شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

سخنی از سر دلسوزی با دست اندرکاران بخش کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی و معاونت شهرداری شهر شیراز

     روز سه شنبه ساعت 10 صبح از طرف کانون تعزیه ی چهارده معصوم (ع) سعدی شیراز زیرمجموعه ی کانون فرهنگی مساجد شهید دستغیب شهرک سعدی به تالار شهرداری در پارک ازادی دعوت شده بودم. در این جلسه قرار بر این بود بین آقای هاجری از کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی و آقای فرخ زاده از معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری و حضرت حجه الاسلام نیازی مسوول کانون های فرهنگی و هنری مساجد استان فارس توافقنامه هایی صورت بگیرد. هر یک از مسولان پیرامون اهمیت موضوع سخنرانی کردند و در انتها توافقنامه به امضای مسوولین این سه حوزه رسیده بود. در اینجا لازم است به چند نکته اشاره کنم.

 - در یکی از همین سخنرانی ها گفته شد که در اوایل انقلاب کار فرهنگی و مذهبی به درستی اجرا می شد. راست است. چون در آن دوران هر یک از حوزه ها در حیطه ی کاری خودشان قدم بر می داشتند و موازی کاری و تداخل در کارها وجود نداشت. از دهه ی دوم انقلاب تداخل در کارها و موازی کاری به شدت گسترش پیدا کرد. و همین موضوع باعث شده بود تا کارها به صورت تخصصی و حرفه ای پیش نرود. امور مذهبی به حوزه ها و سازمان تبلیغات وابسته بودند. امور فرهنگی و هنری به اداره ی ارشاد تعلق داشت و امور آموزشی هم به آموزش و پرورش و دانشگاه ها مربوط می شد. بعدها هرکدام از این حوزه ها در کار یکدیگر دخالت کردند و همین موضوع باعث شد تا در بخش فرهنگ و هنر مقداری تزلزل ایجاد شود.

- شورای شهر اگر چه نیم نگاهی به حوزه شهری دارد اما تنها می تواند به عزل و نصب شهردار دخالت داشته باشد. به زبان دیگر نمی تواند رئیس آموزش و پرورش را عزل و یا نصب کند. پس بیشتر حیطه ی کاری خودش را باید در راستای امور شهرداری قرار بدهد. معاونت فرهنگی شهرداری هم باید به مقوله ی شهرداری در راستای فرهنگی و اجتماعی بپردازد. اگر وارد امور مساجد شود و یا اگر مستقیم وارد امور فرهنگی و هنری شود به نوعی در کار ارشاد، صدا و سیما،  تبلیغات و حوزه دخالت کرده است. مثل آن می ماند که اداره ی ارشاد در بخش شهرداری دخالت کند. منظور از معاونت شهرداری یعنی دخالت در امور فرهنگی شهر و شهرسازی و نگهداری شهری و یا به زبان دیگر اینکه موزاییک شهر باید از بار فرهنگی اسلامی و ایرانی برخوردار باشند. یعنی اینکه کوچه ها، پارک ها، فضای سبز و اماکن شهری در مسیر شهر اسلامی باشد. همان چیزی که دغدغه ی علمای دینی و همچنین مقام معظم رهبری قرار دارد. همان چیزی که در جلسه توسط سخنرانان بیان شد که یک خانواده ی شهری با حضور در آپارتمان های امروزی مشکلاتی دارند که همین مشکلات منجر به بروز مشکلات و هجمه های فرهنگی دیگر می شود. ما هنوز در بخش شهرداری و شهرسازی و خدمات شهری مشکلات عدیده ای داریم. به عنوان مثال ما هنوز فرهنگ شهر نشینی را بلد نیستیم. زباله های ما گاهی از طرف شهروندان در کوچه و خیابان ها رها می شود و یا در ساعات غیر کاری در کوچه ها منتقل می شود و بر عکس آن هم شهرداری در بخش جمع آوری زباله ها ناتوان است. همین فرهنگ دو جانبه نیاز به فرهنگ سازی دارد که معاونت فرهنگی بهتر آن است به جای این که به درون مساجد، کانون ها و یا ارشاد دخول کند به این فرهنگ بپردازد. ما در بخش شهرداری خرده فرهنگ های زیادی داریم که باید با خوش فکری، تبادل نظر، تحقیق و پژوهش و مدیریت صحیح آنها پالایش و در قالب آموزش، تبلیغات رسانه ای و دیواری به آگاهی مردم رسانده شود. فیلم، مستند، نمایش، عکس، پوستر، بنر و نمایشگاه هایی در این زمینه می تواند راه های رسیدن به زندگی سالم در یک شهر سالم را به مردم آموزش داد.

- اساسنامه ای که در روز جلسه به حضار داده شد و همین اساسنامه مورد توافق سه جانبه قرار گرفت؛ درست همان اساسنامه ی کانون های مساجد بود. منتهی به شکل دیگر انشا شد که اگر همین اساسنامه کارایی داشت، همان کانون های مساجد انجام می دادند و دیگر نیازی نبود که در حوزه دیگری دوباره به غلطک بیافتد. اساسنامه ی کانون های مساجد را قبلاً مطالعه کرده بودم. آنقدر کار را برای اجرای یک کار فرهنگی سخت و دشوار کرده بودند که اگر این اساسنامه در اختیار یک کانون قرار بگیرد عمده ی مشکلات رئیس کانون در آن است که چگونه در انجام آن بتواند موفق به در آید و بتواند یک گزارش جامع برای هر محوری که اشاره شد بنگارد. شما یک هیئات را نگاه کنید. ببینید نه اساسنامه ای دارند و نه می خواهند به کسی گزارش بدهند. در روزهایی که می خواهند برنامه اجرا کنند چه سوگواری باشد و چه شادی خودجوش این کار در مساجد، تکایا و حتی در برخی از منازل به درستی انجام می شود.

در پایان لازم می دانم به عنوان کسی که برای شیرازه شهر شیرازش نگران است بگویم که به جای تداخل در امور، کار را به متولیان امور بسپاریم و تنها نظارت و حمایت داشته باشیم. به جای این کار در حیطه ی مدیریت شهری بیشتر دقت کنیم. کار فرهنگی در شهرداری و شورای شهر باید به خود شهرداری ارتباط داشته باشد. آنقدر کار فرهنگی در امور شهرداری می توان انجام داد که وقت سرخاراندن هم نخواهید داشت. ببینید کشورهای پیشرفته با فرهنگ دینی و اجتماعی خودشان چگونه در حوزه شهری موفق هستند. ما هم می توانیم شهرمان را با اصول و عقاید خودمان بسازیم. توجه به کمپ معتادان برای بازپروری، جمع آوری صحیح و منطقی از زباله های سطح شهر و به خصوص حواشی شهر، زیبایی در و دیوار شهری که مردم با دیدن این زیبایی ها سلامت روحی خودشان را افزایش می دهند، توجه به اشتغال جوانان در حوزه ی کاری و مدیریت منطقی در ورود جوانان به بخش های مورد نیاز شهرداری بدون پارتی بازی، توجه به عدالت در گسترش و معماری شهری، تسهیل در صدور پروانه کسب یا تجاری مسکونی برای شهروندان، برخورد صحیح و منطقی با ارباب و رجوع، الگو برداری از شهرهای موفق داخلی و خارجی و ...

- باید به خاطر داشته باشیم که شیراز در سه دوره پایتخت بوده است. اصفهان فقط در دوره صفویه پایتخت بود. از اسپهان و سپاهان به اصفهان نصف جهان رسید و امروزه هم در مدیریت شهری یکی از شهرهای مورد توجه است. زیبایی شهری خود یکی از بار فرهنگی بالایی است که مردم درونش را اطمینان خاطر می دهد. روزگاری مدیر مدرسه بودم و در بین انجمن اولیا یک روانشناس بود که ما را وادار کرده بود تا کلاس ها را با پرده دیواری و کاغذ دیواری زینت بدهیم. رنگ آمیزی هر کلاس با کلاس دیگر متفاوت بود. وقتی با مخالفت برخی از اعضا مواجه می شد که می گفتند بچه ها فرهنگ نگهداری از پرده و کاغذ دیواری را ندارند و به زودی پاره می کنند و یا روی آن چیزی می نویسند در جواب می گفت: اگر پاره و یا کثیف کردند دوباره ما آن را نو می کنیم تا فرهنگ نگهداری را در وجودشان زنده کنیم. گاهی دیده می شود ایستگاه هایی که برای اتوبوس درست کرده اند صندلی های آن توسط عده ای تخریب شده است و همین شکل و شمایل در دید عموم قرار دارد. شاید در دل بگوییم که این مورد برای تنبیه است، اما باید بدانیم که مردم با نگاه کردن به درو دیوار شکسته ی جایگا ه های ایستگاه اتوبوس به نوعی یک تنفر و در نهایت خشم و عصبانیت را در دل تمرین می کنند.