شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

اگر توان مدیریّت ندارید مسوولیّت نپذیرید. به زبان دیگه جون مادرت اگه نمیتونی بهتر اونه ...

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز پیش از آغاز جلسه درس خارج فقه، با شرح روایتی درباره توصیه پیامبر اعظم(ص) خطاب به جناب ابوذر، ضمن انتقاد به ثبت‌نام بی‌محابای برخی افراد در انتخابات مجلس، تاکید کردند: هر مسئولیّتی، هر سِمَتی، هر توانایی‌ای، در کنارش یک مسئولیّتی دارد، یک تعهّدی وجود دارد. باید دید که آیا میتوانید آن تعهّد را انجام بدهید یا نه؟ این خیلی درسِ بزرگی است».
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
عَن اَبی ذَرٍّ (سَلامُ اللّهِ عَلَیهِ) اَنَّ النَّبیَّ (صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) قالَ یا اَبا ذَرٍّ اِنّی اُحِبُّ لَکَ ما اُحِبُّ لِنَفسی اِنّی اَراکَ ضَعیفاً فَلا تُؤَمَّرَنَّ عَلیٰ اِثنَینِ وَ لا تَوَلَّیَنَّ مالَ یَتیم.(۱)
قالَ یا اَبا ذَرٍّ اِنّی اُحِبُّ لَکَ ما اُحِبُّ لِنَفسی
خود جناب ابی‌ذر این توصیه‌ی پیغمبر به خودش را ذکر میکند؛ برای ماها هم درس است، درس بسیار بزرگی است. حضرت به او فرمود من هر چه برای خودم دوست میدارم، برای تو هم دوست میدارم؛ یعنی آن چیزی که میخواهم به تو بگویم، از روی کمال محبّت است؛ چون انسان به خودش کمال محبّت را دارد. خب حالا آن حرفی که حضرت میخواهد به ابی‌ذر بزند چیست؟
اِنّی اَراکَ ضَعیفا
من جنابعالی را در مدیریّت، ضعیف میبینم. خیلی آدم خوبی هستی، مجاهد فی‌سبیل‌اللّه، رُک‌گو، و آسمان بر راست‌گوتر از او سایه نیفکنده، زمین راست‌گوتر از او را بر خودش حمل نکرده؛ اینها همه به جای خود محفوظ، امّا شما آدم ضعیفی هستی.
فَلا تُؤَمَّرَنَّ عَلیٰ اِثنَین
حالا که آدم ضعیفی هستی، مواظب باش بر دو نفر هم ریاست نکنی! یعنی پیدا است آن ضعفی هم که حضرت فرمودند، ضعف در مدیریّت است؛ یعنی تو آدمی هستی که مدیریّت نداری؛ اگر چنانچه بر دو نفر یا بیشتر ریاست پیدا کردی، نمیتوانی کار آنها را به سامان برسانی. این، درس برای ماها است. ما -حالا همه‌ی ما نه؛ بعضی‌مان این جوری هستیم- به مجرّد اینکه یک مسندی، یک جایی، یا خالی میشود یا ممکن است خالی بشود، فوراً چشم میدوزیم که برویم آنجا! خب شما اوّل نگاه کن ببین میتوانی یا نمیتوانی. حالا بحث اسم‌نویسی برای انتخابات مجلس است، گفتند شروع شده، همین طور بدون محابا میروند! خب شما که میخواهی بروی آنجا، آنجا سؤال دارد؛ این توانایی‌ای که خدا به من و شما میدهد، کنارش مسئولیّت هست. این [مطلبی] که عرض میکنم، در مورد خود این حقیر از همه بیشتر است. شما هم همین جور؛ یعنی آن کسانی که مسئولیّتی دارند، همین جور. هر مسئولیّتی، هر سِمَتی، هر توانایی‌ای، در کنارش یک مسئولیّتی دارد، یک تعهّدی وجود دارد. میتوانید آن تعهّد را انجام بدهید یا نه؟ این خیلی درسِ بزرگی است.
وَ لا تَوَلَّیَنَّ مالَ یَتیم
هیچ مال یتیمی را هم شما به عهده نگیر. نه از باب اینکه احتمال این وجود دارد که خدای نکرده مثلاً ایشان دست‌درازی میکند به مال یتیم. خب مقام ابی‌ذر خیلی بالاتر از این حرفها است، نزدیک مقام عصمت است مقام او؛ پس این احتمال در او نیست. علّت اینکه میگویند تولیّت مال یتیم را قبول نکن، این است که نمیتوانی حقّ یتیم را به او بدهی؛ دیگران می‌آیند دست‌درازی میکنند، جنابعالی هم آدم ضعیفی هستی، تدبیر لازم را نداری و نمیتوانی. برجستگی‌های نظام اسلامی و نظام ارزشهای اسلامی اینها است؛ یعنی در درجه‌ی اوّل، من و شما خودمان مسئولیم که ببینیم این کار را قبول بکنیم؟ نکنیم؟ میتوانیم؟ نمیتوانیم؟ این بسیار مسئله‌ی مهمّی است.
۱) امالی طوسی، مجلس سیزدهم، ص ۳۸۴؛ «از ابوذر روایت است که رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) فرمود: ای ابوذر! من آنچه برای خود دوست میدارم برای تو نیز دوست میدارم؛ همانا تو را ناتوان میبینم، پس هیچ گاه به دو نفر امر نکن و به هیچ وجه عهده‌دار مال یتیم مباش.»

ما آمده ایم

آمده ایم

انزجار مردم فارس از آشوبگران با حضور حماسی در راهپیمایی

آمده ایم تا همچنان  بر  اصول انقلابیمان پایبند باشیم

اگر چه با تمام وجود تحت امر ولایت مطلقه ی فقیه هستیم، اما

اصول انقلابیمان خیلی وقت است که به باد فراموشی سپرده شد

اولین آن تبعیّت از ولایت فقیه است که گاهی توسط مسوولان نظام خدشه دار می شود

این را مردم می فهمند و خود خوری می کنند

وقتی همین اصل که بالاترین اصول است توسط بزرگان به باد فراموشی سپرده می شود، چگونه باید از مردم رنج دیده انتظار داشت

این را مردم می فهمند و خودخوری می کنند

مردم رفتار مسوولان نظام را سرلوحه ی کارهای خودشان قرار می دهند

این را مردم می فهمند و خودخوری می کنند

گرانی و تورم نمی تواند مردم ایران را زمینگیر کند

این را مردم می فهمند و خودخوری می کنند

آنچه مردم را خشمگین می کند بی عدالتی، پارتی بازی، رشوه، فیش های نجومی و  اختلاف طبقاتی از صدر تا ذیل است

این را مردم می فهمند و خود خوری می کنند

دومین آن برادری و برابری است که گاهی فراموش می کنیم

سومین آن عدالت است که هیچگاه در تمامی سطوح به واقعیّت نپیوست

ژاپن بعد از بمباران هیروشیما از لحاظ روحی، روانی و اقتصادبه صفر تبدیل شد

وقتی  آمریکا روی مردم ژاپن بمب می ریزد دشمنی  و کینه اش با مردم ژاپن به حد اعلی می رسد

ژاپن نه برجامی داشت که با آمریکا رایزنی کند و نه بعد از آن حمله ی وحشیانه می خواست با آمریکا ارتباط برقرار کند

تنها چیزی که ژاپن را از فرش به عرش رساند همراهی ، همدلی، پشت کار و وحدت مردم و مسوولانش بود

دروغ نگفتند، غیبت، نکردند، تهمت نزدند، با اختلاس فرار نکردند و همه دست در دست هم دادند و مطیع رهبرشان بودند و به اوج اقتصادی و رفاهی رسیدند.

ما هم می توانیم، البته نه به این سادگی

باید مسوولانی که به هر دلیلی ره صد ساله را رفتند و یک شبه صاحب ثروت های آنچنانی شدند پالایش شوند

از صافی ملت عبور کنند و با ثروت هایی که شبهه در آن است و نمی دانم این چندین سال چگونه با آن وضو گرفتند، غسل کردن، بچه درست کردند و نماز خواندند در طبق اخلاص قرار بدهند تا اختلافات طبقاتی به مرز صفر برسد

بانک ها و اماکن عمومی و خصوصی در آتش بی تدبیری ها می سوزند1

شب هنگام وقتی از پایان یک روز کاری به منزل برگشتم، وضو گرفتم و هنوز  به نماز نایستاده بودم که برادرم زنگ زد و گفت: بانک ملت سعدی توسط عده ای نوجوان در حال تخریب و آتش زدن هست. نه قدرتی داشتم تا بروم و با آن ها دربیافتم و نه کاری می توانستم بکنم. فقط رو به قبله ایستادم و با خدای خودم راز و نیاز کردم. راز و نیازم از حد گذشت و التماس کردم. پا را از التماس فراتر گذاشتم و  به خاطر این که اهل خانه متوجه نشوند در دل فریاد زدم. فریاد نه، نعره می کشیدم. گفتم ای خدای رحمن و رحیم نمی دانم چگونه اوضاع زمانه را تفسیر کنم. تفسیر که نه تعبیر کنم. آیا واقعاً خودت می خواهی که دولت  منتظر اینگونه طعم انتظار را بکشد. تا کی با مردم دربیافتیم. پریروز، دیروز، امروز و فرداهای دیگری که در راه است چگونه خواهد شد. استرس تمام جوارحم را می بلعد. نه راه کج رفتم که بی خیال بشوم و نه می توانم از اعتقاداتم دست بردارم. فقط خودخوری، این شده کار و بارم. صبح زودتر از بقیه ی روزها بیدار شدم. به نماز ایستادم و دوباره دست به دعا برداشتم. لباس پوشیدم و به سمت محل کارم به راه افتادم. تصمیم داشتم در ابتدا سری به بانک بزنم. در فاصله ای که به سمت بانک می رفتم آثار تخریبی در خیابان ها مشاهده می شد. مکان  بانک تا محل کارم فاصله ای نبود. یکراست به نزدیک بانک رفتم. وقتی  سیاهی های ناشی از سوختن آتش شب قبل را در چهره ی بانک مشاهده کردم،  چشمهایم  سیاهی رفت. برخی افراد هم مثل من از دور نظاره گر بانک بودند.

همینطور که می رفتم  شعری با این مطلع را زمزمه می کردم

غم زمانه خورم یا فراق یار کشم

به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
چو می توان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم
شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل
ضرورتست که درد سر خمار کشم
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید
کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم

که ناگاه گنبد آرامگاه  شیخ اجل سعدی شیرازی از نه چندان دور نمایان شد و شعرم تغییر کرد.

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی ...

دیگر چیزی نگفتم و برگشتم. برگشتم! برگشتم!

گذری بر تجمعات قانونی و غیر قانونی

آنچه که در روزهای گذشته پیش آمد نه اولی بود و نه آخری خواهد بود. ما هم انقلاب را اینگونه شروع کردیم. اگر چه بزرگان انقلاب به ویژه حضرت امام خمینی (ره) در ابتدای انقلاب سفارش موکد داشتند که در هنگام عمل انقلابی نباید مردم آزاری کرد و حتی اماکن عمومی نباید خسارت ببیند، اما شور و هیجان انقلابی ایجاب می کرد که عده ای خواسته یا ناخواسته دست به کارهایی بزنند که وقتی به سن عقلانی رسیدند تاسف می خوردند که چرا آنگونه کارهایی را مرتکب شدند. در حوادث اخیر کاری به بوق و کرناهای بیگانگان ندارم، آنچه مهم است، مسوولان باید بدانند که اینگونه حرکات قبلاً هم تکرار شده و هر کدام به بهانه هایی که باز همان مسوولان به صورت عقلایی عمل نکردند و حوادث های ناگواری را رقم زده است. در قضیه ی اخیر من تقصیر را به عهده ی  مسوولان به خصوص دولتیان و به ویژه شخص رییس جمهور می دانم. با توجه به وضعیّت اقتصادی مردم نمی بایست اینگونه نسخه ها را یهویی و ضرب العجلی برای مردم پیچاند و همه را در شوک فرو برد. اگر مسوولان بلندپایه ی کشوری به این نتیجه رسیدند که می بایست قیمت بنزین را یک شبه سه برابر افزایش بدهند، می بایست از قبل با مردم صحبت می کردند. می توانستند همان بحث هایی که کارشناسان را به این نتیجه رساند که باید این تصمیم را بگیرند، به صورت علنی و رسانه ای و به صورت گفتگو در حضور کارشناسان موافق و مخالف انجام می دادند که آگاهی مردم هم پله به  پله بالا می رفت. خدا را شکر که امنیت دوباره به کشور بازگشت و مردم کارهای عادی خودشان را شروع کردند، اما چند مسئله مورد نظر است که جای آن خالی است. اول آنکه این قضیه ظاهری به پایان رسید، اما با توجه به طیف گسترده ی فضاهای مجازی و غیره گروه هایی وجود دارند که مخالف خیلی از طرح ها و برنامه های دولت هستند که شاید نمایندگان مجلس که نمایندگان قانونی مردم هستند نتوانند همه ی آنها را در مجلس مورد کنکاش قرار بدهند و حل و فصل نمایند. یکی از ایرادهای بیشتر نمایندگان مجلس سیاسی بودن آنهاست که بیشتر از آن که به فکر مردم باشند، به فکر جیب خود و طیف خود هستند. به همین دلیل می طلبد که فضاهایی را بوجود بیاوریم تا مخالفان هم بتوانند صدای خودشان را به  مردم و مسوولان برسانند. مثلاً جایگاه و پایگاه هایی ایجاد کنیم تا هر گروه و دسته ای که اعتراض دارند بدون اینکه دغدغه ای داشته باشند بتوانند تجمعات راهپیمایی و غیره داشته باشند تا صداها در نطفه خفه نشود و یا آتشی زیر خاکستر نماند تا با کوچکترین حرکتی، آشوب و ناامنی در شهرها بوجود بیاید.