شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون(مساحت و امکانات عمومی و خصوصی)

مساحت و امکانات عمومی و خصوصی

مساحت تقریبی میگون : 25 کیلومتر مربع

تعداد مساکن : 2500 واحد در فضایی حدود 6 کیلومتر مربع

مساکن عمومی : 25 واحد در فضایی حدود 2000 متر مربع

میادین : 1  در فضایی حدود 1000 متر مربع

مصالح بنای بیرون خانه ها : خشتی،  سنگی، آجری، سیمانی

معماری مساکن : سقف مسطح از یک طبقه تا 5 طبقه ، حیاط محصور

نوع مالکیت : اکثراً خصوصی و تعدادی خانوار اجاره ای و تعدادی خانوار بصورت رهنی

بهداشت

امکانات در مانگاهی: میگون از حدود 60 سال پیش مجهز به مطب و پزشک بود. در اوایل انقلاب بیمارستانی احداث گردید که بیش از یک سال فعالیت نداشت. زمین این بیمارستان را مرحوم شعبان کیارستمی وقف کرده بود که در حال حاضر بصورت مخروبه ای در آمده است. بعد از چندی در مانگاه میگون به بهداشت خانواده تغییر نام داده شد. مرحوم حاج خیرالله عارف زاده زمینی را وقف درمانگاه نمود که پس از ساخت مورد بهره برداری قرار گرفت. اگر چه در مان برخی اتفاقات و امراض ویژه نیاز به درمانگاه مرکزی فشم و یا تهران دارد، اما در برخی از موارد جزئی و پیشگیری در میگون انجام می شود. داروخانه و مطب های خصوصی هم در میگون وجود دارند.

تاسیسات

آب لوله کشی: در سال 1340 مورد بهره برداری قرار گرفت. ابتدا بصورت تلمبه ای در معابر کار گذاشته بودند و در سال 1350 جمع آوری و شیرهای معمولی نصب و منبع آب زمینی در نرم خاکک ساخته شد. بعدها منبع دیگری در جاده شمشک احداث و منبع قبلی بلا استفاده و متروکه گردید. در سال 1380 منبع مورد نظر که جنب مدرسه راهنمایی آزادگان قرار داشت، تبدیل به سپتینگ مدرسه و از فضای فوقانی و اطراف آن هم برای سرویس بهداشتی و محوطه ای برای مدرسه در نظر گرفته شد.

روشنایی

برق سراسری از سال 1348وصل شد. قبل از آن موتورخانه محلی در سادات محل قرار داشت. بعد از آن مکانی در ایستگاه میگون جهت اداره برق در نظر گرفته شد. اداره برق میگون به نسبت عملکرد قابل قبولی داشته است.

حمام

در گذشته حمام های عمومی به صورت خزینه بود که به لحاظ بهداشتی آنها را تخریب و سه حمام عمومی در سه محل بنا شد که جمعا 15 دوش عمومی و 1 نمره خصوصی وجود دارد. حمامهای عمومی در مالکیت اهالی محل بود و در هزینه ها از درآمد حمام استفاده می شد. اگر نیاز به تعمیرات و یا هزینه های بیشتری بود از مردم محل بصورت سرانه دریافت می گردید. قبل از انقلاب, حمام خصوصی دیگری در بالامحل میگون ساخته شد که چند سالی بیشتر فعالیت نداشت.

بانک

در میگون قبلاً صندوق تعاونی روستایی وجود داشت. اوایل انقلاب بانک صادرات و سپس بانک ملی در میگون ایجاد شد. تعدادی صندوق محلی و خانوادگی هم در میگون فعالیت دارند.

جایگاه شعبه نفت: یک جایگاه شعبه نفت در انتهای جنوبی ایستگاه میگون قرار داشت که بعدها به ابتدای خیابان شمال غربی ایستگاه منتقل شد.

قهوه خانه: تعداد دو قهوه خانه در ایستگاه و بالامحل میگون وجود داشت. قهوه خانه ایستگاه با مالکیت و مدیریت مرحوم کدخدا مظفر الهوردی و قهوه خانه بالا محل هم با مالکیت مرحوم حاج زین العابدین سالارکیا و مدیریت مرحوم حاج مهدی سالارکیا اداره می شد. قهوه خانه ایستگاه پاتوق مسافران یک روزه و رانندگانی بود که ساعتی را در آن مکان به استراحت، صرف چای و ناهار می پرداختند. قهوه خانه ایستگاه از ابتدای روز تا انتهای شب فعال بود. قهوه خانه بالامحل، بیشتر بعدازظهرها باز بود قهوه خانه ها مکانی بود تا باغداران و دامداران محلی بعد از یک روز کاری به آنجا می رفتند و دمی استراحت و با هم محلی های خود به گفت و گو می پرداختند. شاید بیشتر تصمیم گیریها و همچنین کسب اخبار روزانه محلی، ملی و جهانی در این قهوه خانه ها به سمع مردم می رسید. برخی مردم، نامه هایی را که از کسان خودشان دریافت می کردند، چون سواد نداشتند، از یک نفر با سواد می خواستند تا برای آنها قرائت کند. یک نفر که سواد خواندن و نوشتن داشت، روزنامه ای را بلند بلند می خواند و دیگران گوش می کردند. خیلی از استشهادهای محلی هم در این محل نوشته و امضا و بیشتر داد و ستد های محلی هم در این محل انجام می شد.

دلاکی

در میگون آرایشگاهی وجود داشت که مرحوم شیخ احمد سالارکیا آن را اداره می کرد. به آرایشگر دلاک می گفتند. دلاک علاوه بر آرایشگری، کشیدن دندان و ختنه بچه ها را هم انجام می داد. همزمان با مرحوم شیخ احمد، حاج آقا جان سالارکیا هم به این کار پرداخته بود. مرحوم حاج اکبر ایوبی در پایین محل هم مدتی به آرایش سر و صورت می پرداخت. ایشان چای دارچینی هم در بساطش بود. بعدها تعدادی از نسل جدید به شغل آرایشگری روی آوردند.

مهمانخانه: دارای یک هتل جهانگردی است که در بخش جهانگردی به آن اشاره می شود.

کشتارگاه

در ابتدای سربالایی ایستگاه کشتارگاهی بوده که اکنون جمع آوری شد. امروزه کشتارگاه در لشکرک قرار دارد که تا میگون حدود 15 کیلومتر فاصله دارد. در زمستان روزانه 5 راس گوسفند و هفته ای یک گاو ذبح می شود. در تابستان حدود 15 راس گوسفند که این تعداد در روزهای پنج شنبه و ایام تعطیلات به 20 راس می رسد.

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون(اشکال گوناگون مالکیت و تعاونی روس

اشکال گوناگون مالکیت  

الف) مالکیت خالصه یا دولتی: قصر کیهان از جمله املاک آقای کیهان بوده است که در حال حاضر جزء املاک دولتی (بیمه) محسوب می شود. امروزه شهرداری یا میراث فرهنگی می تواند قصر تخریب شده و فضاهای اطراف آن را مورد بازسازی قرار داده و از آن به عنوان یک فضای گردشگری مورد بهره برداری قرار دهد.

در مجموع املاک خالصه حدود 10 هکتار بوده و کوهها که حدود 30 کیلومتر مربع است جزء جنگلبانی محسوب می شود.

ب) املاک موقوفه: حدود 30 ملک، جمعاً 30 هزار متر مربع از جمله املاکی است که توسط صاحبان آنها در قدیم وقف و در حال حاضر بعضی ها بصورت 99 ساله اجاره و بعضیها در اختیار فرزندان واقف قرار دارد. هر ساله مبلغی را به اداره اوقاف یا برای عمران و آبادی هزینه می شود. جالب توجه اینکه برخی از زمینهای میگون که هم اکنون به صورت مالکیت خصوصی از آنها بهره برداری می شود، زمانی وقف شده است. شاید استفاده کنندگان از این جریان خبر نداشته باشند.

ج) عمده مالکی: حدود 40 هکتار از اراضی متعلق به کلیه اهالی میگون، با اجازه دولت و از طریق جنگلبانی به تعداد محدودی از افراد که توانایی خرید داشتند با عنوان طرح طوبی فروخته شده است.

د) خرده مالکی: مابقی زمینهای میگون بصورت خرده مالکی که حدود 20 درصد آنها بصورت اجاره از طرف مالکان به افرادی که در زمین فعالیت می کنند اجاره و بقیه در اختیار صاحبان ملک قرار دارد.

ه) مالکیت مشاعی: کلیه کوههای میگون بین چهار محل تقسیم شد. امروزه این کوهها ملی و زیر پوشش جنگلبانی قرار دارد.

ی) صاحبان نسق: نسق در لغت به معنای نظم و انظباط و در اصطلاح تقسیم عادلانه زمین و آب می باشد که در روستاهای ایران انجام می گردید. با افزایش جمعیت و کمبود زمین و آب، تقسیماتی برای زمین و آب در قبل از انقلاب بوجود آمده است. بعضی از زمینها هم توسط بزرگان محلی به صورت "سری" به افراد واگذار گردید. مثلاً زمینهای استرچال و ویاچال توسط حاج آقا به افراد وقت بالامحل تعلق گرفت. این زمینها که در اختیار سربنه ها قرار می گرفت، بایستی با زیر مجموعه های خود تقسیم می کردند .

صورت سربنه بالامحل از زمینهای ویاچال و استرچال از این قرار است:

1 مشهدی اسماعیل با پسرهایش 5 نفر 2 مشهدی درویش علی با پسرهایش 2 نفر 3 مرتضی با برادرهایش 3 نفر 4 - محمد با علی آقا 2 نفر5 میرزا علی بابا 1 نفر 6 یوسف با رمضان 2 نفر 7 حیدر 2 نفر 8 پسر آقا محمد حسین 3 نفر 9 ولی علی 1 نفر 10 حسین شکرالله 2 نفر 11 احمد تقی 1 نفر 12 حق تحریر مشهدی حاج آقا 1 نفر( جمعا 25 نفر)

1 مشهدی رجبعلی 9 نفر 2 جعفر قلی 1 نفر 3 حسین چراغعلی 1 نفر 4 کریم با رحیم 2 نفر 5 اکبر با حسین 2 نفر 6 مشهدی احمد 1 نفر 7 عباس با رمضان 2 نفر 8 یحیی با اصغر 2 نفر 9 رحمت الله با غریبعلی 2 نفر 10 اصغر شعبان 1 نفر 11 اسدالله و ... 1 نفر 12 رمضان با حسین 1 نفر ( جمعا 25 نفر)

1 کدخدا آقاجان با برادرش 5 نفر 2 علی آقا با پسرهایش 4 نفر 3 جعفر آقا 2 نفر 4 ملک محمد و...2 نفر 5 کریم طبال 2 نفر 6 قاسم رحیم 1 نفر 7 احمد سلطان 2 نفر 8 عباس مشهدی قاسم 1 نفر 9 سلطان حسن 1 نفر 10 فضل الله شعبان 1 نفر 11 استاد میرزا 1 نفر 12 علی مهدی 1 نفر 13 رمضان درویش 1 نفر 14 سفر(صفر) قمر 1 نفر ( جمعا 25 نفر )

1 مشهدی علی آقا با پسرهایش 4 نفر 2 جعفر 2 نفر 3 ورثه صادق 3 نفر 4 استاد محمد 2 نفر 5 علی امیر 1 نفر 6 مشهدی اسماعیل با برادرهایش 3 نفر 7 نظر علی 1 نفر 8 احمد علی 1 نفر 9 مشهدی ملک 1 نفر 10 حاجی آقا 1 نفر 11 شیخ حسین 2 نفر 12 شیخ حسن باکر 2 نفر 13 رجبعلی با رمضان 2 نفر ( جمعا 25 نفر)

معلوم شد که 100 سری بالامحل به چرای بنه تقسیم شد. هر بنه 25 سری که صورت جداگانه و روی آقایان سربنه بود که می بایست بین خودشان تقسیم نمایند. مشهدی اسماعیل با بنه هایش 25 نفر ، مشهدی رجبعلی 25 نفر کدخدا آقاجان 25 نفر ، مشهدی علی آقا 25 نفر

بعضی از زمینها هم که در مسیر خطر سیل و بهمن قرار داشت با هماهنگی همه افراد محلی قرق اعلام شد تا در این مناطق گله داران به چرای احشام نپردازند. از جمله این مناطق سیلواز است.

نظامهای بهره برداری از زمین: در حال حاضر زمینهای قابل کشت آبی به علت قطعه قطعه شدن و کوهستانی بودن آن نمی توان از ماشین ابزارهای کشاورزی استفاده نمود. زمینهای خرده مالکی سنتی به شرح ذیل است.

الف) نظام بهره برداری نصف کاری: آب و زمین از آن مالک و کار کشاورزی با رعیت می باشد. در این فعالیت تولیدات به صورت نصف تقسیم می شود.

ب) نظام بهره برداری اجاره ای: مالک زمین خود را یک ساله یا چند ساله اجاره می دهد.

ج) نظام بهره برداری داشتیاری: زمین و آب از آن مالک و کاشت و داشت و برداشت از آن رعیت می باشد. همه تولیدات برای رعیت بوده و در قبال آن از املاک مالک نگهداری می کند.

شرکت تعاونی روستایی

در سال 1330 این تعاونی تشکیل و توسط ریش سفیدان و کدخدایان اداره می شد. دفترچه های پس انداز صادر می شد تا کشاورزان از این وامها در زمستان که به لحاظ پوشش برف زمینها به زیر کشت نمی رفت استفاده نمایند. از طریق این تعاونی ها کود، بذر و سم هم در اختیار کشاورزان و باغداران قرار می گرفت. شعبه نفت محل هم زیر مجموعه این تعاونی بود. در حال حاضر سقف وام این تعاونی 30000 تومان است که با توجه به تورم و هزینه های بالا کفاف هزینه های کشاورزی را نمی کند.

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون(ساختار اداری - اقتصادی و اشتغال)

ساختار اداری ، اقتصادی و اجتماعی تا پیش از اصلاحات ارضی وپس از آن

تا قبل از اصلاحات ارضی, میگون به صورت کدخدامنشی اداره می شد. کدخدا در راس هرم قدرت قرار داشت. کدخدا ضمن اینکه با همکاری ریش سفیدان محل به مسائل اجتماعی و انسانی و غیره می پرداخت در مسائل مربوط به دولت از قبیل ثبت شناسنامه، نظام وظیفه و غیره با ماموران حکومتی همکاری می کرد. هرم قدرت در محل به ترتیب زیر بود.

         ---- دولتی

کدخدا         ---------->ریش سفیدان روحانیون پاکار (ضابط) دشتبان - رعایا

         ---- محلی

ریش سفیدان و بزرگان محلی در نزد مردم از احترام ویژه ای برخوردار بودند. معمولاً با اسامی نایب بزرگ، نایب کوچک، میرزا بزرگ، میرزا کوچک، آقا بزرگ، آقاکوچک و حاج آقابزرگ خوانده می شدند. این هرم قدرت در تمامی بخش رودبارقصران وجود داشت. در راس همه این هرمها کدخدای منطقه ای قرار داشت. در حدود 60 سال قبل کدخدای بخش رودبارقصران حاج آقا کیارستمی، کدخدا صفر، کدخدا چراغعلی و حاج یونس و... بوده اند. همین افراد با کمک مهندس فخرایی یکی از خوش نشینان میگون نهری از بستر رودخانه در تنگه میگون تا زمینهای پشت دهکده به نام درازچال و هیمون احداث نمودند. آنها با دریافت یک سوم از زمینهای اهالی در هیمون و درازچال به عنوان دستمزد این کار را انجام دادند.

اصلاحات ارضی: با اصلاحات ارضی در سال 1351 تعداد 5 خانم به عنوان سپاهیان دانش وارد میگون شدند. خانه انصاف و انجمن ده از جمله پیامدهای این طرح بوده است. ریاست این نهادها هم در دست همان کدخدایان و ریش سفیدان محل قرار داشت.

انقلاب اسلامی: با روی کار آمدن انقلاب اسلامی و بوجود آمدن نهادهایی از قبیل کمیته انقلاب اسلامی، بسیج نیروی مقاومت، انجمن اسلامی و شورای محل، هرم قدرت به یکباره 180درجه برگشت. همه مدیریتهای محلی به سمت و سوی مسجد هدایت شد. در ابتدای انقلاب نیروهای مردمی در قالب کمیته های انقلاب که از نیروهای مردمی شکل گرفته بود به حراست و پاسداری از محل می پرداختند. پس از آن بسیج شکل گرفت و در زیر مجموعه سپاه به شکل منظم تری به کارهای نظامی و انتظامی پرداخت. در کنار بسیج نهاد دیگری به نام انجمن اسلامی وجود داشت که به مسائل سیاسی و مذهبی می پرداخت. کم کم شوراهای اسلامی با انتخاب مردم و حمایت بخشداری برای عمران و آبادی و رسیدگی به دعاوی مردم شکل گرفت.

مروری بر اشتغالات گذشته

میگون در گذشته های نه چندان دور تولیدات کشاورزی، دامداری و باغداری از قبیل : گندم، جو، ارزن،

حبوبات، یونجه، اسپرس، شبدر، ... و فرآورده های دامی شامل شیر، ماست، کره، طیور خانگی، گوشت، پشم ... و محصولات باغی از جمله سیب ترش و شیرین قندک، گردو... و فعالیتهایی از جمله چاربیداری، آسیابانی، دلاکی، نجاری، درب و پنجره سازی (آهنگری)، مغازه های خواروبار، ... را درحیطه کار اشتغالی، خود کفا بوده است.

 با ایجاد نهر و قنات، بیشتر زمینهای کشاورزی به باغ تبدیل و درختان سیب و گلابی جای زراعت را گرفت. باغداران به پرورش سیب شمیرانی، سیب سفید (پائیزه)، گلابی پائیزه، آلبالو و گیلاس ... روی آوردند. در فصل پاییز با به عمل آمدن سیب و گلابی، آنها را برداشت نموده و در انبارهای خانگی جمع آوری و به مرور در طول زمستان، آنها را به میادین تره بار تهران انتقال و سود حاصل از آن را در فصل کم کاری که زمینها در زیر پوششی از برف بسر می برد استفاده می کردند. اگر چه بعدها سیب لبنانی هم در میگون رواج پیدا کرد، اما با توجه به اینکه دلالان و عمده فروشان میادین تهران تولیدات سیب و گلابی را به بهای ناچیزی از باغداران خریداری می کردند و همچنین نگهداری از سیبها در طول زمستان ایجاد مشکل می کرد، رفته رفته درختان سیب به آلبالو و گیلاس تبدیل شدند. آلبالو و گیلاسها نیاز به نگهداری نبود و قیمتها هم به مراتب بهتر از سیب بود.

چاربیداری: چاربیداران افرادی بودند که با اسب و الاغ و قاطر، محصولات خودشان و همچنین زغال سنگ شمشک را به شمال و تهران می بردند و با فروش پایاپای، اجناس مورد نیاز خود را تهیه می کردند.

آسیابانی: در میگون دو آسیاب در پائین محل و بالامحل وجود داشت که تعدادی از افراد هم به شغل آسیابانی اشتغال داشتند.

کشاورزی: زمینها به دو صورت آبی و دیم استفاده می شد. بیشتر زمینها ی میگون زیر کشت حبوبات و گندم و جو قرار داشت. زمینهای استرچال، هیمون، درازچال، ویاچال و ... کشت به صورت دیم انجام میگرفت. با ایجاد نهر آب از تنگه میگون تا هیمون کم کم زمینهای درازچال و هیمون که در کشت دیم قرار داشت به باغات تبدیل و باغداری جای زمینهای کشاورزی را گرفت.

باغداری: در گذشته بیشتر درختان این منطقه را سیب تشکیل می داد. در پاییز سیبها را جمع آوری و انبار می کردند. در طول زمستان سیبها را برای فروش به میادین تره بار تهران حمل نموده و سود حاصل از فروش آن را در فصل کم کاری که زمینها به زیر پوششی از برف و یخبندان بود، مورد استفاده قرار می گرفت. با گذشت زمان و تقسیمات زمین برای ارث و میراث باعث شد که زمینها به قطعات کوچکی تقسیم شوند. از طرف دیگر، هجوم نیروهای جوان به تهران برای کار و زندگی، کشاورزی تا حدود زیادی رونق خود را از دست داد.

دامداری: با توجه به اینکه نسل جوان بیشتر به تدریس و اشتغال در ادارات و شرکتها روی آورده و دیگردنباله رو شغل پدریشان نشدند و از طرف دیگر چون مراتع هم با شرایط و مجوزهای سخت روبرو شد, تا حدودی از میزان دامداری کاسته شد. امروزه بیش از 300 راس گوسفند در میگون وجود ندارد و گاوداری هم با توجه به کمکهایی که از طرف جهاد سازندگی و مساعدتهای بانکی شد، نه تنها افزایش نیافته بلکه به ضرر اهالی هم انجامید. چرا که وامهای دریافتی بانکها هیچگونه نظارتی را در بر نداشته و وام گیرندگان بخشهای کشاورزی و دامداری از این پولها برای خرید خودرو، منزل مسکونی،و... استفاده می شد. در مجموع از این وامها 3 گاوداری نیمه صنعتی در میگون بوجود آمده که در حال حاضر به جز یک واحد از این دامداری، بقیه غیر فعال هستند. جمعاً حدود 20 راس گاو در میگون وجود دارد.

خدمات: در حال حاضر تقریباً اکثریت نسل جوان به مشاغل اداری در بخش رودبارقصران و تهران مشغول و تعدادی هم به شغلهایی از جمله : زنبورداری، معاملات املاک، کارگری، و ... روی آورده اند.

تعداد نیروهای اشتغال در بخشهای مختلف عبارتند از:

کارگری: 800 نفر که از این رقم شامل کارگران افغانی و نیروهای کردی که در فصل گرما جهت کار به این محل مهاجرت می کنندهم می شود.

بنایی: حدود 60 نفر

تراشکاری: حدود 12 نفر

مغنی گری: حدود 8 نفر (افغانی)

معاملات املاک: 3 مغازه دارای پروانه کسب و تعداد 8 نفر و معاملات املاک بدون پروانه کسب حدود 25 نفر

مغازه های خواروبار ، قصابی، نجاری، آهنگری و آلومینیوم سازی حدود 80 نفر

صنایع دستی: در حال حاضر صنایع دستی قابل ذکری در محل وجود ندارد، فقط تعدادی از افغانیهای ساکن در محل به بافت قالیچه و گلیم مشغول هستند که تعداد آنها هم دور از دسترس آمار است.

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون(ساختار جمعیتی - نژاد و طوایف)

ساختار جمعیتی

ساکنین دائمی : شامل کسانی هستند که تمامی فصول سال را در محل بوده و بیشتر افراد بومی محل را تشکیل می دهند. طی آمارگیری بعمل آمده از سطح بخش توسط روابط عمومی بخشداری در آذرماه سال 73 جمعیت دائمی ساکن در بخش بیش از 13756 نفر بوده که از این تعداد 7000 نفر در سه منطقه اوشان ، فشم و میگون ساکن و حدود 6750 نفر در روستاهای بخش تابعه سکونت دائمی دارند.

در میگون تعداد 700 خانوار با 3100 نفر جمعیت دائمی که در چهار محل : بالامحل ، پایین محل ، سادات محل و کیامحل زندگی می کنند. در سادات محل حدود 90 درصد سادات هستند که امامزاده سید میر سلیم هم در مرکز این محل دارای مقبره می باشد. بیشترین جمعیت، مختص پایین محل و کمترین آن به کیامحل اختصاص دارد. هر محل طایفه هایی را بوجود آورده اند که حدود 70 درصد جمعیت با هم پیوند خویشاوندی و فامیلی دارند. عمده فامیلی های میگون به تفکیک عبارتند از :

بالامحل : خان احمدی، خشرو، سلیمان میگونی، سلیمانی، طیبی، کیارستمی، گشتاسب میگونی

کیامحل: سالارکیا، شعبان بلوکات

پایین محل: ایوبی، ایوب میگونی، علیخانی، کربلایی محمدی، محمدی، میکانی

سادات محل: الهوردی، موسی میگونی، میراسماعیلی، میرمحمدی، رجبی، رجب دلاک

برخی از افراد هم در سنوات قبل به تغییر فامیلی و یا با اضافه کردن پیشوند و پسوند پرداخته که پناهی، ثنایی، سلیمان مهر، نیک اصل فرد، وثوقی ... از جمله آنها می باشد.

ساکنین فصلی: به دلیل زیبایی طبیعت و خوش آب و هوا بودن رودبارقصران و بالاخص میگون در فصل بهار و تابستان ، پذیرای هزاران خانوار مهاجر می باشد.

بعضی از ساکنین فصلی دارای ویلایی در منطقه بوده و در تابستان برای فرار از گرما و هوای نامطبوع تهران عازم محل می شوند و پس از سپری شدن فصل گرما و با باز شدن مدارس به تهران بر می گردند.

عده ای از ساکنین فصلی که تعداد آنها حدود 300 نفر می باشد، افراد بومی محل بوده که در تهران هم منزلی دارند و برای نزدیکی به محل کار و امکانات بهتر، زمستان را در تهران می گذرانند.

علاوه بر ساکنین دائمی و فصلی که اشاره شد، حدود 100 نفر افغانی در قالب 26 خانوار در محل زندگی می کنند که به کارهای سرایداری و کارگری مشغول به کار هستند.

میانگین نفرات در خانوار شهر(اوشان فشم میگون) طی سالهای 35 تا 75

--------------------------------------------------------------------------

سال                 تعداد جمعیت           تعداد خانوار      میانگین بعد خانوار

--------------------------------------------------------------------------

1335               3674               ----------            ----------

1345               1404                  825                 7/1

1355               4335                  938                 6/4

1365               5386                  1320               1/4

1370               6094                  1417               3/4

1375               7238                  1608               5/4

در این جدول جمعیتی نشان می دهد که از سال 65 ریزش جمعیتی داشته که آن هم به خاطر سیل مهاجرت نیروهای بومی برای کسب و کار به تهران و دیگر نقاط بوده است.

سنین جمعیتی

مرد کمتر از 15 سال: 100 نفر

مرد بالاتر از 15 سال  800 نفر

زن کمتر از 15 سال:  100 نفر

زن بزرگتر از 15 سال  1000 نفر

حرکات جمعیتی

میگون هم مهاجر فرست و هم مهاجر پذیر است. در ده سال گذشته تعداد 300 نفر از جوانان و نوجوانان و افراد زیر چهل سال جهت اشتغال و ادامه تحصیل به تهران مهاجرت نموده که تعدادی از این افراد مهاجرت روزانه دارند.

تعداد 50 خانوار در تهران خانه ای خریداری نموده اند. این افراد در فصل تابستان به میگون می آیند و در فصل زمستان با سرد شدن هوا و باز شدن مدرسه ها به تهران باز می گردند. حدود 200 خانه ییلاقی و ویلایی از طرف افراد غیر بومی که بیشتر تهرانی هستند، در محل ساخته شده که صاحبان این بناها در تابستان و ایام تعطیلات برای خوش نشینی از این بناها استفاده می کنند. در فصل بهار با شروع کار بنایی و... حدود 300نفر از کارگران کُرد سنندج و کرمانشاه به میگون مهاجرت نموده و در اواخر پاییز به زادگاه خود باز می گردند. با توجه به اینکه امروزه جوانان و نوجوانان نیاز مبرم به تفریحات سالم و کسب علم در سطوح عالی را دارند و با توجه به اینکه در میگون هیچگونه فعالیت اقتصادی از قبیل: کارخانه، کارگاه تولیدی و غیره وجود ندارد و همچنین وسعت زمینها آنقدر نیست که بتوان از آنها در کار کشاورزی با ابزار آلات مدرن و ماشینهای کشاورزی انجام داد، از طرف دیگر شهرداری و جنگلبانی برای بهداشت و حفظ محیط زیست محدودیتهایی برای پرورش دام و طیور در نظر گرفته اند، از جمله علل مهاجرت اهالی میگون به تهران است.

اینها همه مهاجرتهای فصلی است. مهاجرتهای دائمی از میگون وجود ندارد. از جمله دلایل آن هم این است که همه در میگون صاحبان نسق و ریشه فامیلی دارند و همین عامل باعث می شود که افراد بومی نتوانند این محل را برای همیشه ترک کنند.

نژاد و طوایف

بیشتر نژاد مردم میگون از تیره طبری و مازندرانی هستند. در واقع رودبارقصران و لواسانات و همچنین دامنه های جنوبی توچال و شمال شمیران سر ریز مازندران هستند. اگرچه در تقسیمات جغرافیایی جزء حوزه استحفاظی تهران محسوب می شود, اما از لحاظ بافت زبانی و نژادی باید مردم این مناطق را جزء لاینفک مازندران محسوب کرد. برخی اعتقاد دارند که مردم میگون از نژاد: ( کرد, ترک, عرب و طبری) هستند. برخی از فامیلیها از جمله سلیمانی, کیارستمی, سالارکیا, شعبانی از منطقه نور و کجور مازندران هستند که در ادوار گذشته به این مناطق روی آوردند. شاید فامیلیهایی همچون الهوردی و ایوبی از نژاد ترک و فامیلیهای کربلایی محمدی و محمدی از نژاد کرد یا لر باشند. سادات هم ریشه در عرب دارند. در گذشته افراد با نام پدر و بعضاً میگونی به عنوان فامیلی اطلاق می شد. فامیلیهای امروزی بیشتر از دوران پهلوی دوم شکل گرفته است.