شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

یا مقلب القلوب و الابصار

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال 

  

آخرین ساعات پایانی سال 91 راپشت سر می گذاریم و از خداوند بزرگ می خواهیم که فرج آقا و مولایمان حضرت ولی عصر امام زمان (عج) را برساند. 

همه ی مریضان را شفای عاجل عنایت بفرماید. 

قرض قرض مندان ادا نماید.   

همه ی جوانان را در مسیر صراط مستقیم قرار بدهد و عاقبت آنها را ختم به خیر بنماید. 

روح حضرت امام خمینی (ره) و یادگارانش و همه ی شهیدان را شاد بفرماید. 

به همه ی خدمتگزاران صدیق و مومن که در هر لباس و مقامی  هستند توفیق روزافزون عنایت بفرماید. 

مقام عظمای ولایت را تا فرج آقا امام زمان (عج) سالم و سلامت بدارد. 

برای شادی روح همه ی شهدا، اموات، پدر ، مادر، خواهر، برادر، عمه، عمو،  دایی، خاله و همه و همه ی درگذشتگان و اسیران زیر خاک صلوات می فرستیم.

شروع دو ماراتن انتخابات ریاست جمهوری قبل از شلیک گلوله

گاهی می شود از پل گذشت، اما از کل نه! هر چه به روزهای انتخاباتی نزدیک می شویم، روی پل ها که به مراتب تصویرها برای عابران پیاده و راکبان سواره قابل مشاهده است، تصاویرهای نه چندان تبلیغاتی، بلکه بیشتر در غالب اعلامیه ها ی دعوت از فلان مسوول برای سخنرانی در فلان دانشگاه و یا فلان سالن اجتماعاتی به چشم می خورد. امروزه دیگر بازار چه می کنم و چه باید کرد زیادی از دهان نامزدهای انتخاباتی شاهد خواهیم بود. وای به حال رئیس قوه ی مجریه که این روزها برای بالا رفتن از نردبان ترقی خود، انتقادها به سمت و سوی او زیاد می شود. اصلاً ما یک اصل اساسی را فراموش کرده ایم، و آن این است که در مملکت قانون وجود دارد و این قانون از نمایندگان قانونی این مردم تهیه تدوین و برای اجرا به سران قوا داده می شود. اگر پیشرفتی هم وجود داشته باشد، از قوانینی است که در مجلس به تصویب می رسد و اگر مشکلاتی هم وجود دارد از همین قوانینی است که به تصویب می رسد. قوه ی مجریه همانطور که از اسمش معلوم است باید قوانینی که مجلس تصویب می کند را مورد اجرا قرار دهد. زیرکی رئیس جمهور در این است که خلاء های اجرایی را بفهمد و برای چاره در قالب طرح آن را به مجلس برساند و مجلس هم با درایت و تدبیر نمایندگانی که در کمیسیون های مختلف قرار دارند آن را به صلاح مملکت بدانند و یا ندانند. تازه اگر نمایندگان هم یک طرح و لایحه ای را بپذیرند، می بایست به شورای نگهبان انتقال داده شود تا آن ها از نظر حقوقی و شرعی سبک و سنگین کنند و در نهایت با تصویب شورای نگهبان این طرح یا لایحه به صورت قانون درآید و به قوای اجرایی سپرده شود. پس این مجلسیان محترم هستند که با تصویب قوانین مملکت را به پیش یا پس می برند. برای مثال طرح یارانه ها که برای برخی این سوال را تداعی کرده است که رئیس جمهور باعث این طرح شده و اگر مشکلاتی هم بوجود آمده به گردن رئیس جمهور است، شاید از اخلاق به دور باشد. همانگونه که مجلسیان از اجرای فاز دوم هدفمنمدی یارانه ها فعلاً جلوگیری کردند، در گذشته هم می توانستند با درایت و سیاست و تحقیق و بررسی عواقب کار را بسنجند و از اجرای آن جلوگیری بعمل آورند. پس به همین دلیل است که حضرت امام می فرمایند: مجلس در راس امور قرار دارد. به جای اینکه برای نشان دادن خودمان چهره ی دیگران را تخریب کنیم، باید برنامه های خودمان را برای مردم در میان گذاشته و از آنان بخواهیم که اگر تمایل به چنین برنامه هایی برای پیشرفت مملکت دارند به ما رای بدهند. بیشتر از همه ما باید در انتخاب نمایندگان دقت لازم را داشته باشیم. نمایندگان باید با دقت بالایی انتخاب بشوند تا قوانینی که مورد پژوهش و انتخاب آن ها قرار می گیرد کاربرد بالایی داشته باشد.

نوروز سلطون بی یمو

من از زبان پدران و مادران کهن سال میگونی قصه ها، خاطرات و ترانه های زیادی شنیده بودم. یکی از این ترانه ها مربوط به نوروز خوانی است. وقتی موسم عید نوروز فرا می رسید، برخی نوروز خوانی را زمزمه می کردند. اگر اشتباه نکنم این ترانه ها از زمانی ورد زبان میگونی ها شده بود که در موسم نوروز، نوروز خوانان مازندرانی به میگون و روستاهای اطراف می آمدند و در کوچه ها و پس کوچه ها این نواها را سر می دادند و هنگامی که از درب منزلی عبور می کردند لحظه ای درنگ و با خواندن شعرها و ترانه هایی آمدن بهار را نوید داده و صاحب خانه هم با تنقلات و وسایل دیگری به نوعی با آنان همراه می شدند و به آنان فرا رسیدن نوروز را مژدگانی می دادند.

باد بهارون بی یمو

(باد بهاران آمده) 

مژده هادین دوستون

(مژده دهید ای دوستان)

نوروز سلطون بی یمو

(نوروز سلطان آمده)

*

مژده هادین دوستون

(مژده دهید ای دوستان)

این سال نو باز بی یمو

(این سال نو باز آمده)

این نوبهار مبارک بو

(این نو بهار مبارک باد)

این لاله زار مبارک بو

(این لاله زار مبارک باد)

مژده هادین دوستون

(مژده دهید ای دوستان)

بلبل به بستون بی یمو

(بلبل به بستان آمده)

ای صد سلام و سی علیک

خاله باجی! سلام علیک

خاله! زمّا ته درا

تو بزن شه دِتَرا

په کنه صنّخه درا

بیاره دستمال زری

و سر کدوئه پن زاری

 باد بهارون آمده

نوروز سلطان آمده

مژده دهید ای دوستان

این سال نو باز آمده

خاله باجّی باخدا

ان شالله بوری کربلا

ته مطلب بووئه روا

انه زمّا این پا اون پا

مه چرمه بن بَوو رها

ته جا گیرمه چرمه بها

در میگون فصول بهار و تابستان دراویش، فالگیران و گدایان غیر بومی هم به در خانه ها می آمدند. گدایان غیر بومی به "طالقونی" محشور بودند. نوروز خوانان برای اینکه خودشان را از دراویش و گدایان دوره گرد جدا کنند، اغلب با شعرهای فی البداهه خودشان را معرفی می کردند.

 

 

بنده دکتما آملیه دوم

بوردمه خطه نور بیتمه آروم

چارده دسگاهی و منه ساختمون

باغ عباسپور و هسه مه سامون

یا: ای باجی و ای گدا

نیمی طالقونی گدا

نیمی دسیر نیم چپا

مه رفیق من بچا

شما مره نائورین گدا

مو روستا دار موکو پا

کهنیم دارمو ملک و جا

باغ دارمو غولی کلا

خدا بهلّو تنی ریکا

برای اطلاعات بیشتر می توانید به سایت مازندنومه مقاله ی نادعلی فلاح،پژوهشگر فرهنگ مردم مراجعه نمایید.

گل به گلستان بیمو

(گل در گلستان آمده) 

اللهم صل علی فاطمه و ابیها...

اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

کم کم روزهای اسفند 91 را پشت سر و در بهار دیگری از عمرمان پا می گذاریم. این روزها همه به فکر هستند که آیا می توانند با حقوق خودشان آجیلی بخرند و سفره ی تنقلات خودشان را بیش از پیش آبرومندانه تر کنند. انگاری هیچکس به فکر بهار نیست که پشت پنجره ها با هوای دل انگیز، طراوتش را به طبیعت هدیه می دهد. بهار می آید و با یک نگاه دیگری به ما می نگرد. شاید زیباترین فصل ها بهار باشد. برخی می گویند که پاییز هم زیباست. اصلاً همه ی فصل ها زیباست. اما بهار و پاییز یک حس عجیبی به آدم دست می دهد. بهار موسم زایش و پاییز موسم میرش است. هیچوقت دوست نداریم که هیچکس در بهار عمرش رو به خزان بیارد، اما دختری، مادری و همسری را می شناسیم که بهار عمرش به زودی خزان شد و همه ی امت را در ماتم فرو برد. نوروز امسال هم در فاطمیه اول تلاقی پیدا کرده است. از یک سو می خواهیم که نوروز همچنان نوروز بماند و از سویی زیر چشمی نگاهی به دختر پیامبر خواهیم داشت. همان بانویی که ماتمش شکننده است.