و کسب تجربه از یک طرف و از طرف دیگر، به وجود آمدن تغییراتی اساسی در ارتش جمهوری اسلامی و محدود شدن دست عناصری چون «مدنی»ها و «بنی صدر»ها از جنگ، جبهه های جنگ را دستخوش تغییراتی اساسی نمود.
نزدیکی ارتش و سپاه و توجه بیشتر مسؤولان نظام، جنگ ابعاد وسیعتری یافت که آغاز در لبیک به پیام رهبر کبیر انقلاب، در عملیات «ثامن الائمه» متجلی گشت.
۶۰/۷/۵ عملیات ثامن الائمه: جبهه جنوب – موقعیت شمال آبادان که با هدف شکستن حصر آبادان همراه بود، آغازی بود برای وسعت بخشیدن به جنگ، در راستای بیرون راندن متجاوزین از خاک جمهوری اسلامی، پیروزی رزمندگان در عملیات ثامن الائمه، از یک طرف موجب تقویت روحیه نیروهای خودی بود و از طرفی برای ارتش، مانند شوکی بود که تا آن زمان، انتظار چنین برخوردهایی را از مردم تازه انقلاب کرده نداشت. تا جایی که ابهام پیرامون آینده جنگ، آنان را به تقاضای صلح و پایان جنگ ترغیب کرد. اما مسؤولان نظام جمهوری اسلامی، با موضعی قاطع در برابر هیئهای صلح، اعلام کردند که ما سرنوشت جنگ را در میدان جنگ تعیین می کنیم. عملیات ثامن الائمه نشان داد که ما میتوانیم عملیات گسترده و موفق انجام دهیم. بنابراین استراتژی مشخصی برای جنگ تعیین شد که هدف آن، سقوط صدام یا پذیرش شرایط عادلانه، انسانی و اسلامی ما از طرف عراق و حامیانش بود.
8 تا15/9/60 عملیات طریق القدس : جبهه جنوب – موقعیت غرب سوسنگرد که بر این اساس، طرح هایی انجام شد و بر مبنای آنها عملیاتهای وسیع و موفقی چون «طریق القدس» انجام شد و در چندماه، علیرغم وسعت عملیاتها، رزمندگان اسلام موفق شدند مناطق وسیعی از سرزمینهای اشغالی، از جمله «بستان» و «خرمشهر» را باز پس گرفته و تلفات زیادی را بر ارتش عراق وارد سازند.
● ورود به خاک عراق
پس از پایان عملیات بیت المقدس و انهدام وسیع نیروهای عراق، رژیم صدام در یک هماهنگی و همفکری نزدیک با امریکا، طرح جدیدی را در دستور کار قرار داد و آن، مظلوم نمایی به جای رجزخوانی در تبلیغات بود. عقب نشینی از برخی مناطق غرب و استقرار در خطوط پدافندی نزدیک مرز خویش، از جمله اقدامهای صدام برای جلوگیری از تلفات بیشتر بود. همزمان با این اقدامها و در تکمیل آن، امریکا توسط اسرائیل، درصدد سرکوب مسلمانان جنوب لبنان و فلسطینان برآمد. البته ما هم تا مدتی در دام طرح هماهنگی امریکا به اسرائیل و رژیم بعثی عراق افتادیم. و از دامه جنگ غلفت ورزیدیم و به وقایع لبنان مشغول شدیم، ولی هشدار حضرت امام (ره)، جو کاذبی را که باری خود ساخته بودیم، شکست.
ادامه جنگ، مستلزم ورود به خاک دشمن بود. گذشته از مرزهای بین المللی و ورود به خاک دشمن، پس از دفع تجاوز، امری بود که از نظر اعتقادی برای رزمندگان اسلام، ابهامی در بر نداشت؛ زیرا که عقب نشینی سراسری دشمن، در پی شکستهای سنگینی که متحمل شده بودند به منظور معطل کردن ایران، ایجاد شرایط نه صلح و نه جنگ و حاکم ساختن وضعیت فرسایشی در جنگ صورت گرفت.
لازمه حفظ و گسترش ابتکار عمل و برخورداری از روحیه تهاجمی برای اعاده حقوق جمهوری اسلام، شرایطی بود که اواسط جنگ و ورود به خاک عراق را امکانپذیر می کرد، لذا دلایل زیر برای ورود به خاک عراق مطرح بود:
۱) کشورهای مرتجع منطقه، موقعیت را مغتنم شمرده، طی نامه هایی که با مسؤولان جمهوری اسلامی رد و بدل کردند، در عمل حق جمهوری اسلامی را نادیده گرفته، نسبت به موقعیت مرز ایران، از خود بی اعتنایی نشان می دادند. ورود به خاک عراق، که در حقیقت با هدف پایان دادن به این گونه برخوردها بود.
۲) تنبیه صدام به عنوان متجاوز
۳) تبیین استراتژی «راه قدس از کربلا می گذرد» توسط حضرت امام خمینی (ره)، با اینکه سیر ادامه جنگ از طرف جمهوری اسلامی، با قدرت پیگیری و عملیات رمضان در شرق بصره آغازگر آن بود. در این فاصله، عراق که پس از شکست خرمشهر، اقدام به عقب نشینی کرده بود، موفق شد با استقرار در مواضع مستحکم، موانع و استحکامات شدیدی را ایجاد و خود را برای دفاع در برابر حمله های رزمندگان اسلام آماده کند و در این راستا، وجود کارشناسان خارجی و امکانات ناشی از کمکهای کشورهای منطقه، و ...، تاثیر فراوانی در تقویت ارتش عراق داشت. نیروهای خودی در عملیات رمضان، علیرغم وارد ساختن تلفات سنگین به ارتش دشمن موفق نشدند که زمین قابل توجهی را تصرف نمایند، چرا که ارتش عراق با کاربرد شیوه های جدید، وضعیت متفاوتی را نسبت به قبل ایجاد کرده بود.
عملیات رمضان تجارب جدیدی را برای رزمندگان اسلام در پی داشت. از این پس به دلیل لزوم گسترش توان رزمی و کسب آمادگیهای لازم به منظور ادامه جنگ تا کسب نتایج قطعی از سوی جمهوری اسلامی، زمان مناسب و فرصت کافی مورد نیاز بود. در عین حال، برای جلوگیری از رکود عملیاتهای محدودی پیش بینی شد؛ که عبارت بودند از:
20/9 تا 6/10/60 عملیات مطلع الفجر: جبهه غرب – موقعیت شمال گیلان غرب و جنوب سر پل ذهاب
12 و 13/10/60 عملیات محمد رسول الله(ص): جبهه شمال غرب – موقعیت غرب و شمال نوسود
2 تا 10/1/60 عملیات فتح المبین: جبهه جنوب – موقعیت غرب شوش و دزفول
۶۱/۱/۲۱شهادت سید فاضل میر اسماعیلی (فکه)
۶۱/۰/۰شهادت اسماعیل کیارستمی
10/2 تا 3/3/61 عملیات بیت المقدس: جبهه جنوب – موقعیت غرب کارون
22/4 تا 7/5/61 عملیات رمضان: جبهه جنوب – موقعیت شرق بصره
9 تا 13/7/61 عملیات مسلم بن عقیل : جبهه غرب – موقعیت غرب سومار
10 تا 20/8/61 عملیات محرم: جبهه جنوب – موقعیت جنوب موسیان
۶۱/۸/۲۴شهادت نعمت الله خوشه ای
17 تا 21/11/61 عملیات والفجر مقدماتی: جبهه جنوب – موقعیت جنوب فکه
۶۱/۱۲/۱۴شهادت علی اکبر سالارکیا (پادگان زید عراق)
21 تا 28/1/62 عملیات والفجر 1 : جبهه جنوب – موقعیت شمال فکه
۶۲/۱/۲۲شهادت سید حسین میر محمدی(فکه)
۶۲/۱/۲۳شهادت سید اسماعیل میر اسماعیلی (شرهانی)
۶۲/۲/۲۴شهادت رضا فهندژ سعدی (شرهانی)
29/4 تا 13/5/62 عملیات والفجر ۲ : جبهه شمال غرب – غرب پیران شهر
7 تا 20/5/62 عملیات والفجر 3 : جبهه غرب – موقعیت مهران
۶۲/۵/۱۰شهادت ناصر صداقت طلب (پادگان حاجی عمران)
۶۲/۵/۱۲شهادت علیرضا کربلایی علیخانی (پادگان حاجی عمران)
۶۲/۶/۱۹شهادت نبی الله عزیزی هراتی (پسوه)
۶۲/۶/۲۷شهادت فرهاد کربلایی محمدی (پادگان حاجی عمران)
27/7 تا 30/8/62 عملیات والفجر ۴: جبهه غرب – موقعیت شمال مریوان
۶۲/۱۰/۱۷ شهادت سعید کربلایی علیخانی
27/11/62 والفجر ۵ : در محور پنجوین،
۶۲/۱۲/۲والفجر ۶ : در محور دهلران و مهران.
در پی این عملیات ها پیروزی های ارزشمندی، چه در تصرف مناطقی از خاک دشمن (والفجر ۲و۴)، چه در آزادسازی مناطقی از خاک جمهوری اسلامی (از جمله والفجر ۳ که منجر به آزادسازی مهران شد) و چه در وارد ساختن تلفات بر پیکر ارتش عراق، به دست آمد.
3 تا 22/12/62 عملیات خیبر: جبهه جنوب – موقعیت هورالهویزه
پس از عملیاتهای والفجر از سوی سپاه طرح انجام عملیات در هورالهویزه آماده شد و تحت عنوان عملیات «خیبر» انجام گردید. در نتیجه این عملیات، علاوه بر وارد آوردن تلفات زیاد بر عراق، جزایر «مجنون» که از اهمیت سیاسی، نظامی، اقتصادی برخوردار بود، به تصرف رزمندگان اسلامی درآمد. اهمیت عملیات «خیبر»، با توجه به تاثیری که در ابعاد خارجی داشت، بیش از پیش جلوه کرد.
۶۲/۱۲/۱۸شهادت داود حسنی (جزیره مجنون)
۶۲/۱۲/۲۱شهادت مسلم سلیمانی (جزیره مجنون)
پس از این عملیات، فشار اقتصادی و تحریم فروش سلاح به ایران آغاز شد. در مقطع یاد شده، تلاش جدید غرب، بعدی تازه به جنگ بخشید. بدین معنا که پس از عیان شدن ناتوانی نظامی عراق در مقابل حرکتهای غیرقابل پیش بینی و عمده تاکتیهای ویژه رزمندگان، استکبار جهانی به منظور ممانعت از به هم خوردن معامله نظامی حاکم بر جنگ، اقدام به تقویت عراق، با تکنولوژی پیشرفته، بویژه نیروی هوایی، نمود. در پی آن، عراق تلاش فزایندهای را به منظور تحت الشعاع قرار دادن پیروزیهای نظامی ایران، با دست یازیدن به جنگ نفتکشها در خلیج فارس آغاز کرد.
26 تا 30/7/63 عملیات عاشورا: جبهه غرب – موقعیت جنوب سومار
۰۰/۱/۱شهادت حمید رضا ایوبی
۶۳/۷/۱۲شهادت رامین رجبی نیا (کردستان)
19 تا 26/12/63 عملیات بدر: جبهه جنوب – موقعیت هورالهویزه
یک سال بعد، رزمندگان اسلام جنگ در هور را دوباره آزمایش و عملیات گسترده بدر را آغاز کردند. در این عملیات، علیرغم ناکامی در به دست آوردن اهداف، به انهدام نیروی دشمن قناعت شد و در بعد خارجی، بازتاب فراوانی بر جای گذاشت.
ابعاد و ویژگیهای عملیات بدر، عراق را به عکس العملی غیر از آنچه تا آن زمان در جنگ مرسوم بود، واداشت. بدین معنا که همزمان با عملیات، حمله های هوایی خود به تهران آغاز کرد. دشمن در واقع هدفی را که از به راه اندازی جنگ نفتکشها در خلیج فارس (از نظر اقتصادی) داشت، با تهاجم به شهرهای غیرنظامی، دنبال کرد. در مقطع یاد شده، ضمن اینکه در جهه نیز بمبارانهای وسیع شیمیایی به را انداخت، انتقال جنگ را رزم زمینی به هوا و مناطق مسکونی، نمایانگر شکل جدید در جنگ بود که طبعاً در رویارویی با دشمن در ابعاد جدید تدبیر مقابله به مثل پرتاب موشک به شهرهای عراق، انتخاب و انجام شد.
۶۴/۳/۵شهادت نبی الله لواسانی (تهران – حمله عراق به شهرها)
ترسیم دورنمای جنگ شهرها و سایر فشارهای وارده به جمهوری اسلامی، سبب شد حضرت امام (ره) موضعگیری «جنگ جنگ تا رفع فتنه» را اتخاذ نمایند و با بیان جنگ تا آخرین خانه و آخرین نفر، استراتژی ادامه نبرد را تبیین کردند.
نیروهای نظامی بر تدابیر جدید، مستلزم به طراحی و اجرای عملیاتهای نظامی شدند. در این رابطه، به دلیل شرایط و ویژگیهای خاص جنگ، لازم بود تغییراتی در روند جنگ، در بعد پشتیبانی سازمان رزم، ایجاد شود، تا به دست آمدن شرایط لازم امکان غلبه بر دشمن فراهم آید. به دست آوردن این شرایط، مستلزم زمان بود، لذا بار دیگر انجام عملیات محدود در دستور قرار گرفت. و ظرف چندماه از سال ۱۳۶۴ (پس از عملیات بدر) عملیاتهای متعددی انجام شد.
انجام عملیات محدود که از یک طرف جذب نیروهای مردمی و افزایش تجارب یگانهای عمل کننده را در برداشت، این فرصت را به فرماندهان داد تا مقدمات عملیات مهم و اساسی خود را با این پوشش انجام و برای تصرف «فاو» آماده شوند. منطقه عملیاتی فاو، به دلیل موقعیت جغرافیایی آن، اهمیت ویژه ای داشت. تسلط بر شمال خلیج فارس، هم مرزی با کشور کویت و وجود منابع و تاسیسات نفتی مهم، از جمله این موارد است.
24/4 تا 18/6/64 عملیات قادر: جبهه شمال غرب – امتداد مرز استان آذربایجان و عراق
۶۴/۸/۱۸شهادت غلامعلی شاهرخ آبادی (کردستان)
30/11/64 تا 9/2/65عملیات والفجر ۸ : جبهه جنوب – موقعیت جنوب آبادان
5 تا 9/12/64 عملیات والفجر 9 : جبهه شمال غرب – موقعیت شرق سلیمانیه
انجام عملیات و پیروزی در تصرف فاو، در واقع نتیجه یک سری ابتکارها و تدابیری بود که همواره با جایگزین کردن پارامترهایی چون انتخاب نوع زمین، استفاده از اصل غافلگیری و ... به مشکلات و کمبودها فایق آمده و سرانجام پیروزی عظیمی را با حداقل امکانات و در برابر ارتش بمراتب قویتر و مجهزتر به دست آورد و علیرغم تلاش دیوانه وار دشمن در بازپس گیری آن، رزمندگان آن را حفظ نموده شدیدترین ضربات را به پیکر دشمن وارد ساختند، تا جایی که در این زمینه تعبیری چون شکسته شدن کمر ارتش عراق شنیده می شد. اعتراف بعدی دشمن به بیش از ۵۲ هزار کشته عراقی در این عملیات، مبین اهمیت این پیروزی است. عملیات والفجر ۸ بار دیگر صحنه نبرد را به نفع جمهوری اسلامی تغییر داد و در واقع آغازی شد برای دور جدید برتری نسبی خودی در جنگ، که طبعاً دشمنان دچار هراس شده، جمهوری اسلامی ایران را افزایش حمله ها به مراکز اقتصادی، بخصوص جزایر نفتی از جمله خارک، و توطئه های کاهش قیمت نفت، بیشتر در فشار قرار دارند. ارتش عراق که قادر نبود فاو را باز پس گیرد، با اتخاذ استراتژیهای دفاع متحرک، دست به تعرضاتی هر چند ضعیف زد که نقطه اوج این تحرکات، تصرف شهر مهران بود.
۶۵/۱/۱شهادت عباس قربانی (پنجوین عراق)
رزمندگان اسلام با جدی گرفتن تحرکات دشمن، به مقابله برخاستند. در این میان، عمق جلوگیری از این پیشروی، مناطق مذکور دوباره بازپس گرفته شد و عملیاتهایی چون :
9 تا 19/4/65 عملیات کربلای ۱ : جبهه غرب – موقعیت مهران که منجر به آزادسازی شهر مهران شد.
10 تا 11/6/65 عملیات کربلای ۲ : جبهه شمال غرب – موقعیت غرب پادگان حاجی عمران
این عملیات در منطقه حاج عمران انجام گرفت که بار دیگر امکان ترکتازی از دشمن سلب شد و رزمندگان دوباره ابتکار عمل را در دست گرفتند.
۶۵/۰/۰عملیات کربلای 3: در ادامه کاربرد ابتکارها و نوآوریها در جنگ، از جمله انهدام تاسیسات نفتی «الامیه» در مرکز خلیج فارس طی عملیات کربلای ۳، بار دیگر در سال ۱۳۶۵ جمهوری اسلامی عامل جدیدی را وارد صحنه نبرد کرد که رژیم عراق را درگیر معضل تازهای ساخت. جنگ نامنظم در عمق خاک عراق- در جبهه های غرب و شمال غرب- به عنوان یک حرکت جدید، جنگ را وارد ابعادی فراتر از گذشته کرد و جمهوری اسلامی را به طور مستقیم در معادلات داخلی عراق دخیل کرد. اتحادیه میهنی کردستان عراق که بخش وسیعی از منطقه کردنشین شمال عراق را تحت نفوذ و تسلط دارد، پس از ناامید شدن از مذاکره با صدام، دوباره سیاستی قهرآمیز علیه رژیم عراق اتخاذ کرد و تمایل زیادی برای نزدیکی بیشتر با جمهوری اسلامی ایران نشان داد. از طرفی، سپاه پاسداران، با تشکیل قرارگاه «رمضان» به برنامه ریزی حرکت نامنظم در داخل عراق پرداخته بودند و همکاری این اتحادیه، می توانست در راستای حرکت قرارگاه رمضان مفید و موثر باشد. کوهستانها و تاسیسات نفتی کرکوک، میدان این آزمایش و آغاز این حرکت بود که در قالب عملیات فتح ۱ شکل گرفت و نتیجه ای بسیار مثبت داشت. از یک سو، قابلیت، کارآیی و شجاعت نیروهای نامنظم سپاه از سوی دیگر، توانایی و میزان کارآیی اتحادیه، در این همکاری مشخص شد.
19 و 20/7/65عملیات فتح ۱ : جبهه شمال غرب – موقعیت کرکوک
این عملیات که با مقدماتی بس دشوار توام بود، رزمندگان موفق شدند ضمن انتقال سلاحهایی چون خمپاره و مینی کاتیوشا به عمق مواضع دشمن، تاسیسات و مراکز مهم کرکوک را از نزدیک زیر گلوله گرفته و خسارتهای قابل توجهی به رژیم بعثی وارد کردند. دشمن تصور میکرد این حرکت از سوی هواپیماهای جمهوری اسلامی انجام گرفته و حضور چنین نیرویی در عمیق خاک خود را تصور نمیکرد.
به هر حال عملیات فتح ۱ و پیروزی آن، مقدمه ای بر عملیات دیگر والفجر در عمق خاک دشمن شد و سرانجام تهدید جدی دشمن از این ناحیه. در خلال حرکتهای محدود، طراحی عملیات اصلی، بعد از والفجر ۸ آغاز شده بود و این بار حرکتی گسترده در منطقه «ابوالخصیب» و «شلمچه» در دستور کار قرار گرفت.
3 تا 5/10/65 عملیات کربلای 4: جبهه جنوب – موقعیت جنوب و غرب خرمشهر
پس از نزدیک به هشت ماه تلاش بی وقفه در کسب شرایط و آمادگی لازم، عملیات کربلای ۴ با عبور از اروندرود به اجرا درآمد. این عملیات در جنوب خرمشهر و با اهدافی چون ابوالخصیب انجام گرفت؛ اما به دلیل وجود مشکلات عدیده و همچنین هوشیاری دشمن، نیروهای اسلام موفق به حفظ مناطق متفرقه نشده، بناچار پس از انهدام دشمن، به مواضع اولیه بازگشتند.
19/10 تا 4/12/65 عملیات کربلای 5: جبهه جنوب – موقعیت شلمچه
انجام عملیات کربلای ۵ در محور شلمچه که پانزده روز پس از عملیات کربلای ۴، آغاز شد، تا اندازهای زیادی انتظارات مردم را برآورده کرد؛ زیرا این عملیات با بیش از پانزده شبانه روز درگیری مداوم، مقاومت و جنگندگی نیروهای اسلام در شرایط بسیار مشکل منطقه و در هم پیچیده شدن دژهای مستحکم- و به رغم خودآنان غیر قابل نفوذ- دشمن، یکی از بزرگترین نبردهای تمام دوران جنگ تحمیلی محسوب میشود. اما بیشتر از انعکاس داخلی، اهمیت مطلب در نزد کارشناسان و تحلیلگران نظامی، بازگو کننده عظمت کاری است که در کربلای ۵ و منطقه شلمچه انجام گرفت. گذشته از نقش اساسی عملیات کربلای ۵ در پیدایش یک امکان جدید، برای اجرای آتش حجیم و در پی درپی روی شهر بصره- همزمان با جنگ شهرها- تلاش و انهدام قسمت دیگری از ارتش عراق، حتی وسیعتر از عملیات فاو، از جمله دستاوردهای مهم نظامی کربلای ۵ است. بازتاب عملیات کربلای ۵ در ابعاد خارجی، بسیار گسترده بود.
عراق می دید که در مهمترین جبهه، شکستهایی را متحمل شده و رزمندگان اسلام به بصره نزدیکتر میشوند، به جنگ شهرها و حمله های هوایی خود به مراکز اقتصادی در دریا شدت بخشید و از یک طرف کشورهای منطقه و همینطور ابرقدرتهای شرق و غرب، در صدد برآمدند مقدمات آتش بس را به منظور جلوگیری از ادامه پیشروی نیروهای جمهوری اسلامی آماده کنند و از طرف دیگر، اقدام به حضور گسترده تر از پیش در خلیج فارس و درگیریهایی به بهانه حمایت از نفتکشها نمودند.
۶۵/۱۰/۲۱شهادت سید باقر میر اسماعیلی (شلمچه)
۶۶/۱/۲۱ شهادت امیر کربلایی محمدی (شلمچه)
۶۵/۱۲/۱۴شهادت محمد حسن(مسعود) رضایی (شلمچه)
۰۰/۰/۰شهادت نجفقلی سلیمانی
پس از عملیات والفجر ۸، بخصوص عملیات اخیر در شلمچه (کربلای ۵)، مساله جنگ در دریا، اهمیت خاصی پیدا کرد و به دلیل آنکه حمله های عراق افزایش چشمگیری پیدا کرد، به گونه ای که سیاستمداران نظام را دچار اختلال می کرد، از این رو جمهوری اسلامی تصمیم گرفت که با مساله دریا، فعالتر برخورد نماید، که به دنبال آن ماموریت مقابله به مثل، به طور جدیتر، به نیروی دریای سپاه و ارتش واگذار شد. در این بین، نیروی دریای نوپای سپاه، نقش فعالتری را به دلیل دارا بودن ویژگیهای خاص- برخوردار بود.
پس از این مقطع کوتاه، به دنبال تصمیم امریکا مبنی بر اسکورت نفتکشهای کویتی و اعلام حضور در خلیج فارس و نیز نصب پرچم شوروی سابق روی نفتکش کویتی، جنگ خلیج فارس شکل حادتری به خود گرفت و عملاً عملیاتهای زمینی تحتالشعاع درگیری های دریایی قرار گرفت.
مرحله دوم این مقطع، درگیری تا و تمام نظام با امریکا بود.
۶۶/۵/۲ورود آمریکا به خلیج فارس: پس از ورود امریکا به خلیج فارس، کشتی امریکایی «بریجتون» آسیب دید. پس از حادثه بریجتون، امریکا در صدد تلافی برآمد و نیروهای ایران درگیر شد. اما در ادامه عملیات زمینی، باید گفت که پس از عملیات کربلای ۵ و انجام حرکتهایی در ادامه و تثبیت آن، فرماندهان نظامی دریافتند که به طور موقت ادامه جنگ به جبهه های جنوب، نتیجهای نخواهد داشت، لذا متوجه جبهه های غرب شدند و البته زمینهةای آن با انجام عملیاتهایی چون فتح و همکاری با گروههای معارض عراقی، تا حدودی ایجاد شده بود. در نتیجه، یگانهای سپاه، به غرب منتقل شدند.
23 و 24/10/65 عملیات کربلای 6: جبهه غرب – موقعیت نفت شهر
13 تا 17/12/65 عملیات کربلای 7: جبهه شمال غرب – موقعیت غرب پادگان حاجی عمران
18 تا 22/1/66 عملیات کربلای 8: جبهه جنوب – موقعیت شلمچه
25/1 تا 5/2/66عملیات کربلای ۱۰: جبهه غرب – موقعیت شمال سلیمانیه
این عملیات به عنوان اولین حرکت، با اهدافی مشخص در محور «مامووت» انجام گرفت.
در همین سال، نیروی بعثی با بهرهگیری از عوامل مزدور مناطق، جبهه های جدیدی را در برابر سپاه اسلام، در نقاط مختلف مرزی گشودند. انجام چند حرکت نظامی مشترک توسط عراق و منافقان در جنوب و مهران، همراه با جاسوسی گسترده منافقان و اقدامهای این گروهک خبیث به عنوان ستون پنجم دشمن، از ویژگیهای طرحهای استکبار در این دوره است.
21/3/تا 5/4/66عملیات نصر ۴ : جبهه غرب – موقعیت شمال سلیمانیه
14 و 15 /5/66 عملیات نصر 7: جبهه شمال غرب – موقعیت غرب سردشت
۶۶/۶/۲ شهادت بهروز گشتاسب میگونی(ارومیه)
29/8 تا 5/9/66 عملیات نصر ۸ : جبهه شمال غرب – غرب ماووت
15/10 تا 2/11/66 عملیات بیت المقدس ۲ : جبهه شمال غرب – موقعیت غرب ماووت
24 تا 29/12/66 عملیات بیت المقدس 3 : جبهه شمال غرب – موقعیت جنوب ماووت
این عملیاتها که بعضاً در اوج سرما و یخبندان انجام می گرفت، منجر به تصرف شهر مامووت و تسلط بر مناطق مهم و استراتژیک گشت و چشم انداز مناسبی را برای ادامه جنگ در این محور ایجاد نمود که البته در ادامه، به دلیل موانع طبیعی و بروز مشکلات عدیده این حرکت کند شد.
24 تا 29/12/66 عملیات والفجر 10: جبهه شمال غرب – موقعیت غرب نوسود
در همین راستا و برای ایجاد گشایش در جبهه مامووت، منطقه حلبچه مورد توجه قرار گرفت، که طرحی با نام والفجر ۱۰ به اجرا در آمد. نیروهای خودی در عملیات ۱۰ علیرغم وجود سرما و یخبندان، با اتخاذ تدابیری مبتنی بر کسب تجارب جدید، موفق شدند ضمن تصرف منطقه ای وسیع از خاک عراق، شهرهای حلبچه «سیدصادق» و «خورمال» را آزاد و شمار زیادی از دشمن را نابود کرده یا به اسارت گرفتند. در این عملیات، یکی از فجیعترین اقدامها از سوی دشمن بعث عراق انجام شد و آن بمباران وسیع شیمیایی شهر حلبچه و اطراف آن بود که منجر به کشته شدن هزاران نفر از مردم بیگناه حلبچه گردید.
5 تا 9/1/67 عملیات بیت المقدس 4: جبهه شمال غرب – موقعیت جنوب دریاچه دربندیجان
26 و 27/2/67 عملیات بیت المقدس 6: جبهه شمال غرب – موقعیت غرب ماووت
22 تا 25/3/67 عملیات بیت المقدس 7: جبهه جنوب – موقعیت شلمچه
● تعرض عراق- پذیرش قطعنامه
اساساً فرماندهان نظامی به دلیل دو هدف اساسی، دست به تغییر استراتژی نظامی و انتقال جنگ از جنوب به غرب زدند؛ یکی داشتن اهدافی مهم در جبهه های غرب کشور و امکان استفاده از ابتکارهای جدید و بخصوص به کارگیری نیروهای معارض عراقی و دیگری جاکن کردن دشمن از جبهه های جنوب. اقدامها و تحولات پایانی جنگ نشان داد که ارتش عراق نیز تدابیری برای خود اندیشیده و در مواقعی در دام نیروهای جمهوری اسلامی نیفتاده است. در واقع عراق از جنوب جاکن نشد؛ بلکه ارتش عراق بنا بر تجارب به دست آمده، بخصوص پس از کسب تجربهای در حرکتهای موسوم به «استراتژی دفاع متحرک» برنامه ریزی دراز مدتی را که پس از والفجر ۸ آغاز کرده بود.
۶۷/۱/۲۸با انجام عملیات والفجر ۱۰ از طرف جمهوری اسلامی و اشتغال یگانهای اصلی ما در آن منطقه، ارتش عراق علیرغم انتظار ما به جای صرف نیروی خود در حلبچه، مهیای انجام تعرضی در فاو شد که در نهایت به دلیل زیادی، از جمله کمکهای خارجی و به کارگیری وسیع سلاح شیمیایی، منجر به باز پس گیری فاو شد.
۶۷/۳/۴ ارتش عراق با این حرکت موفقیت آمیز و با کسب روحیه، برای بدست آوردن ابتکار عمل و به انفعال کشاندن نیروهای جمهوری اسلامی، به عملیاتهای خود ادامه داد که از آن جمله در محور شلمچه دست به پیشروی زد.
۶۷/۳/۲۱ تعرض عراق به منطقه ماووت .
۶۷/۳/۲۹تعرض عراق به شهر مهران .
نیروهای خودی، به دلیل بروز مشکلات متعدد، فاقد حرکات کافی در برخورد با دشمن بودند.، و برای کسب حداقل توان، بناچار عقب نشینی از ماووت و حلبچه را در دستور کار خود قرار دادند. تا از تعرضات دشمن و تصرف مجدد خاک جمهوری اسلامی جلوگیری شود.
۶۷/۴/۴ ارتش عراق نیز به تعرضات خود ادامه و در انتها جزیره مجنون و ارتفاعات شاخ شمیران و ... را نیز تصرف کرد. عراق به اینها اکتفا نکرد؛ بلکه تعرضات خود را وسعت داد و از این پس، در محورهای شمال خرمشهر و جنوب اهواز، همچنین در دشت عباس، اقدام به پیشروی گستردهای نمود.
۶۷/۴/۳۰شهادت رحمت رجبیان
۶۷/۴/۳۱شهادت سید جواد میر محمد میگونی (تپه سرخ نفت شهر) عملیات مرصاد
ایجاد روحیهای تازه در بین مردم، بار دیگر سیل مردم را به جبهه در پی داشت بار دیگر. حضور گسترده مردم و مقاومت آنان، نه تنها مانع از ادامه پیشروی دشمن شد؛ که او را وادار به عقبنشینی نیز نمود. در عین حال موضوع بمبارانهای وسیع شیمیایی جبهه خودی توسط دشمن بعثی استمرار داشت. امریکا در خلیج فارس (ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران و شهادت ۲۹۰ انسان بی گناه) ابعاد وحشتناکی به خود گرفت. در کنار آن، اخبار دیگری که جسته و گریخته به دست مسؤولان نظام میرسید، ضرورت بازنگری اساسی نسبت به استراتژی ادامه نبرد نظامی را مطرح ساخت. بر همین اساس بود که سرانجام به دنبال جمعبندی نظرات مسؤولان جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام (ره) پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را مبنی بر آغاز آتش بس بین ایران و عراق اعلام کرد.
توطئه هماهنگ عراق و ابرقدرتها در ادامه جنگ، علیرغم پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ادامه یافت و اینبار با حرکتهای نظامی منافقان در محور قصر شیرین و اسلام آباد متجلی شد، که در نهایت برخورد قاطع نیروهای اسلام، سبب شد تا ضمن انهدام وسیعی از منافقان، نه تنها این توطئه بشدت سرکوب شود؛ بلکه به نیروهای دشمن تفهیم گردد که هرگونه ماجراجویی تازه، گرداب جدیدی همانند سالهای آغاز جنگ برای آنان ایجاد خواهد کرد.
۶۷/۵/۷شهادت مرتضی رجب بلوکات (خرمشهر)
۶۷/۵/۷شهادت ولی الله ایوبی (اسلام آباد غرب) عملیات مرصاد
۶۸/۶/۳۰ شهادت حسن کربلایی محمدی
۶۹/۱۰/۱۴شهادت جلیل حیدری نوری
۷۵/۲/۲۱شهادت محمد علی ایوبی(ایشان مدتی جانباز بوده و پس از چند سال با مشکلی که به همراه داشت در نهایت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.)
--------------------------------------------
منابع : وبلاگ دانا نیوز – راسخون – شاهدان زمان
دربندسر تاج و حقیقتاْ عروس زیبای رودبار قصران است.تاج به این دلیل که در راس و شمالی ترین مرز رودبارقصران و عروس بدان جهت که واقعا زیباست.البته تمامی روستاهای رودبارقصران از یک زیبایی خاصی برخوردار ند، اما زیبایی دربنسر بی نظیر است. چشم انداز زیبایی آن از زاویه جنوب غربی آن و نرسیده به قهوه خانه به مراتب بیشتر است. اگر از همان محل به سمت قله کوه حرکت کنیم و در واقع صعود نماییم و آنقدر ادامه بدهیم که دربندسر زیر پا قرار بگیرد زیبایی آن دو چندان می شود. البته این زیبایی برای قبل از ساخت و سازهای ویلایی و غیره بود.امروزه نمی دانم همان زیبایی را دارد و یا حالت خودش را از دست داده است.
زمستانهایی پر برف و یکپارچه سفید پوش و بهاری با جویبارهای فراوان و دره های پر آب و تابستانی با تحرک و پر جنب و جوش و پاییزی که بسان یک نقاشی زیبا را می ماند، همه و همه یک تابلویی از چهار فصل زیبای روستایی است که بر بلندای قامت رودبارقصران جاودانه ایستاده است.غیر از همه این زیبایی ها ،مزار شهدا فضای این خطه از سرزمین را همچون دیگر ایران عزیزنور افشانی و عطر دل انگیز آنان نیاز به هیچ گلستانی نیست.
صد آفرین و هزار دست مریزاد به بچه های دربند سر که وبلاگی دارند و از این طریق دربندسر زیبای خودشان را معرفی می کنند.صد آفرین به مردم پر کار و پر تلاش و فهیم دربندسر که می فهمند درکجای این جهان ایستاده و لحظه ای که وارد دربندسر می شوند، هوای مطبوع آن را وارد ریه ها کرده و جانی دوباره گرفته و همانگونه که استاد سخن ما فرمودند: با هر نفسی که فرو می برند ممد حیات و چون بر می آورند مفرح ذات دانسته و برای هر نفس دو نعمت را موجود و بر هر نعمتی شکری را واجب می دانند.
شهدای دربندسر از بخش رودبارقصران تهران
نمودار شهدای رودبار قصران
شهدای دربندسر عبارتند از:
1 – شهید غلامحسین نام آور2– شهید رضا ساوه دربندسری3– شهید داود صفایی نژاد4– شهید عباس ساوجی نیا5– شهید غلامرضا کیا دربندسری6– شهید قاسم رجب بلوکات7 - شهید نصرالله کیا دربندسری8– شهید محمد باقر کیادربند سری 9– شهید عبدالله محمد صالحی 10– شهید امیر محمد صالح 11– شهید احمد صالحی 12– شهید داود صالحی 13– شهید ابراهیم رجب بلوکات 14- شهید حجت الله کیا دربندسری 15- شهید مجید ساوه دربندسری 16- شهید محمد شفیع کیا دربندسری 17- شهید علی دربندسری 18- شهید اسدالله کیا دربندسری 19- شهید احمد رئیسی 20- شهید هاشم نظیری نیا
این تصویر و اسامی را از وبلاگ دربندسر گرفتم.در زیر آن آمده بود که: جا دارد در اینجا از دو ایثارگر دربندسر به نامهای احد رجب بلوکات و محمود کیا دربندسری که برای نجات جان همنوعشان گرفتار ریزش بهمن شدند و همچنین جوان برنای دربندسر به نان غلامرضا کیا دربندسری که در خدمت مقدس سربازی جان به جان آفرین تقدیم کرد، یاد کنیم. ما هم به احترام چنین کردیم.
سلام به بچه های غیرتمند دربندسر که شهدایشان را فراموش نکرده اند.شهد شیرین شهادت باعث می شود که شهدا در هیچ دوران و در هیچ مکتبی به فراموشی سپرده نشوند. آنانی که شیر پاک خورده و با ریختن خون پاکشان خاک ایران را معطرو متبرک کرده اند.شهدای دربندسر هم از آن مبارزانی بودند که گام در راه حق نهاده و دفاع از سرزمین خود را واجب دانستند و به پیر مرادشان لبیک که تا پای جان پاسداری کردند.شهدا در گیرو دار نبرد حق بر علیه باطل بودند که نه به مقامی چشم دوخته و نه به مالی دل بسته بودند.آنان وقتی جاءالحق را به نظاره نشستند برای ذهق الباطل از هیچ کوششی دریغ نورزیدند.بیشک شهدا مفسر عملی "الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم و اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون" بودند.
سلام بر مردم دربندسر، آنانی که با طلوع آفتاب پاشنه ها را کشیده و کمرها را سفت و محکم بسته و برای تلاش و کوشش در پی یافتن نان و رزقی حلال در گرما و سرما با عرق جبینشان آبرو داری می کنند.
سلام بر مردم دربندسر، آنانی که قدر آب را می دانند وبا آب گوارایی که خداوند بزرگ برای انها به ارمغان آورده وضو می سازند و لحظاتی عارفانه با خدا گفتگو می کنند.
سلام بر شهدا،
سلام بر خانواده شهدا،
سلام بر ایثارگران،
سلام بر آزادگان
و
سلام بر جانبازان
امید وارم که ما را از دعاهای خود بی نصیب نکنید.
دعا کنید یا شهید بمیریم
و
یا اینکه در راه شهدا بمیریم.
انشاءالله
------------------------
جنسیت : مرد
تولد و وفات : (... – 1310 ) شمسی
محل تولد : مشخص نیست .
شهرت فرهنگی و علمی : شبیه خوانی
از اهالی قریه میگون بود. در جوانی در تکیه دولت نقش حضرت علی اکبر و حضرت قاسم(ع) شبیه خوانی می کرد. وی در قریه میگون عده ای را تربیت کرد که در ماههای عزاداری در تکیه میگون تعزیه می خواندند. درویش علی در حدود 90 سالگی در گذشت. 22 شهریور 1385 -aftab. ir
تکیه های تهران
مردم تهران از قدیم همچون اکثر شهرهای ایران در دهه اول ماه محرم برای عزاداری و اجرا و دیدن نمایشهای شبیه خوانی به تکیه هایی که به همین منظور ساخته می شد می رفتند. تکیه ها به دو صورت موقتی و دائمی ساخته می شود.تکیه های موقتی که امروزه بیشتر رایج می باشد، جوانان هر محل با بستن داربست و کشیدن چادرهای برزنتی و با تزیین علم و کتل و کتیبه های مربوط به ایام عاشورا میزبان عزاداری افراد همان محل می شوند. این خیمه ها بعد از اتمام مراسم عزاداری جمع آوری می شود.نوع دیگر تکیه ها ساختمانهایی است که به همین منظور به صورت دائمی بنا می گردد.تکیه های دائمی معمولا از گذشته باقی مانده و امروزه از این ساختمانها یا ساخته نمی شود و یا خیلی به ندرت دیده می شود.تکیه های دائمی معمولا به صورت چهارگوش و یا مدور ساخته می شد وبعضا روی سقف گنبدی شکل آن را با پارچه های کتانی و غیره می پوشاندند تا مردم را از نور مستقیم آفتاب و سرما و گرما و بارش بارام محفوظ نگاهدارد.بعضی از آنها هم دارای سقف شیروانی و یا پشت بام بوده است.دور تا دور آن را با کتیبه هایی مشکی و قلمکاری شده که بیشتر از شعرهای محتشم کاشانی بر روی آن منقوش بود نصب می کردند.اینگونه تکیه ها، علاوه بر راهی که مخصوص ورود و خروج عزاداران بود، دو راه دیگری هم داشت که قافله های شتر، سواران، تعزیه خوانان و ... از آنها عبور می کردند. در وسط هر یک سکوی بزرگی قرار داشت که محل اجرای تعزیه بود و شبیه خوانان بر روی آن به تجسم حوادث و وقایع می پرداختند.تکیه ها توسط یک بانی که به نام همان بانی هم نامیده می شد در محله ها ساخته و مردم همان محل هم از آن استفاده می کردند.این تکیه ها سه الی چهار هزار نفر را در دل خود جای می داد. در روزهایی که داخل تکیه پر می شد مردم در اطراف تکیه می نشستند و عزاداری می کردند.در سال 1285 ه. ق حدود 30 تکیه در تهران دایر بود که بعد ها 15 تکیه هم بر آنها افزوده و مجموع تکیه های دایر به 45 باب رسید.استقبال عمومی مردم باعث شد تا در دوره ناصرالدین شاه قاجار سازماندهی مفصلی برای تکیه و شبیه خوانی بوجود آید.امیر کبیر گروههایی را مامور کرد تا اشعار تازه ای را به نظم بکشند.بعد از مظفرالدین شاه و روی آوردن مردم به مشروطه و سیاست به تکیه ها توجه چندانی نکرده و اکثر تکیه های تهران تخریب و یا منهدم شدند.تکیه های تهران عبارت بودند از: سپهسالار، ولیخان، حاج میرزا آقاسی، نوروزخان، اسماعیل بزاز، قورخانه، درخونگاه، دباغ خانه، عودلاجان، زنبورک خانه، تخت بربری ها، سید نصرالدین، چهل تن، نیاوران، حصار بوعلی ...
تکیه حاج میرزا آقاسی(عباس آباد)
این تکیه از بزرگترین و معتبرترین تکیه های دولتی درتهران قبل از تکیه دولت بود.حدود سه الی چهار هزار نفر را در دل خود جای داده و مردم برای اینکه از قبل جا بگیرند، صبح زود به این تکیه می رفتند.وقتی مراسم شروع می شد داخل تکیه پر شده و مردم بیرون از تکیه به عزاداری می پرداختند.بیشتر مردم هم مشتاق بودند تا در این تکیه به عزاداری بپردازند.
تکیه دولت
ساختمان بزرگ تکیه دولت که بعضی از جهانگردان و نویسندگان غربی آن را با "آمفی تئا تر ورونا"(verona )مقایسه کردند، در ضلع شرقی کاخ گلستان و در مجاورت شمس العماره قرار داشت.
کمبود جا در تکیه حاج میرزا آقاسی و استقبال مردمی باعث می شود تا در سال 1283ه . ق معیرالممالک از طرف ناصرالدین شاه مامور شود یک تکیه ای بزرگ که گنجایش بیست تا سی هزار نفر را داشته باشد بسازد.او همچنین فرمان داشت تا تکیه را در کنار ارگ حکومتی بنا نماید تا مشکل رفت و آمد برای شاه و اهل حرم و درباریان نداشته باشد.لذا قسمتی از زندان دولتی و سیاهچال و عمارت مسکونی میرزا تقی خان امیر کبیر و بعضی از انبارهای قدیمی و کهنه ارگ را که در ضلع جنوبی کاخ گلستان قرار داشت به این امر اختصاص داد.
ناصرالدین شاه در سال 1248 که به فرنگ سفر کرده بود از تماشاخانه آلبرت هال در لندن هم بازدید کرد و تکیه دولت را هم تا حدودی از روی نقشه آن بنا کرده بودند.
طراحان ساخت همچنین با استفاده از نقشه تکیه های موجود این بنا را دایره ای ساخته و فضای وسیعی را به غرفه ها و حجره های چند طبقه و پلکان و یک سکوی بزرگ جهت استقرار تعزیه خوانان ایجاد کردند.امروزه این تکیه وجود ندارد.بیشتر کسانی که از این تکیه گزارش داده اند به درستی این تکیه را ندیده اند.گزارشها بیشترازروی تابلوی مرحوم کمال الملک(محمد غفاری) و یا گزارش اعتماد السلطنه وزیر عهد ناصری در مورد تکیه دولت که در روزنامه ایران آن زمان می نویسد: تکیه دولت از بناهای بسیار عالی دولتی است که مدور و چهار طبقه ساخته شده است و قسمت دایره را از چوب های ضخیم و سقف آن را از آهن ساخته اند که در صنعت نجاری آن مهارت بسیاری به کار رفته است.در ایام محرم پارچه ای از کرباس بر روی آن طاق های چوبی می کشند که از آسیب باران و آفتاب مصون باشد.در اطراف تکیه هم بناهای عالی ساخته اند و این بنا و تکیه در میان شهر همچون کوهی عظیم نمودار است و از پنج فرسنگی تهران می توان آن را مشاهده کرد و به جز این بنا ، گنبدهای مساجد و غیره که بسیار مرتفع هستند، هیچ نمایان نیستند.این تکیه درهای متعددی دارد و یکی از درهای آن هم به باغ گلستان باز می شود. بنای تکیه دولت فاقد سقف بود ولی داربست هایی به شکل گنبد و چند میله قطور آهنی سقف ان را تشکیل می داد.بنابر اسناد تاریخی، بنای تکیه دولت با آجر ساخته و با کاشی های معرق تزیین شده بود که از نظر تناسب و زیبایی نظر هر بیننده ای را جلب می کرد. بنای پیرامون تکیه، طبقه طبقه ساخته شده بود و در هر طبقه چندین حجره و راهروی طاق نما تعبیه شده بود.طبقه اول مخصوص وزیران و حکام بود و هر وزارت خانه و ایالت می بایست یکی از طاق نماها را برای ایام سوگواری تزیین کرده و آن را آماده می ساخت.تکیه دولت دارای منبر بزرگی بود که جلوی آن را مانند طاق نماها، لاله و آینه و گلدان گذاشته و خود طاق نما را نیز با دیوار کوب و چلچراغ تزیین می کردند.اطاق مخصوص شاه قاجار در تکیه دولت یکی از غرفه های بالایی بود که جلوی آن پرده سیاه می آویختند.در هنگام مراسم تعزیه خوانی متجاوز از پنج هزار شمع روشن می کردند و همچنین یک چلچراغ از وسط گنبد آهنی تکیه آویزان بود.اطراف منبر تکیه، بیش از سیصد روضه خوان و واعظ گرد می آمدند و مراسم مذهبی انجام می شد.تعزیه خوانان قاعدتا بالغ بر 100 نفر بودند که در یکی از دالانهای وسیع تکیه، گرد هم می آمدند و جوان خوش آوازی که به " بچه خوان" معروف بود، کمی جلوتر از آنها ایستاده و با صدایی رسا اما غم انگیز، تعزیه و شبیه خوانی را آغاز می کرد.تکیه دولت تا اواخر دوره قاجار رونق داشت اما در این اواخر با شکل گیری انقلاب مشروطیت و پرداختن مردم به امور سیاسی و اجتماعی و فراموش کردن مراسم تعزیه در تکیه دولت، دیگر رونق و جلوه سابق را از دست داد تا اینکه به تدریج این مکان متروک گردید. نقاشی بسیار زیبای کمال الملک از تکیه دولت، گویای عظمت و شکوه آن است که این هنرمند خوش دست در کمال ظرافت و دقت آن را به تصویر کشیده است.
آنچه در بالا آمده گزارش اعتمادالسلطنه وزیر عهد ناصری در روزنامه ایران آن زمان بوده است. اما آنچه در ذیل می آید احتمالا از روی حدس و گمان و از روی تصویر نقاشی کمال الملک مورخین نگاشته اند. تصویر تکیه دولت در اثر کمال الملک نه تنها از نظر طرح و ترکیب و رنگ آمیزی اثری بدیع و شاهکاری نفیس است بلکه از آنجا که نشان دهنده طراحی و معماری یک بنای عظیم تاریخی است و مخصوصا از این جهت که بیان کننده مراسم پر جلال و شکوه تعزیه داری است، به عنوان گویا ترین سند مهم ملی پر ارزش است.
بنای چهار طبقه گردی بودمحیط بر محوطه وسیعی که قطر تقریبی آن را 60 متر و ارتفاعش را حدود24 متر و مساحتش را 2824 متر مربع ذکر کرده اند.در وسط این محوطه سکوی گردی بود به شعاع تقریبی 9 متر و ارتفاع 90 سانتی متر و برای رفتن بر روی آن دو پلکان در دو طرف آن ساخته بودند که هر کدام دارای 3 پله بود. دور این سکو جاده ای به عرض تقریبی 60 متر وجود داشت که بعضی از عملیات تعزیه از قبیل اسب سواری و پیکار و مسافرت و غیره در آن صورت می گرفت و وقایع را بهتر مجسم و آن را به واقع امر نزدیکتر می ساخت و در نتیجه به تاثیر آن می افزود.در سمت دیگراین جاده نیز پله ای بود به ارتفاع تقریبی 30 سانتی متر که صفه بسیار وسیعی را در پیرامون صحن تکیه تشکیل می داد که مختصری به سمت سکوی مرکزی شیب داشت تا زمانی که چهار زانو روی زمین می نشستند، بتوان به آسانی وقایع تعزیه را که روی سکو صورت می گرفت ببینند.این قسمت که جای مخصوص زنان بود و متجاوز از هزار زن در روی آن می نشستند، به یک سلسله پلکان که دور تا دور صحن تکیه می گشت و دارای 6 پله بود می رسید و به طاق نماها و غرفه های اطراف تکیه می گردید.در یک سمت تکیه ایوان وسیعی دیده می شد که رواق آن با نقش های کاشی الوان و آجر زینت یافته بود.این ایوان وسیع جایگاه مخصوص مقام سلطنت بود. در مقابل این ایوان در انتهای صحن تکیه، منبری از سنگ مرمر با 4 پله بر روی سکوی مرتفعی قرار داشت که قبل از شروع تعزیه چند واعظ بر روی آن وعظ می کردند و مردم را برای مشاهده وقایع تعزیه آماده می کردند. در اطراف آن نیز طاق نماهایی ساخته بودند به عرض تقریبی 5/7 متر که ستونها و دیوارهای خارجی آن کاشی کاری بود.روی این طاق نماها اطاق هایی در دو طبقه وجود داشت که پنجره های آن را به صورت" ارسی" درست کرده بودند. با وجود اینکه هیچگونه اهتمامی برای قرینه سازی در طرح اطاق ها و رواق ها به کار برده نشده بود، از عظمت و جلال بنا اصلا کاسته نشده، سهل است که یک تنوع مطلوب و زیبایی در طرح کلی ان به وجود آورده بود که شخص از دیدنش لذت می برد.پنجره اختصاصی خاندان سلطنت که در عقب منبر و در مقابل جایگاه پادشاه قرار داشت دو برابر بلند تر از پنجره اتاق های دیگر و معماری آن با سایر اتاق ها متفاوت بود.این اتاق ها را با فرشهای پر قیمت و پرده های زیبا زینت کرده بودند.عرض طاق نماهایی که راه ورود و خروج به تکیه را تشکیل می داد با سایر طاق نما تفاوت داشت.عظمت و جلال تکیه بیشتر به سبب مراسم پر شکوهی بود که به نام " تعزیه" در آن برگزار می شد. در این مراسم در و دیوار را با چهل چراغها و قالیچه ها و شال های کشمیری و تابلوهای نفیس و سایر اشیاء گران قیمت تزیین می کردند.تزیین هر غرفه را یکی از رجال معروف و متمکن به عهده می گرفت و در نتیجه یک نوع رقابت مذهبی در این کار بین اشخاص ایجاد می شد.جمعیت انبوه زنان، سکوی مرکزی را احاطه می کردند و مردان در پشت سر ایشان روی پله و در غرفه ها و اتاق ها جای می گرفتند. تکیه دولت سه راه ورودی داشت که راه ورود مقابل بازار مخصوص مردها و درب مفابل شمس العماره مخصوص زنان بود و درب مخصوصی نیز به اندرون باز می شد که خاص ورود و خروج شاه، زنان حرم و دیگر درباریان و مقامات مملکتی بود.ورود به این تکیه هیچ شرط خاصی نداشت. تمام مردم شهر می توانستند در آن حضور یابند.
ناصرالدین شاه هنگام عزاداری در محرم سبیلها را آویزان و کلاهش را کج می گذاشت.
هم اکنون مانند این تکایا در تهران به ندرت دیده می شود.تنها باقی مانده از این نوع تکایا می توان به تکیه نیاوران ، تکیه حصار بوعلی و تکیه میگون در بخش رودبارقصران تهران نام برد.
تکیه نیاوران
از قدیمی ترین و منحصر به فرد ترین تکیه های تهران است. قدمت آن به دوره احمد شاه باز می گردد.این تکیه سنتی طوری ساخته شده که نیاز تعزیه خوانان را بر آورده می کرد.درب ورودی چوبی و قدیمی این تکیه نظر هر تازه واردی را به خود جلب می کرد.این درب به همان صورت کلونی حفظ و نگهداری شده است و در حال حاضر درب اصلی تکیه محسوب می شود.فضای تمام چوبی این تکیه از جلوه های دیگری است که مورد اهمیت قرار دارد.این تکیه در دو طبقه ساخته شده که طبقه دوم مخصوص خانمها می باشد. در و دیوارهای تکیه با نقاشیهای مربوط به صحنه های کربلا واحادیث و اشعاری از محتشم کاشانی توسط هنرمندان چیره دست مزین شده است.سکوی بزرگی به ارتفاع تقریبی 70 سانتی متر در وسط تکیه قرار دارد که محل اجرای تعزیه است و حجره ها و تالارهایی اطراف آن را در بر گرفته است. فاصله بین این تالارها و سکو را فضایی تشکیل می دهد که برای جولان سپاهیان و اسب ها در نظر گرفته شده است.این تکیه دارای 6 علامت بوده که با تیغه هایشان و هنر قلمکاری که بر روی آنها انجام شده است بر زیبایی این تکیه افزوده است. از دیگر وسایل موجود در این تکیه حجله حضرت قاسم(ع) است که اطاقکی است که با شمعدانی ها، چلچراغهای کوچک و دیگر زیور آلات تزیین شده است.از دیگر وسایل این تکیه نخلی است که سمبل تابوت امام حسین(ع) بوده و در روز عاشورا توسط عزاداران چند دور به دور تکیه می گردانند. احمد شاه هم در نوجوانی در این تکیه شاهد نمایش تعزیه بوده است.
تکیه میگون
این تکیه در شمال شرقی تهران بخش رودبارقصران در میگون قرار دارد.تاریخ ساخت بنا به درستی مشخص نیست. حدس زده می شود این تکیه هم در دوران اواخر قاجار و در دوره سلطنت احمد شاه قاجار ساخته شده باشد. درویش علی مشهدی (کیارستمی) اصالتاْ میگونی و در تکیه دولت شبیه خوانی می کرد.به نظر می رسد ایشان در اواخر قاجاریه که از شوکت و جلال تکیه دولت کاسته شده بود به میگون مهاجرت و ضمن اینکه گروهی را برای اجرای تعزیه تربیت کرده بود احتمالا مشوق خوبی برای ساخت تکیه میگون هم بود.تکیه میگون در ابتدا به صورت یک چهارضلعی در دو طبقه بنا شده بود.طبقه بالای تکیه مخصوص خانمها در نظر گرفته شد.این تکیه دارای 5 درب که دو در آن مخصوص خانمها و درست روبروی درب بزرگ آقایان که در طبقه فوقانی قرار دارد و از کوچه بازارچه شرقی باز می شود.سادات محل دارای یک درب مجزا بوده و علاوه بر اینها دو درب بزرگی هم در نظر گرفته شد که یکی از آنها مخصوص ورود و خروج آقایان و یکی دیگر از آنها برای ورود و خروج اسب و قاطر برای اجرای مراسم تعزیه بود. برای جایگاه مردانه و زنانه در هر ضلع این چهار ضلعی فضایی درست شده که به علت اینکه میگون دارای چهار محل می باشد مردان و زنان هر محل هم در همان محل خودشان ولی در زیر یک سقف می نشستند. وسط جایگاه یک صفه مربعی شکل به ارتفاع حدود 5/1 متر که مقارن با اضلاع ساختمان بنا گردیده تا شبیه خوانان بتوانند براحتی از آن محل برای اجرای نمایش استفاده کنند. در دو طرف این صفه با پلکانی به سمت بالا هدایت می شوند.اطراف این صفه کوچه ای به عرض 5/2 متر قرار داشته که برای عبور و مرور آقایان به طبقات بالا و همچنین برای اجرای بعضی از قسمتهای نمایش همچون جنگ و اسب دوانی و غیره استفاده می شود. در این تکیه جمعیتی حدود 3 الی 4 هزار نفر در هنگام تعطیلات و مخصوصا در شبهای تاسوعا و عاشورا وارد می شدند.شبستانی در ابتدای درب ورودی آقایان قرار دارد که از این شبستان برای هماهنگی و اتاق شبیه خوانان و از این مکان برای انباری در طول سال از آن استفاده می شد.بنای اولیه تکیه از آجر و سنگ و خشت و سقف آن از چوب و شیروانی بوده که بجز طرح ساخت بنای اصلی برای تکیه ، هیچگونه هنر معماری در آن مشاهده نمی شود. بعد از انقلاب دو بار مورد مرمت و فضاسازی قرار گرفت. امروزه دو طبقه دیگر به این فضا اضافه شده و سقف آن هم از تیرآهن استفاده شده و بصورت پشت بام در آمده است.این تکیه در 13 روز و شب اول ماه محرم به اجرای مراسم تعزیه خوانی و مراسم سینه زنی و زنجیرزنی پرداخته می شود.این تکیه دارای سماور برنج و دیگهای مسی و ابزار و آلات مخصوص شبیه خوانی بوده که در دهه 70 آنها را فروخته و تبدیل به احسن کردند.امروزه دو دسته تعزیه خوان در میگون وجود دارند که در محرم به شبیه خوانی می پردازند. چهار علم کوچک و بزرگ و تعدادی پرچم و کتل در این تکیه وجود دارد که در ایام محرم از آنها استفاده می شود.
منابع:
میعادگاه نیاوران، مجله نمایش 1378
خیمه های موقت جایگزین تکیه های کهن شده اند – شیده لالمی – اعتماد20/9/82
چهل شمع و چهل منبر: آیینهای محرم در سراسر ایران – بهناز کشاورز - اعتماد 24/11/84
تعزیه در زمان ناصرالدین شاه – خسرو معتضد – اعتماد 25/9/88
تهران قدیم – محمد رضا حسن بیگی
سایت : خیمه
وبلاگ :شهدای میگون