شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

شهدای ایگل

شهید سید عبدالمقیم مقیمی ( منسوب به ایگل )

فرازی از وصیت نامه شهید

آن کس که ترا شناخت جان را چه کند        فرزد و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه  کنی هر دو  جهانش    بخشی        دیوانه تو هر دو جهان  را چه کند

اینجانب سید عبدالمقیم مقیمی فرزند نعمت متولد 1340در سلامت کامل روحی و جسمی وصیت می کنم که اولا :پس از فوتم جسد مرا در بهشت زهرا دفن نمایید .ثانیا :یلیه موارد حقوقیم به همسرم واگذار شود .ایشان پس از من عهده دار کلیه مسئولیتها ،اعم از تربیت فرزندانم و مسائل مربوط به ایشان می باشد .

من به دنبال هدفم رفتم ،تا به حول و قوه الهی ،دینم را در باره اسلام و قران و امام عزیز انجام دهم . من می روم تا از مرز و بوم میهن اسلامی خود در مقابل کفار بعثی متجاوز عراق دفاع کنم .

همسرم ، امیدوارم فرزندانم را طوری تربیت کنی که دنباله رو هدف من باشند . فرزندانم باید خدمت گزار کشور و پیرو خط امام (قدس سره شریف ) و حافظ قران و اسلام باشند . من راهم را ادامه خواهم داد و اگر بر نگشتم امید است در تربیت فرزندانم از لحاظ روحی و اخلاقی و مذهبی از هیچ کوششی دریغ نورزی .

در خاتمه شما بزرگان و همسر عزیزم را به پروردگار متعال می سپارم . امید سلامتی کامل شما را دارم و همانطور که اشاره شد ،باشد که همسر مهربانم ،مادری شایسته و فداکار برای فرزندانم باشد .                                 

                      

                                                          سید عبدالمقیم مقیمی 4/10/64

پژواک همسر

من به عنوان همسر شهید سید عبدالمقیم مقیمی می خواهم چند سطری بطور مختصر از هزاران محا سن و صفات نیک همسرم بنویسم .نمی دانم چگونه شروع کنم ،زیرا او یک قهرمان و یک انسان کامل و از نظر اخلاقی سر امد بود .او سربازی شجاع ، متدین ،باتقوی ،پرهیزگار ،وپیرو ولایت فقیه وخط رهبری بود .

اگر چه او پس از ازدواج ، تمام اوقاتش در جبهه و در مصاف و مبارزه با کفار بعثی و دفاع از مرز و بوم میهن اسلامیمان گذشت ،با وجود این هر زمانی که برای دیدن خانواده به تهران می امد ، بیشتر اوقاتش در مسجد و ارشاد دوستان و اقوام و خانواده می گذشت .

شهید جزء پرسنل لشکر 23 نوحه ( نیروی مخصوص )بود که در مصاف با دشمنان اسلام در پسوه به درجه رفیع شهادت نائل آمد .

                                                                                   همسر   ۱۴/۴/۷۸ 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زندگینامه شهید محمد تقی برا تی

شهید محمد تقی براتی در سال 1345 در یک خانواده مذهبی و متدین در تهران منطقه نارمک میدان 92 بدنیا آمد .زادگاه پدرش خمین و مادرش اهل روستای ایگل از توابع رودبارقصران است .شهید دوران تحصیلات ابتدایی را در مدرسه نصیری خیابان پدر ثا نی و تحصیلات راهنمایی را هم در همان محدوده به اتمام رساند .به خاطر علاقه ای که به رشته های فنی (تراشکاری )داشت ، در حین تحصیل دوران دبیرستان به تراشکاری هم اهتمام می ورزید .شهید به لحاظ علاقه ای که به امام و انقلاب داشت در سالی که دوم دبیرستان را می گذراند ، از طریق مسجد الحسین نارمک به جبهه های حق علیه باطل اعزام گردید ...

ادامه مطلب ...

معلم

معلم

روز معلم مبارک باد

چوب معلم ار بود زمزمه محبتی       

جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

باید روز و هفته معلم را به معلمان و فرهیختگان عزیز تبریک گفت.آنانی که بستر سازی می کنند تا آیندگانی مثمر ثمر داشته باشیم.در حقیقت معلم همان شمعی را می ماند تا با ذره ذره ذوب شدن خود جامعه کودکان ،نوجوانان و جوانان را پرتو افشانی نموده تا آنان در آینده ای نه چندان دور جامعه را نورانی کنند.پیامبران و امامان معصوم اولین و بهترین معلم انسانها بودند.آنان مردم را به بهترین راهها هدایت می کردند.آنان راه را از چاه بهتر تشخیص داده و می کوشیدند تا جامعه را به سمت بهترینها که همان مسیر خدایی بود نشان دهند.در این کوشش خودشان را هم به زحمت می انداختند.در طول تاریخ کسانی که از صراط مستقیم و راه راست وحشت داشتند و می ترسیدند که مقام و منزلت غیر خدایی آنان دچار خدشه گردد ، با این معلمان آسمانی برخورد می کردند.

-----------------------------------------

نمی دانم شما هم باور دارید یا نه !برخی از معلمین محترم قدرت جاذبه زیادی دارند.شاید در اینگونه افراد سواد و تخصص کافی و وافی برای ارائه تدریس وجود نداشته باشد، اما اقبال دانش آموزان به وی زیاد است.من در طول دوران تحصیل با اینگونه موارد، زیاد برخورد کردم. گهگاهی هم در دل حس بدی به من دست می داد. البته نباید اینگونه می شدم ، لذا دست خودم نبود و غبطه می خوردم. غبطه می خوردم. غبطه ! البته غبطه خوردن از زمانی بود که معنا و مفهوم غبطه را متوجه شدم. قبل از آن تمام وجودم یکپارچه حسادت می شد. معلمی را می دیدم که صبحها با یک لباس نامرتب و صورت نشسته و موهای ژولیده وارد مدرسه می شد.بچه ها از قبل منتظر او بودند. وقتی همان معلم وارد مدرسه می شد، بچه ها با هلهله و سوت و کف به استقبالش می رفتند. خیلی تو نخ این معلمها می رفتم تا ببینم چه چیزی دارند که بچه ها اینگونه به آنها علاقه نشان می دهند. گهگاهی از دانش آموزان می پرسیدم که طرح درس مناسبی دارند؟ جواب من همواره منفی بود.بعضی از معلمها طرح درس داشتند. بعضی از معلمها با لباس مرتب و منظمی وارد مدرسه می شدند. برخی از معلمها خیلی با کلاس و مودب و با اخلاق بودند.برخی از معلمها خیلی جدی بودند. برخی شل می گرفتند. برخی از معلمان خیلی باسواد بودند.برخی از آنها واقعا آچار فرانسه مدرسه بودند.یعنی از همه چیز سر در می آوردند.قدرت تدریس ریاضی ، زبان، علوم، ادبیات فارسی، عربی و غیره را داشته و حتی برخی در فنون برق و بنایی و تاسیسات هم آشنا بودند. اینگونه معلمان برای مدرسه و مخصوصا مدیر خیلی ارزش داشت، اما قدرت جاذبه دانش آموزی را نداشتند.بالاخره همه جورمعلم را تجربه کردم ولی اون معلمی که مد نظر من است یک بوی دیگری داشت.خودم یکبار کیسه نمره را شل کردم تا ببینم می توانم همان اقبال را بدست بیارم، که نشد.خیلی کارای دیگه هم انجام دادم ، که نشد.البته به خاطر جوانی وشور و نشاطی که در این دوران قرار دارد بی اختیار آکیوی آدم نسبت به تشخیص اینگونه مسایل کم می شود. بعدها بیشتر پی بردم و علت را تشخیص دادم.اینگونه معلمها نه اینکه در ارایه درس جدی نباشند ، بلکه در بعضی از اوقات بیشتر از بقیه هم تدریس می کنند اما با بچه ها رفیق هستند.واقعا با بچه ها، بچه هستند.بچه ها هم در این سنین علاقمند هستند تا دوستانی داشته باشند یا به زبان دیگر دوران دوست یابی را می گذرانند .چه دوستی بهتر از معلمی که هم بتواند نقش معلمی خودش را داشته باشد و هم رفیق بچه ها باشد.یادم هست یه روزی یکی از این معلمها با یک دانش آموزی مشکل پیدا کرد. چند روزی با دانش آموزمورد نظر حرف نزده بود. همان دانش آموز از غصه داشت دق می کرد.دانش آموزان خوب می فهمند که معلم، آنها را دوست دارد یا ندارد.به قول دکتر شریفی "معلمی یعنی هنر بر قراری ارتباط با دانش آموزان"که اگر معلمان شریف و نجیب و با وقار ما داشته باشند در تدریس هم موفق هستند.وگرنه همان لذت بردن از تعطیلات خواهد بود که هم معلم و هم دانش آموزان خوشحال خواهند شد.

------------------------------------------ 

 

               

              نمونه ای از دستخط شهید مطهری

اگرچه خیلی از انسانها توانستند در حیطه خودشان وظایف معلمی را به نحو احسن انجام دهند، اما شهید مطهری استادی برجسته و انقلابی بود که روز شهادت ایشان به عنوان روز معلم نامگذاری شد.امیدوارم روح بلند این شهید گرانقدر که حاصل عمر امام خمینی(ره) بود شاد و روانش پاک باشد.   

کندوکاوی پیرامون مدارس انتفاعی

کندوکاوی پیرامون مدارس انتفاعی 

نزدیک به دو دهه از عمر مدارس غیر دولتی در کشور ما می گذرد.علیرغم انتقاداتی که ابتدای کار با آن مواجه بود، ولی به سرعت در کنار مدارس دولتی شروع به کار نموده است.در بدو امر مدارس غیر دولتی در گزینش دانش آموز و معلم نهایت دقت را می نمودند.بیشتر از دانش آموزان برتر از لحاظ اخلاقی و درسی استفاده می شد.همه افراد توانایی رفتن به مدارس غیر دولتی را نداشتند.از طرف اینگونه مدارس امکاناتب به مراتب بهتر و بیشتر از مدارس دولتی به دانش آموزان و معلمان ارائه می شد.چندین مورد امتحان برگزار و جلسات رفع اشکال داشتند.به واسطه کمی شاگردان، معلمان در انتقال معلومات به دانش آموزان راحت تر بودند. هر کسی می کوشید تا راهی به اینگونه مدارس پیدا کند. 

  

 

امروزه هم در بعضی از اینگونه مدارس که کمتر از انگشتان دست است، تمام تلاش موسسین برای تربیت دانش آموزان بکار برده می شود.در انتخاب دانش آموز و معلم هم بیشترین دقت و توجه را دارند. شنیدم در یکی از این مدارس که به نام یکی از معصومین(ع) هم نامگذاری شده، هیچکس به هیچ عنوان دروغ نمی گوید.بوفه ای وجود دارد که فروشنده ندارد.قیمت اجناس مشخص و دانش آموزان در زنگهای تفریح و اوقات فراغت، بدون آنکه کسی آنها را نظارت کند در صفهای منظم قرار می گیرند و اجناس مورد نیاز خود را در صندوق مخصوص بوفه قرار می دهند.اگر دانش آموزان در جلسات امتحانی بنشینند و هیچگونه ناظر و مراقبی نباشد، هیچکس تقلب نمی کند.این از نادرترین آموزشگاههای کشور است. در واقع خود یک مدینه فاضله است.روزی به یکی از دوستان می گفتم: نمی توان اینگونه آموزشگاهها را در کشور توسعه داد. در جوابم گفت:قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.اگر همین آموزشگاهها به صورت زنجیر وار شکل بگیرد، نسل پنجم و ششم انقلاب نسلی پاک و فاضل خواهند شد.البته به امید آن روز که همه دست به کار شوند. 

 

امروزه احساس می شود همه مدارس غیر دولتی به کیفیت روزهای آغازین نمی باشد.در بعضی از مدارس ، دانش آموزانی که از مدارس دولتی وامانده اند به این مدارس مراجعه می کنند.مدیران اینگونه مدارس هم به خاطر اینکه بتوانند شاگردان مورد نیاز خود را جذب نمایند، مجبورند که از همه افراد ثبت نام بعمل آورند.کیفیت در این آموزشگاهها به مراتب پایین تر از آموزشگاههای دولتی است.در بعضی از اینگونه مدارس، اطاقهای تنگ و تاریک، میز و صندلی های فرسوده، در و دیوارهای نامرتب، حیاط کوچک و غیر استاندارد، فاقد هرگونه کمک وسایل آموزشی، فاقد هرگونه اردو و گردش علمی، فاقد هر گونه جلسات شورای دبیران و غیره می باشد.اینگونه مدارس به سختی هزینه های جاری مدرسه را می پردازند. به نظر می رسد باید نسبت به نظارت اینگونه مدارس دقت لازم بعمل آید.اینگونه مدارس باید رتبه بندی شوند.با توجه به سلیقه هایی که توسط دبیران و آموزشگاه در ارزیابی شاگردان وجود دارد، نمی توان نمره و یا قبولی پایان یک دوره تحصیلی را ملاک قرار داد. باید در طول سال تحصیلی نسبت به ارزیابی از مدارس در ارتباط با فضای ساختمان، فضای کلاس، کارگاه آموزشی، تربیت بدنی، فعالیت های پرورشی و غیره انجام و مدارس غیر دولتی درجه بندی شوند. شاگردان هم نسبت به درجه بندی اینگونه مدارس انتخاب نمایند. 

 

در شهریود ماه سال 86 در روزنامه خبرجنوب هم به چاپ رسید.

سالگرد شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)

سالروز شهادت بی بی دوعالم حضرت فاطمه زهرا(س) بر شیعیا ن تسلیت باد. 

مختصری پیرامون نامهای حضرت فاطمه زهرا(س)

فاطمه : امام صادق(ع) می فرماید: هنگامی که فاطمه زهراء سلام الله علیها پا به جهان نهاد، خداوند فرشته ای را فرمان داد که این نام(فاطمه) را بر زبان رسول گرامی(ص) جاری نماید.امام باقر (ع) می فرماید: به خدا سوگند که خداوند تبارک و تعالی این نور را از علم سرشار ساخت و از ناپاکی هایی که سایر زنان دارند بازداشت.

بتول : از پیامبر (ص) سوال شد که بتول یعنی چه؟ فرمود: بتول یعنی کسی که خونی نبیند . مریم و فاطمه بتول بودند زیرا قاعدگی برای دختران پیامبر شایسته نیست.

حصان : زن پارسا

حره : آزاده

سیده : خانم، بانو

عذرا : دوشیزه

زهراء : نورانی

از امام باقر(ع) پرسیدند: چرا فاطمه (س) به نام زهرا نامیده شد؟ فرمود: زیرا خدا او را از نور عظمت خودش آفرید.به واسطه آن حضرت آسمان و زمین روشن شد. به حدی که ملائکه تحت تاثیر آن نور قرار گرفتند و برای خدا به سجده افتادند، گفتند: خدایا این نور چیست؟ فرمود: شعله ای است که از نور عظمت خود آفریدم و در آسمانها جا دادم. او را از صلب بهترین پیغمبران خارج خواهم ساخت و از این نور ائمه و پیشوایان دین را خارج می کنم تا مردم را به سوی حق هدایت کنند، آنان جانشینان پیغمبر من خواهند بود.

حوراء : فرشته

مبارکه : با برکت

طاهره: پاک کننده

زکیه : پاک دامن

راضیه : راضی کننده

مرضیه : راضی شونده

محدثه : هم صحبت با مادر در رحم ،و هم به معنای صحبت فرشتگالن با حضرت زهرا(س) می باشد.

مریم کبری : مریم، مادر حضرت عیسی(ع) است.

نوریه : نورانی

سماویه : آسمانی

----------------------------------

داغ زهرا

عباس مشفق کاشانی

دیشب به سوگ ام ابیها گریستم

با خویشتن نشستم و تنها گریستم

بعد از نبی که دیده و دل غرقه شد به خون

با درد و داغ حضرت زهرا گریستم

از آتشی که بر جگر مرتضی نشست

توفان ز دل بر آمد و دریا گریستم

بر پهلوی شکسته او آسمان گریست

آن سان، کز ابر دیده سراپا گریستم

همراه با خلیل و حکیم و مسیح و نوح

همسوی چشم مریم عذرا گریستم

در شعله زار آه حسن، ناله حسین

تن را به شعله دادم و جان را گریستم

شد خشک چشمه سار دل و چشم من ز اشک

زین داغ پس به دامن شبها گریستم

----------------

کتاب شکوفه عصمت تالیف محمود جویباری در باره زندگی حضرت فاطمه (ع)در سال 1375 نگاشته شده است. در این کتاب از دریچه نگاه نویسنده عدد چهارده را از بدو تولد تا شهادت آن حضرت به تصویر کشیده که جالب توجه است.مثلا چهارده حدیث پیرامون تولد، چهارده کتاب پیرامون آن حضرت و الی آخر در انتها به همین تعداد شعر هایی از شعرا در کتاب جا داده است.