شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون (اسامی محلات مسکونی و باغات)

 اسامی محلات میگون

هر کسی از بدو تولد با نام و نشانهایی در شهر ها، روستاها و محلات آشنا می شود که با ریشه بعضی از آنها آشنایی داشته و بعضی از آنها دوستان نا آشنا می باشد. شاید تا آخر عمر با اکثر این نامها و نشانها عجین شده ولی علت نامگذاری را نداند. این بحث در باره نام و شهرت افراد هم دور از ذهن نیست. بعضی از نامگذاریها ریشه در پیشینه تاریخی و میراث خانوادگی دارد. همانند بیشتر سیّد هایی که در سرتاسر جهان زندگی می کنند. مثلا طباطبایی و حسینی و غیره که تاریخچه آنها به ائمه بزرگوار و بیشتر به امام حسن و امام حسین(ع) می رسند. بعضی از آنها ریشه در اشتغال افراد داشته است. به این معنا که یک نفر از اجداد آنها دارای شغلی بوده که به همان شغل هم شهرت پیدا کردند. مانند: چیت ساز، آهنگر، کشاورز و غیره. بعضی از شهرت ها ریشه در محل زندگی دارد. مثلا: شیرازی، تهرانی و غیره. در کشورهای دیگر هم نامها و شهرت ها بعضاً از اسامی حیوانات و محلات و گلها و گیاهان استفاده شده است. مانند: سگ و غیره . کمابیش از این شهرت ها در ایران هم مشاهده می شود. مانند: سگوند و غیره. بعضی از فامیلیها سابقه ای ندارند، بلکه در ابتدای تشکیل ثبت احوال، مامورانی که به محلّات مراجعه و از مردم، فامیلی آنها را سوال می کردند. اکثر افرادی که متوجه منظور مامور ثبت احوال نمی شدند، شغل خودشان را معرفی می کردند. لذا ماموران هم برای فامیلی اینگونه افراد از شغل آنها استفاده و اینگونه اسامی را در شناسنامه افراد ثبت می کردند. با گذشت زمان برخی از افراد به ثبت احوال مراجعه و نسبت به تغییر فامیلی خود اقدام کردند.

اسامی محلات هر شهر و روستا هم جالب است. بعضی از آنها ریشه در یک حادثه یا واقعه ای تاریخی داشته و بعضی از آنها همانگونه که از معنای نامها در ذهن تداعی می شود ریشه در نوع بهره وری از آن محل دارد. مثلاً: گردنه باجگیران، از نوع کلمه می توان حدس زد که در گذشته راهزنها از این محل استفاده می کردند. نام مکانهایی مانند: چراگاه، کشتزار، کوه، دره و... بدون شک از اصیل ترین و کهن ترین واژه های تبری هستند؛ چرا که برخی از آنها بیش از دو هزار سال است که دست نخورده مانده و پیشینه و ریشه در اوستایی کهن دارند. نامگذاری این جایگاهها و یا روستاها به دلایلی از جمله: 1 - رویدادهای بیاد ماندنی که در آن اتفاق افتاده است. 2 به دلیل نمای طبیعی زمین همان جایگاه مانند: اوخورک، لش، چال و... 3 به دلیل نوع کشتی که در آن محدوده انجام می شد مانند: چیذر در شمیران که به معنای جو زار است. 4 به دلیل نوع پوشش گیاهی که در آن مکان بود مانند: گُرز چال

در ذیل موقعیت و نام برخی از محلات مسکونی و باغات و کوهها ی میگون همراه با شرحی مختصر اشاره می شود.

- بالامحل (شمال) : شاید به دلیل اینکه این محل در شمال (بالای) میگون قرار دارد به این نام نامگذاری شده است.

- قلعه باغ : احتمالاً در گذشته قلعه ای در این مکان وجود داشته و یا از این محل وارد محدوده قلعه ها می گردید.

- هفت چنار: در این محل درختان چنار وجود دارد.

- بازارچه : در گذشته که بلوار میگون احداث نشد، بیشتر مغازه ها و بیشتر تردّد افراد از ایستگاه تا قلعه باغ و هفت چنار از این مکان بود که به بازارچه معروف شد.

- نرم خاکک : به علت داشتن خاک نرم به این نام مشهور شد.

- کیا محل (شرقی): بیشتر فامیلیهایی که در این محل زندگی می کنند با پسوند کیا مشهور هستند. شاید به همین دلیل به کیا محل شهرت پیدا کرد. ساکنان کیامحل و بالامحل در بیشتر اماکن عمومی از جمله: حمام و مسجد ... با یکدیگر مشترک هستند.

- پایین محل (جنوب غربی): این محل هم چون در قسمت پایینی میگون قرار دارد به پایین محل نام گرفته است. محله های مسکونی زیر مجموعه عبارتند از: جوسونک، پیلت

- سادات محل (شرقی): این مکان در گذشته محل چرای گاوها بود که به گو ماحله (گاو محله) شهرت داشت. با ازدیاد جمعیت سادات در این مکان، به سادات محل مشهور شده است. محله های مسکونی زیر مجموعه عبارتند از: پاهنه، میگون نو، پشت ده، کلرم، جیرده

ناهمواریها

همانگونه که در تیپ روستا گفته شد، محل مسکونی میگون در حاشیه رودخانه ای قرار دارد که از شمال تا جنوب کشیده شده است. دور تا دور این آبادی، کوههایی با ارتفاع 2500 تا 3500 متر احاطه دارد. غیر از برخی از ارتفاعات که دارای شیب تند و صخره ای است، مابقی کوههای میگون غنی از علفها، گیاهان دارویی، قارچها، سبزیهای کوهی و همچنین چشمه ها و رودهایی است که در آن حیات وحش زیادی وجود دارد و همچنین مورد توجه کوهنوردان و علاقمندان است.

مهمترین کوه های معروف میگون (متراژ ارتفاعات تقریبی است) 

آبک(اواَک): این کوه در شمال شرقی میگون و ارتفاع آن 3488 متر است. از قسمت شرقی به زگا و کوههای روته و از غرب به تنگه میگون و از شمال به کوه گوچال (شمشک) وصل می شود. در دامنه جنوبی آن چشمه ای وجود دارد که در گذشته چوپانان هنگام ظهر گوسفندان را برای رفع تشنگی به این محل هدایت می کردند. همچنین غار کوچکی در کنار چشمه وجود دارد که در طول سال مملو از یخ است. در گذشته که یخچال وجود نداشت، برخی اوقات مردم و همچنین برای تهیه بستنی از این یخها استفاده می کردند. سیالیز، زردگلک، ویاچال، اسپی کمر چال و... از مکانهای شیبدار و زراعی هستند که در دامنه های جنوبی همین کوه قرار دارند. یکی از معادن سنگ قرمز میگون در قسمت جنوب شرقی همین کوه به نام زگا قرار دارد.

اَسبِ چال: کوه جنوبی میگون که دارای شیب تندی است. در برخی از دامنه های آن زمین با شیب کمتری مشاهده می شود که در گذشته مردم اسب و گاوهای خود را برای چرا در آن رها می کردند. شاید به همین دلیل هم اینگونه نامگذاری شده است. در قسمت شرقی(کین چال) و در دامنه های جنوبی(پیلت) و همچنین در قسمتهای غربی (آهنگرک و جوسونک) زمینها با شیب کمتری وجود دارد که در آن به زراعت و باغداری می پردازند.

اِستَرچال: این کوه در قسمت شرقی میگون قرار دارد. این منطقه هم روزگاری محل چرای احشام بود که به همین نام نامیده شده است.

قُلادوش: این کوه در قسمت شمال غربی میگون واقع شده و قلعه استوار در قسمت جنوب غربی همین کوه قرار دارد. شاید به همین دلیل و یا قلعه های دیگری هم در گذشته وجود داشته که از این نام استفاده شده است. چشمه ای در دامنه آن قرار دارد. 

گوچال: گو به معنای گاو است. این کوه در قسمت شمالی آبک قرار دارد که روزگاری مردم محلی گاوهایشان را برای چرا در آنجا رها می کردند.

نِساء: ارتفاعات جنوبی هیمون در جنوب شرقی میگون نساء نام دارد. این مکان چون پشت به آفتاب بوده و ساعات کمتری در معرض تابش نور خورشید قرار می گرفت به این نام نامگذاری شده است.

خانیک: در قسمت غربی استرچال و با ارتفاع ۲۹۷۲ متر است. 

سی چال:  جنوب غربی دربند سر با ارتفاع ۳۷۱۹ متر که در گذشته محل چرای گوسفندان بود.

اسامی برخی از باغات و مزارع میگون

کَلَرم: " به گمانم این واژه از دو کلمه تشکیل می شود.(کلر + رم) که به مرور به کلرم تبدیل شده است. (رم) در زبان تبری یعنی جنگل، البته نه جنگل انبوه، بلکه جنگی با پوشش بوته و خار. به این جمله توجه کنید: خی یه ترا رم نبسّه! بنابراین کلرم بوته زاری بوده که در آن گیاه کلر می روییده است. کلر گیاهی برخلاف اترا مردابی نیست. با اترا حصیر می بافند که به آن کِب می گوییم. با کلر هم حصیر می بافتند و حصیر بافته شده از کلر به مراتب از حصیر بافته شده از اترا نرم تر است. به همین دلیل زبانزدی داریم که( کِلَرِ کِب و مهمون خب) که معنایش روشن است.

خَرمِز دَرَه: خر علاوه بر اینکه نام حیوانی است در فارسی و تبری به معنای بزرگ هم هست. مانند خربار، خرگاه و... اما خرمز دره یعنی میوه ای با مزه زیاد و بزرگ و همان خربزه است. در زبان تبری هم خرمزه بکار می رود و نادرست آن خربزه است. شاید دره ای بود که در آن به کشت خربزه می پرداختند.

زِگا: شاید از دزگاه به معنای جایگاه دِز (دِژ) بوده است و شاید هم به معنای دزگا یا دژگاه است. (مَزگا: در تبری مزگا داریم که در اصل مزدگاه یعنی جایگاه مزدا بود.)

کُلِنگاه: دو واژه کلن و گاه است. یعنی جایگاه کلن (کِلِین) که همان خاکستر است. شاید در زمانهای دور مردم خاکستر تنورها و اجاقهای خود را در آنجا تلمبار می کردند.

مَرشَک: در زبان تبری واژه ای با تلفظ مرشک داریم که نام جانوران ریزی بود که به حیوانات بزرگتر دیگری همچون گاو و گوسفند جمع و باعث آزار آنها می شدند. این مرشک ها حتی در سر انسانها و مخصوصاً کودکانی که بهداشت را رعایت نمی کردند وارد شده و موجب خارش سر و بدن می گردید که بعدها این واژه کوتاه و به رِشک تبدیل شد."   (منبع: به نقل از مهندس محمد داودی از مولفان فرهنگ واژگان تبری مازندران)

دِراز چال: چون سطح زمین مورد نظر از بقیه زمینها پائین تر بود به چال و چون طول آن از عرضش بیشتر بود به دراز معروف و در ترکیب به دراز چال نامگذاری گردید. نامهای دیگری از این قبیل هم وجود دارد مانند: استرچال، اسب چال، ویاچال، کین چال، کیاچال و چالک که به معنای چاله کوچک می باشد.

جُوزدار گُوشوک: جوز به معنای گردو و گوشوک به معنای گوشه کوچک است. این محل در اواسط جاده میگون شمشک (تنگه میگون) و در کنار رودخانه قرار دارد. در این مکان درخت گردوی کوچکی قرار داشت.

هِیمون: شاید در گذشته هامون بود که به مرور زمان به هیمون برگردانده شد.

خَرکُشونو: الاغهایی که مصدوم می شدند و حیوانات اهلی همانند گاو و گوسفند که بدون ذبح میمردند، در این مکان رها یا پرت می شد تا طعمه حیوانات وحشی گردد. این مکان هم در مُسُلُّم نزدیک ایستگاه میگون و هم  نرسیده به تنگه میگون (زَردِگِلَک) بود.

زَردِگِلَک: در این مکان نوعی خاک زرد رنگ وجود دارد که در گذشته برای رنگ آمیزی روی پشم گوسفندان از آن استفاده می کردند تا در میان گله مشخص باشد.

 سُرخ بندی: به علت اینکه خاکش از نوع رس و سرخ رنگ بود به این نام نامیده شد. در گذشته از این خاک برای استفاده ساخت تنور خانگی استفاده می کردند.

 چُشمِه گَلَک: نام مکانی در قسمت غربی که در آن چشمه ای وجود دارد. "گَل" به معنای کنار است.

گُرزِچال: گُرز نوعی گیاه است که برای علوفه حیوانات از آن استفاده می شد. اگر چه در مناطق دیگر میگون از این نوع گیاه هم وجود دارد، اما این مکان به گُرز چال معروف شده است.

تنگه میگون: در قسمت شمالی میگون نرسیده جیرود، پایه های کوه به هم نزدیک شده و آب رودخانه خاک دره ها را شسته و تنگه ای با صخره های سنگی بزرگ بر جای گذاشته که به تنگه میگون مشهور است.

خَرمِنَک: در دامنه ی شیب نرم خاکک مقداری مسطح بود که از این مکان برای خرمن گندم و جو استفاده می شد.

سیل واز: این منطقه در غرب میگون قرار دارد که قبلاً سیلی از این محل جاری و به همین نام هم نامگذاری گردید. چرای احشام و هرگونه کنده کاری در این محل ممنوع است.

هَفت چشمه: یکی از چشمه های معروف میگون که اعتقاد داشتند در محل خروجی، هفت چشمه در کنار هم وجود دارد.

گِرزِطول: تپه زیبا و قشنگی در قسمت شرقی داخلی میگون قرار دارد که شکل کله قندی دارد. این تپه زیبا و قشنگ قبلاً در تملک یکی از کدخدایان شمشکی قرار داشت که در حدود اواخر سال 40 نوک آن را با لودر و بولدوزر مسطح کردند. مدتی به عنوان زمین فوتبال از آن استفاده می شد. همین زمین بود که تیمهای قدرتمندی در محل شکل گرفت و مسابقات فوتبال در سطح رودبارقصران هم در این مکان برگزار می گردید. برای تامین آب در قسمت شمالی، دریاچه ی مصنوعی احداث و از نهر آب هیمون و دارزچال در زمانهایی که مورد بهره برداری باغداران قرار نمی گرفت، در این دریاچه ذخیره و با پمپاژهایی به سمت بالا هدایت می گردید. در سالهای 55 - 56 این مکان به سازمان گردشگری فروخته و در آن به احداث هتل و رستوران و فضاهایی برای استفاده گردشگران ایجاد شده است. این محل چشم انداز بسیار زیبایی دارد.

برخی از اسامی باغات و مزارع دیگر: سنگ میون، خُنِه سَر، باغ وَر، اُستُوار، تَنگِه بِن، درازموردوک، هَمِلون، پَسوَند، آهِنگِرَک، کینچال، مَرشَک، تالارسر، سَن تالارسر، کَش، موقوم، مُسُلُّم، معدن سنگ، زِگا، هِیمون، دِرازچال، پُشت ده، ویاچال، سیالیز، اِسپی کَمَرچال، وَلی یورد، شاهی، تالارپُشت، کیا چال، سَرچاهون، تیس، واکِشَک، تَپِه سَر، لوسَر، رَجدارکِر، کَلِّه خاکسَر، فِراخونو،

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون(راهها و ارتباطات)

راهها و ارتباطات

راههای قدیم و جدید رودبارقصران 

"منطقه رودبارقصران به علت کوهستانی و دارا بودن دامنه های صخره ای، شیب دار و صعب العبور، از زمانهای گذشته عبور و مرور در این منطقه سخت و دشوار بوده است. به همین دلیل حاکمان وقت نمی توانستند جلوی طغیان اهالی این منطقه را بگیرند. همواره با گرفتن وثیقه ای آنها را مطیع خودشان قرار می دادند. تا زمانی که ری شهری آباد بود تولیدات باغی این منطقه به شهر ری منتقل می شد. پس از ویرانی شهر ری جهت امرار معاش برخی از باغات به زمینهای کشاورزی تبدیل شد. در گذشته راههایی وجود داشت که تهران را از طریق رودبارقصران به مازندران وصل می کرد. با ابزار و وسایلی که برای راهسازی در آن زمان بکار می رفت، ایجاد چند محور مواصلاتی که تهران را به شمال پیوند بدهد، کاری بس عظیم، سترگ و قابل بررسی است.

1 راه تهران گردنه قوچک لشکرک اوشان آهار شهرستانک دوآب کندوان مازندران: اگر چه در منابع تاریخی از این راه نامی برده نشده است، اما وجود آتشگاه در محل گردنه آهار- فشم که در کنار آن واقع شده، قدمت این راه را ثابت می کند. این راه در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه مورد مرمت کلی قرار گرفت. شاخه ای از این راه از آهار به آثار باستانی شکراب می رود.

2 راه قله هرز به شمیران: به فرمان ناصرالدین شاه قاجار راهی از حاجی آباد نزدیک اوشان از قله هرز به شمیران ساخته شد که آن را راه شاهی یا شاهراه می خواندند. ظاهراً از همین کوره راهها بود که مهاجمان به قلعه ها هجوم می آوردند.

3 راه سفیدآب لار به گرمابدر: به فرمان ناصرالدین شاه در سال 1287 هجری قمری از محل سفیدآب لار تا روستای گرمابدر به طول 6 کیلومتر و از گرمابدر از راه فشم تا کوه قله هرز که 18 کیلومتر است راه دولتی ساختند.

4 راه گرمابدر به نور: از کوه سونک در شمال لار راه دیگری است که رودبارقصران را به مازندران می پیوندد. راهی است مشهور به سوتک که از سمت گرمابدر به نور می رسد. البته این راهها مالرو بوده و امروزه تا حدودی عریض و مسطح شده است. 

 5 راه تهران گردنه قوچک لشکرک اوشان میگون دربندسر دامنه کوه گاجره دیزین مازندران: امروزه این راه به جاده تهران - شمشک معروف است. راههای فرعی دیگری هم وجود دارند که به این راهها متصل شده و جزء شعبات آن محسوب شده و می شوند. 

جاده تهران شمشک 

در سالهای بین 1300 تا 1310 شمسی اداره طرق و شوراع اقدام به احداث راه ماشین رو بین تهران و شمشک نمود. جاده اصلی که از زردبند شروع و تا دیزین ادامه دارد، در زمان پهلوی اول با نقشه دکتر حسابی و صرفاً جهت بهره برداری از زغال سنگ شمشک تعمیر و تعریض و ساخته شد. این جاده با ابزارهای ساده از جمله بیل و کلنگ و دیلم و پتک و با دست و بازوی مردانی که برخی از آنان در همین جاده جان به جان آفرین تقدیم کردند و با قلدری رضا خان دیواره های صخره ای تنگه میگون شکافته و مورد بهره برداری قرار گرفت. راه شوسه و باریک بود و به علت سفتی و کوهستانی بودن منطقه در 3 سال طول کشید. این راه از جاده آبعلی از نزدیکی سرخه حصار آغاز گردید و در آنجا از راه گردنه هزار دره به لشکرک و سپس به شمشک ادامه یافت. از آن به بعد شاخه های فرعی متعدّد از این راه به سوی دیگر نقاط کشیده شده است. در ادامه این جاده به دیزین و گچسر می رسد.

راههای موجود

فاصله اولین روستا زردبند تا تهران حدود 29 کیلومتر است. فاصله تهران تا اوشان که اولین نقطه شهری محسوب می شود حدود 40 کیلومتر و دورترین نقطه شهری یعنی میگون در حدود 49 کیلومتر می رسد. شریان اصلی و فرعی راه رودبار قصران از ۵ محور به تهران متصل می شود.

از پنج محور ذیل می توان از تهران وارد میگون و بالعکس شد.

1 میگون فشم اوشان - رودک لشکرک گردنه هزار دره تلو آزمایش سه راهی تهرانپارس

2 میگون فشم اوشان رودک لشکرک لواسان کوچک لواسان بزرگ سد لتیان جاجرود سه راهی تهران پارس

3 میگون فشم امامه راحت آباد لواسان کوچک لشکرک تهران

4 میگون فشم اوشان - رودک لشکرک گردنه قوچک خاک سفید تهران

5 میگون فشم اوشان - رودک لشکرک گردنه قوچک کاشانک ازگل -  مینی سیتی نیاوران - تجریش

راه اصلی میگون از زردبند شروع و با چند فرعی به روستاهای رودبارقصران وارد می شود..

۱-  با یک فرعی غربی وارد روستای زردبند می شود. 

۲ - با یک فرعی غربی به روستای رودک وارد می شود.

۳ – با یک فرعی شرقی وارد روستای کلیگان می شود.

۴ – با یک فرعی غربی وارد روستای حاجی آباد می شود.

5 با یک فرعی شرقی وارد روستاهای امامه بالا و پایین و راحت آباد می شود.

6 – با یک فرعی غربی به اوشان وصل و از آنجا به روستاهای ایگل باغگل  - آهار و شکراب می شود.

7 – با یک فرعی شرقی از فشم به روستاهای روته -  آبنیک - لالان زایگان و گرمابدر می شود.

8 در ادامه وارد روستای جیرود، روستای دربندسر و روستاهای شمشک پایین و بالا شده و از آنجا به سمت دیزین ، گاجره ، ولایت رود به گچسر رسیده و به جاده کرج چالوس وصل می شود. البته از دیزین تا گچسر در زمستانها به علت پیست اسکی مسدود و در تابستان هم با یک شیب تند و جاده خاکی پذیرای تعداد محدودی از مسافرانی است که از این طریق قصد سفر به شمال را داشته باشند. 

خدمات جاده ای

راههای ارتباطی آسفالته:  20 کیلومتر

راههای ارتباطی شنی:  1 کیلومتر

راههای ارتباطی خاکی : 10 کیلومتر

راههای ارتباطی مالرو :  15 کیلومتر

فاصله جاده ای میگون تا نزدیکترین روستای شمالی ، جیرود 5 کیلومتر

فاصله جاده ای میگون تا نزدیکترین روستای شرقی ، روته 10 کیلومتر

فاصله جاده ای میگون تا نزدیکترین روستای جنوبی ، فشم 5 کیلومتر

فاصله جاده ای میگون تا نزدیکترین روستای غربی ، آهار15 کیلومتر

راههای داخلی میگون

در داخل میگون چندین راه ماشین رو و مالرویی قرار دارد که به محلات، باغات، زمینهای کشاورزی و کوهها کشیده شده است.

ایستگاه میگون: محل تلاقی راهها و همچنین پارکینگ اتوبوسها، کامیونها و ماشینهای سواری است. ایستگاه میگون نقطه مبدا و مقصد ماشینهای حمل مسافر می باشد که به روستاهای رودبارقصران و شهر تهران در حرکتند. اگر ایستگاه میگون را مرکز ارتباطات جاده ای قرار بدهیم، از طرف جنوب جاده ای وجود دارد که به فشم، اوشان و لشکرک و تهران وصل می شود. همچنین از این جاده به روستاهای دره زایگان, دره آهار و امامه وصل می شود. از طرف شمال شرقی جاده ای وجود دارد که به روستاهای جیرود، درود، دربندسر, شمشک و دیزین وصل می شود. در قسمت شرقی جاده ای وجود دارد که به میگون نو، قبرستان، زمینهای هیمون، درازچال رسیده و گرزطول (هتل میگون) را دور زده و به جاده شمشک متصل می شود. در قسمت شمالی ایستگاه، کوچه پس کوچه هایی با شیب ده تا بیست درجه وجود دارد که به سادات محل رسیده و در ادامه همین کوچه ها به امامزاده سید میرسلیم هم قابل دسترسی است. شاخه غربی همین راه به بالا محل می رسد. در قسمت شمال غربی ایستگاه، خیابانی وجود دارد که وارد بافت اصلی میگون شده و در کنار رودخانه بلواری وجود دارد که آن را دور می زند و در ادامه از قسمت شمالی به قلعه باغ، هفت چنار و تنگه بن از محلات شمالی وارد و از آنجا با یک راه مالرو به جاده شمشک وصل می شود. خیابانی ماشین رو هم در قسمت جنوبی همین راه وجود دارد که به محلات مسکونی و زمینهای پایین محل وارد و در انتها به آهنگرک می رسد. در گذشته از همین راه علاقمندان و کوهنوردان به امامزاده داوود می رفتند. در قسمت غربی ایستگاه راهی وجود دارد که به جیرده وارد و از آنجا به رودخانه و پیلت می رسد. برای رسیدن به دره هملون هم در جاده میگون -  شمشک از محل تنگه میگون با یک راه مالرو امکان پذیر است.

نکته آخر

در گذشته علیرغم کمبود امکانات و تجهیزات کافی, منطقه رودبارقصران از چندین راه که برخی از آنها مستقیم به مازندران وصل می شد برخوردار بود. اگر چه پست، تلفن، موبایل، کامپیوتر، اینترنت، ارتباطات را به راحتی انجام می دهند، اما وجود یک راه اصلی مورد نیاز جوامع امروزی است. امروزه با داشتن وسایل و امکانات مدرن و دریافت عوارض و مالیلات و غیره از بومیان و خوش نشینانی که در منطقه ساکن هستند، هنوز شاهد یک راه استاندارد و زیبا در رودبارقصران نیستیم. هر ساله بودجه ای صرف تعریض جاده در نظر گرفته و هر ساله هم شاهد تخریب و تراکتور و کنده کاری در جاده هستیم. رودبارقصران باید یک راه استاندارد داشته و به شمال وصل شود. مثل گذشته نیاز به چندین راه نیست. اگر همین راه به سر منزل مقصود برسد کافیست. حیات یک آبادی بستگی به راه دارد. امیدواریم روزی شاهد افتتاح جاده زیبای تهران به شمال از رودبارقصران باشیم. 

وسایل حمل و نقل

در گذشته مرکبهای حمل و نقل و جابجایی افراد با اسب و قاطر و الاغ انجام می شد. در دوره پهلوی اول با ایجاد جاده تهران شمشک کامیونهایی برای انتقال زغال سنگ شمشک در این جاده به حرکت در آمدند. بعدها ماشینهایی با بدنه چوبی و رفته رفته ماشینها در انواع و اقسام وارد این مناطق شدند.

ماشین سواری

از اولین رانندگان میگونی که اقدام به جابجایی مسافر به تهران می کردند، می توان از مرحوم حاج اکبر نیک اصل فرد, مرحوم پرویز سلیمان میگونی، مرحوم سید فرج میر اسماعیلی، مرحوم حاج علی گل و حاج قنبر ایوبی یاد کرد. ابتدا ماشینهایی با بدنه چوبی و سپس فورد و فولوکس واگن و سپس آریا و پیکان از جمله وسایل نقلیه سواری بودند که روزی چند بار در مسیر تهران به میگون تردد و مسافران را جابجا می کردند. ایستگاه سواری از مبدا میگون به مقصد تهران خیابان ایرانمهر سابق نرسیده به میدان امام حسین (ع) (فوزیه) بود. بعد از گسترش تهران و جلوگیری از آلودگی محیط زیست ایستگاه سواری به فلکه چهارم تهران پارس منتقل شد. امروزه علاوه بر این ایستگاه, در تهران پارس (دردشت) و دیگری در تجریش هم ایستگاه سواری وجود دارد.

مینی بوس

مینی بوسهایی هم اقدام به جابجایی مسافر می کردند که مبدا آنها ایستگاه میگون و مقصد آنها در ابتدا خیابان ایرانمهر سابق تهران بود ولی بعد ها به سه راهی تهران پارس منتقل شد. در سنوات قبل از میگون به  تجریش هم خطی ایجاد شد که مسافران را به مقصد شمیران منتقل می کند.

اتوبوس

اتوبوسها در ابتدا از خیابان ایرانمهر تهران به مقصد میگون فعالیت داشت. بعدها خطوط دیگری به سمت گرمابدر و آهار و شمشک هم ایجاد شد. ایستگاه این اتوبوسها در تهران بعدها به سه راه تهران پارس منتقل شد.

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون ( و جه تسمیه)

 

وجه تسمیه میگون

"میگون به رنگ می، سرخ همچون شراب. که چون شراب سرخ باشد. آن چه رنگ شراب دارد :

نه نه می نگیرم که میگون سرشکم  / که خود زین می کم بها می گریزم  "خاقانی "

هر دم به یاد آن لب میگون و چشم مست  / از خلوتم به خانه خمار می کشی  "حافظ "

     میگون قصبه ای است جزء دهستان رودبار قصران بخش افجه ی شهرستان تهران، واقع در 25 هزارگزی شمال افجه کنار راه شوسه ی شمشک به تهران، هوای کوهستانی سرد و خوبی دارد و در تابستان گردشگاه مردم تهران است. این قصبه در حدود 2375 تن جمعیت دارد و آب آن از رودخانه شمشک تامین می شود. دارای راه شوسه و قلمستان و باغ های زیبا و میوه های گوناگون است. غلات و ارزن و عسل آن شهرت دارد. مزرعه ی هملون جزء این قصبه است و امامزاده ای دارد.

(منبع: از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

     میگونی منسوب به میگون. متمایل به سرخی  بزرگ چشم و اندر آن میگونی. (التفهیم ص 381)."

(منبع: لغت نامه دهخدا)

" آبادی هایی که نام آن ها را از لفظ ماد مشتق دانسته اند و تا کنون بر جای مانده است:

      کلمه ماد را تا یک قرن پس از انقراض دولت ماد به جای پارس یه کار برده اند، و نام بسیاری از اماکن، بر طبق تحقیق اهل فن، از این کلمه اشتقاق یافته است. مرحوم احمد کسروی را در کتاب " نام های شهرها و دیه های ایران" در این زمینه بحثی است که تتمیم فائدت را در ذیل نقل می افتد. " مادوان و ماروان و میوان و میغان و مایان و ماهان و ماران و مایین و مارین و ماروا. مادوان را استخری نام جایی در پارس می نگارد که در برخی نسخ ها به جای آن "ماروان" است. میوان جایی در بیرون قوچان، و میقان جایی در نزدیکی تهران و میغان دیهی از بیرون دامغان است. مایان نام سه دیه یکی در آذربایگان و دیگری در خراسان و سومی در دامغان می باشد. ماهان هم سه دیه در فیروز کوه و کرمان و تارم زنگان است. ماران و مایین دو جا در فارس و مارین به نوشته ی حمدالله مستوفی جایی در بیرون قزوین بوده و ماروا دو دیبه، یکی در بیرون زنگان، و دیگری در بیرون همدان است." (میقان: این دیه تقریباً در 45 کیلومتری شمال تهران است و در نوشته های عهد قاجاریان آن را میگان می نوشته اند. امروزه میگون مشهور است و از نقاط خوش آب و هوا و ییلاقی طهران است.) "

(منبع: ری باستان. 1345دکتر حسین کریمان. تهران. ص 47)

     "در فصل نامه های تاریخ قصران گاهی نام میگون را "میگان" و "مُغگان" ذکر کرده اند. از جمله در کتاب قصران نوشته دکتر کریمان صفحه ی 231 درباره یکی از دلایل ارتباط مغان روحانیون زرتشتی به دماوند و قصران گویا وجود آبادی قدیمی مُغانک در دماوند و میگان "میگون" مغگان و نظایر این ها تواند بود.

     برخی اعتقاد دارند که میگون همان گونه که از اسمش هویداست، "مانند می" است. برخی به وجود گل هایی به همین اسم در محل اعتقاد دارند. برخی هم می گویند که زنان به علت سرمای شدید زمستان گونه هایشان سرخ می گردید و به همین دلیل نام میگون نهاده شد. برخی هم به رنگ سرخ و رُسی خاک اشاره دارند. اگرچه همه این نظرات قابل بررسی است، اما همان تعریفی که در این قسمت و در بخش تاریخی بدان اشاره شد سهل الفهم تر است. مغ همان روحانیت که بعدها "غ" تبدیل به "ی" گردید و گان هم جایگاه است که در ترکیب به معنای جایگاه روحانیون ماد بوده است. به هر ترتیب با آن چه از کتاب های تاریخی و مورخین به دست می آید این محل در گذشته میقان، میغان، مغگان و در ادامه میکان و  میگان و در حال حاضر میگون نامیده می شود.

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون(موقعیت جغرافیایی)

موقعیت جغرافیایی

میگون در دامنه رشته کوههای البرز در شمال شرقی تهران و در بخش رودبارقصران با طول 30/51 تا 25/51 و عرض 36 تا 56/35 درجه ( 35 درجه و 57 دقیقه و 12.4 ثانیه عرض جغرافیایی و در 51 درجه و 29 دقیقه و 24.8 ثانیه طول جغرافیایی)قرار دارد. از شمال به روستای جیرود، از جنوب به فشم، از شرق به روته و از غرب به کوههای آهار محدود است.

ارتفاع از سطح دریا

میگون در ارتفاع 2131 متر از سطح دریا قرار دارد که بلند ترین نقطه ارتفاعی سی چال با 3357 (3719) متر و پست ترین در قسمت جنوبی رودخانه میگون (پیلت) با 2000 متر است.

میگون در تقسیمات جغرافیایی شمیرانات و رودبارقصران

نام شهرستان: شمیرانات

نام بخش: رودبارقصران

مرکز بخش: فشم

مراکز شهری: اوشان، فشم، میگون

نام دهستان: رودبارقصران

مرکز دهستان: اوشان، فشم، میگون

آبادیهای زیرمجموعه: زردبند، رودک، کلوگان، حاجی آباد، اوشان، ایگل، باغگل، آهار، شکرآب فشم، امامه بالا، امامه پایین، راحت آباد، آبنیک، روته، زایگان، گرمابدر، لالان، میگون، جیرود، درود، دربندسر، شمشک بالا، شمشک پایین

موقعیت طبیعی

 میگون بافت کوهستانی دارد و در دره ای واقع شده که دور تا دور آن را کوههایی با ارتفاع 2500 تا 3500 متر احاطه نموده است. بیشتر خانه ها و باغات در شیبهای بین 10 تا 60 درجه قرار دارد. به علت شیب کوهستان، زمینها را نمی توان از وسایلی همچون تراکتور و تجهیزات مدرن برای کشاورزی استفاده کرد.

تیپ روستا

در حاشیه رودخانه ای که از شمال به طرف جنوب در وسط آبادی امتداد دارد، تیپ قدیمی و سنتی میگون

متمرکز، اما در حاشیه روستا افراد سرمایه دار بومی و بیشتر غیر بومی ویلاهایی را بصورت پراکنده و بینابین بنا نموده اند.

نقشه حومه تهران

نقشه زیر بخشی از مجموعه نقشه‌های دایره جغرافیایی ارتش است که در سال ۱۳۱۵ از تهران و حومه ترسیم شد. آقای غلامرضا سحاب آن را به وبلاگ http://nimrouz.com دادند تا کپی تهیه شود. من هم از این وبلاگ برداشت و قبلاً هم از این نقشه در آزمایشگاه گروه جغرافیا دانشگاه تهران استفاده کردم. در آن زمان از این نقشه توانستم به کمک اساتید محترم، حوضه آبریز میگون را بدست آورده و دِبی رودخانه میگون را محاسبه کنم. در این نقشه بخشی از قصران و شمیرانات (میگون در شمال شرق، لونیز در شمال غرب، مبارک‌آباد در جنوب شرق، و کن در جنوب غرب) را در بر می‌گیرد. وضعیت باغات و روستاهای این حوزه در نقشه بخوبی قابل تشخیص است. از جمله آنها می‌توان به شهرستانک، آهار، ایگل، امامزاده داوود، قله توچال، پس قلعه، سولقان، کن، حصارک، ونک، اوین، درکه، ولنجک، محمودیه، سعدآباد، جعفرآباد، دربند، تجریش، امامزاده قاسم، چالهرز، زرگنده، قلهک، ضرابخانه، دروس، رستم آباد (تقاطع کامرانیه و صدر)، چیزر (چیذز)، قیطریه، جماران، دزآشوب (دزاشیب)، منظریه، اقدسیه، آجودانیه، اختیاریه، لویزان، سلطنت آباد (چهارراه پاسداران)، و مبارک آباد (شمال میدان هروی) اشاره کرد.