شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

روستای دربندسر

دربندسر تاج و حقیقتاْ عروس زیبای رودبار قصران است.تاج  به این دلیل که در راس و شمالی ترین مرز رودبارقصران و عروس بدان جهت که واقعا زیباست.البته تمامی روستاهای رودبارقصران از یک زیبایی خاصی برخوردار ند، اما زیبایی دربنسر بی نظیر است. چشم انداز زیبایی آن از زاویه جنوب غربی آن و نرسیده به قهوه خانه به مراتب بیشتر است. اگر از همان محل به سمت قله کوه حرکت کنیم و در واقع صعود نماییم و آنقدر ادامه بدهیم که دربندسر زیر پا قرار بگیرد زیبایی آن دو چندان می شود. البته این زیبایی برای قبل از ساخت و سازهای ویلایی و غیره بود.امروزه نمی دانم همان زیبایی را دارد و یا حالت خودش را از دست داده است. 

زمستانهایی پر برف و یکپارچه سفید پوش و بهاری با جویبارهای فراوان و دره های پر آب و تابستانی با تحرک و پر جنب و جوش و پاییزی که بسان یک نقاشی زیبا را می ماند، همه و همه یک تابلویی از چهار فصل زیبای روستایی است که بر بلندای قامت رودبارقصران جاودانه ایستاده است.غیر از همه این زیبایی ها ،مزار شهدا فضای این خطه از سرزمین را همچون دیگر ایران عزیزنور افشانی و عطر دل انگیز آنان نیاز به هیچ گلستانی نیست.  

  

صد آفرین و هزار دست مریزاد به بچه های دربند سر که وبلاگی دارند و از این طریق دربندسر زیبای خودشان را معرفی می کنند.صد آفرین به مردم پر کار و پر تلاش و فهیم دربندسر که می فهمند درکجای این جهان ایستاده و لحظه ای که وارد دربندسر می شوند، هوای مطبوع آن را وارد ریه ها کرده و جانی دوباره گرفته و همانگونه که استاد سخن ما فرمودند: با هر نفسی که فرو می برند ممد حیات و چون بر می آورند مفرح ذات دانسته و برای هر نفس دو نعمت را موجود و بر هر نعمتی شکری را واجب می دانند. 

  

 

شهدای دربندسر از بخش رودبارقصران تهران  

 

               نمودار شهدای رودبار قصران               

 

 

شهدای دربندسر عبارتند از:

1 – شهید غلامحسین نام آور2– شهید رضا ساوه دربندسری3– شهید داود صفایی نژاد4– شهید عباس ساوجی نیا5– شهید غلامرضا کیا دربندسری6– شهید قاسم رجب بلوکات7 -  شهید نصرالله کیا دربندسری8– شهید محمد باقر کیادربند سری 9– شهید عبدالله محمد صالحی 10– شهید امیر محمد صالح 11– شهید احمد صالحی 12– شهید داود صالحی 13– شهید ابراهیم رجب بلوکات 14- شهید حجت الله کیا دربندسری 15- شهید مجید ساوه دربندسری 16- شهید محمد شفیع کیا دربندسری 17- شهید علی دربندسری 18- شهید اسدالله کیا دربندسری 19- شهید احمد رئیسی 20- شهید هاشم نظیری نیا 

این تصویر و اسامی را از وبلاگ دربندسر گرفتم.در زیر آن آمده بود که: جا دارد در اینجا از دو ایثارگر دربندسر به نامهای احد رجب بلوکات و محمود کیا دربندسری که برای نجات جان همنوعشان گرفتار ریزش بهمن شدند و همچنین جوان برنای دربندسر به نان غلامرضا کیا دربندسری که در خدمت مقدس سربازی جان به جان آفرین تقدیم کرد، یاد کنیم. ما هم به احترام چنین کردیم. 

 

سلام به بچه های غیرتمند دربندسر که شهدایشان را فراموش نکرده اند.شهد شیرین شهادت باعث می شود که شهدا در هیچ دوران و در هیچ مکتبی به فراموشی سپرده نشوند. آنانی که شیر پاک خورده و با ریختن خون پاکشان خاک ایران را معطرو متبرک کرده اند.شهدای دربندسر هم از آن مبارزانی بودند که گام در راه حق نهاده و دفاع از سرزمین خود را واجب دانستند و به پیر مرادشان لبیک که تا پای جان پاسداری کردند.شهدا در گیرو دار نبرد حق بر علیه باطل بودند که نه به مقامی چشم دوخته و نه به مالی دل بسته بودند.آنان وقتی جاءالحق را به نظاره نشستند برای ذهق الباطل از هیچ کوششی دریغ نورزیدند.بیشک شهدا مفسر عملی "الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم و اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون" بودند.

سلام بر مردم دربندسر، آنانی که با طلوع آفتاب پاشنه ها را کشیده و کمرها را سفت و محکم بسته و برای تلاش و کوشش در پی یافتن نان و رزقی حلال در گرما و سرما با عرق جبینشان آبرو داری می کنند. 

 

سلام بر مردم دربندسر، آنانی که قدر آب را می دانند وبا آب گوارایی که خداوند بزرگ برای انها به ارمغان آورده وضو می سازند و لحظاتی عارفانه با خدا گفتگو می کنند.

سلام بر شهدا،  

سلام بر خانواده شهدا،  

سلام بر ایثارگران،  

سلام بر آزادگان  

و  

سلام بر جانبازان  

امید وارم که ما را از دعاهای خود بی نصیب نکنید. 

دعا کنید یا شهید بمیریم  

و  

یا اینکه در راه شهدا بمیریم. 

  

 

 انشاءالله  

 

 ------------------------ 

درویش علی مشهدی (کیارستمی) و تکیه دولت

جنسیت : مرد

تولد و وفات : (... – 1310 ) شمسی

محل تولد : مشخص نیست .

شهرت فرهنگی و علمی : شبیه خوانی

از اهالی قریه میگون بود. در جوانی در تکیه دولت نقش حضرت علی اکبر و حضرت قاسم(ع) شبیه خوانی می کرد. وی در قریه میگون عده ای را تربیت کرد که در ماههای عزاداری در تکیه میگون تعزیه می خواندند. درویش علی در حدود 90 سالگی در گذشت.  22 شهریور 1385 -aftab. ir

 

  

تکیه های تهران

مردم تهران از قدیم همچون اکثر شهرهای ایران در دهه اول ماه محرم برای عزاداری و اجرا و دیدن نمایشهای شبیه خوانی به تکیه هایی که به همین منظور ساخته می شد می رفتند. تکیه ها به دو صورت موقتی و دائمی ساخته می شود.تکیه های موقتی که امروزه بیشتر رایج می باشد، جوانان هر محل با بستن داربست و کشیدن چادرهای برزنتی و با تزیین علم و کتل و کتیبه های مربوط به ایام عاشورا میزبان عزاداری افراد همان محل می شوند. این خیمه ها بعد از اتمام مراسم عزاداری جمع آوری می شود.نوع دیگر تکیه ها ساختمانهایی است که به همین منظور به صورت دائمی بنا می گردد.تکیه های دائمی معمولا از گذشته باقی مانده و امروزه از این ساختمانها یا ساخته نمی شود و یا خیلی به ندرت دیده می شود.تکیه های دائمی معمولا به صورت چهارگوش و یا مدور ساخته می شد وبعضا روی سقف گنبدی شکل آن را با پارچه های کتانی و غیره می پوشاندند تا مردم را از نور مستقیم آفتاب و سرما و گرما و بارش بارام محفوظ نگاهدارد.بعضی از آنها هم دارای سقف شیروانی و یا پشت بام بوده است.دور تا دور آن را با کتیبه هایی مشکی و قلمکاری شده که بیشتر از شعرهای محتشم کاشانی بر روی آن منقوش بود نصب می کردند.اینگونه تکیه ها، علاوه بر راهی که مخصوص ورود و خروج عزاداران بود، دو راه دیگری هم داشت که قافله های شتر، سواران، تعزیه خوانان و ... از آنها عبور می کردند. در وسط هر یک سکوی بزرگی قرار داشت که محل اجرای تعزیه بود و شبیه خوانان بر روی آن به تجسم حوادث و وقایع می پرداختند.تکیه ها توسط یک بانی که به نام همان بانی هم نامیده می شد در محله ها ساخته و مردم همان محل هم از آن استفاده می کردند.این تکیه ها سه الی چهار هزار نفر را در دل خود جای می داد. در روزهایی که داخل تکیه پر می شد مردم در اطراف تکیه می نشستند و عزاداری می کردند.در سال 1285 ه. ق حدود 30 تکیه در تهران دایر بود که بعد ها 15 تکیه هم بر آنها افزوده و مجموع تکیه های دایر به 45 باب رسید.استقبال عمومی مردم باعث شد تا در دوره ناصرالدین شاه قاجار سازماندهی مفصلی برای تکیه و شبیه خوانی بوجود آید.امیر کبیر گروههایی را مامور کرد تا اشعار تازه ای را به نظم بکشند.بعد از مظفرالدین شاه و روی آوردن مردم به مشروطه و سیاست به تکیه ها توجه چندانی نکرده و اکثر تکیه های تهران تخریب و یا منهدم شدند.تکیه های تهران عبارت بودند از: سپهسالار، ولیخان، حاج میرزا آقاسی، نوروزخان، اسماعیل بزاز، قورخانه، درخونگاه، دباغ خانه، عودلاجان، زنبورک خانه، تخت بربری ها، سید نصرالدین، چهل تن، نیاوران، حصار بوعلی ...

تکیه حاج میرزا آقاسی(عباس آباد)

این تکیه از بزرگترین و معتبرترین تکیه های دولتی درتهران قبل از تکیه دولت بود.حدود سه الی چهار هزار نفر را در دل خود جای داده و مردم برای اینکه از قبل جا بگیرند، صبح زود به این تکیه می رفتند.وقتی مراسم شروع می شد داخل تکیه پر شده و مردم بیرون از تکیه به عزاداری می پرداختند.بیشتر مردم هم مشتاق بودند تا در این تکیه به عزاداری بپردازند.

تکیه دولت

ساختمان بزرگ تکیه دولت که بعضی از جهانگردان و نویسندگان غربی آن را با "آمفی تئا تر ورونا"(verona )مقایسه کردند، در ضلع شرقی کاخ گلستان و در مجاورت شمس العماره قرار داشت. 

  

کمبود جا در تکیه حاج میرزا آقاسی و استقبال مردمی باعث می شود تا در سال 1283ه . ق معیرالممالک از طرف ناصرالدین شاه مامور شود یک تکیه ای بزرگ که گنجایش بیست تا سی هزار نفر را داشته باشد بسازد.او همچنین فرمان داشت تا تکیه را در کنار ارگ حکومتی بنا نماید تا مشکل رفت و آمد برای شاه و اهل حرم و درباریان نداشته باشد.لذا قسمتی از زندان دولتی و سیاهچال و عمارت مسکونی میرزا تقی خان امیر کبیر و بعضی از انبارهای قدیمی و کهنه ارگ را که در ضلع جنوبی کاخ گلستان قرار داشت به این امر اختصاص داد. 

  

ناصرالدین شاه در سال 1248 که به فرنگ سفر کرده بود از تماشاخانه آلبرت هال در لندن هم بازدید کرد و تکیه دولت را هم تا حدودی از روی نقشه آن بنا کرده بودند. 

طراحان ساخت همچنین با استفاده از نقشه تکیه های موجود این بنا را دایره ای ساخته و فضای وسیعی را به غرفه ها و حجره های چند طبقه و پلکان و یک سکوی بزرگ جهت استقرار تعزیه خوانان ایجاد کردند.امروزه این تکیه وجود ندارد.بیشتر کسانی که از این تکیه گزارش داده اند به درستی این تکیه را ندیده اند.گزارشها بیشترازروی تابلوی مرحوم کمال الملک(محمد غفاری) و یا گزارش اعتماد السلطنه وزیر عهد ناصری در مورد تکیه دولت که در روزنامه ایران آن زمان می نویسد: تکیه دولت از بناهای بسیار عالی دولتی است که مدور و چهار طبقه ساخته شده است و قسمت دایره را از چوب های ضخیم و سقف آن را از آهن ساخته اند که در صنعت نجاری آن مهارت بسیاری به کار رفته است.در ایام محرم پارچه ای از کرباس بر روی آن طاق های چوبی می کشند که از آسیب باران و آفتاب مصون باشد.در اطراف تکیه هم بناهای عالی ساخته اند و این بنا و تکیه در میان شهر همچون کوهی عظیم نمودار است و از پنج فرسنگی تهران می توان آن را مشاهده کرد و به جز این بنا ، گنبدهای مساجد و غیره که بسیار مرتفع هستند، هیچ نمایان نیستند.این تکیه درهای متعددی دارد و یکی از درهای آن هم به باغ گلستان باز می شود. بنای تکیه دولت فاقد سقف بود ولی داربست هایی به شکل گنبد و چند میله قطور آهنی سقف ان را تشکیل می داد.بنابر اسناد تاریخی، بنای تکیه دولت با آجر ساخته و با کاشی های معرق تزیین شده بود که از نظر تناسب و زیبایی نظر هر بیننده ای را جلب می کرد. بنای پیرامون تکیه، طبقه طبقه ساخته شده بود و در هر طبقه چندین حجره و راهروی طاق نما تعبیه شده بود.طبقه اول مخصوص وزیران و حکام بود و هر وزارت خانه و ایالت می بایست یکی از طاق نماها را برای ایام سوگواری تزیین کرده و آن را آماده می ساخت.تکیه دولت دارای منبر بزرگی بود که جلوی آن را مانند طاق نماها، لاله و آینه و گلدان گذاشته و خود طاق نما را نیز با دیوار کوب و چلچراغ تزیین می کردند.اطاق مخصوص شاه قاجار در تکیه دولت یکی از غرفه های بالایی بود که جلوی آن پرده سیاه می آویختند.در هنگام مراسم تعزیه خوانی متجاوز از پنج هزار شمع روشن می کردند و همچنین یک چلچراغ از وسط گنبد آهنی تکیه آویزان بود.اطراف منبر تکیه، بیش از سیصد روضه خوان و واعظ گرد می آمدند و مراسم مذهبی انجام می شد.تعزیه خوانان قاعدتا بالغ بر 100 نفر بودند که در یکی از دالانهای وسیع تکیه، گرد هم می آمدند و جوان خوش آوازی که به " بچه خوان" معروف بود، کمی جلوتر از آنها ایستاده و با صدایی رسا اما غم انگیز، تعزیه و شبیه خوانی را آغاز می کرد.تکیه دولت تا اواخر دوره قاجار رونق داشت اما در این اواخر با شکل گیری انقلاب مشروطیت و پرداختن مردم به امور سیاسی و اجتماعی و فراموش کردن مراسم تعزیه در تکیه دولت، دیگر رونق و جلوه سابق را از دست داد تا اینکه به تدریج این مکان متروک گردید. نقاشی بسیار زیبای کمال الملک از تکیه دولت، گویای عظمت و شکوه آن است که این هنرمند خوش دست در کمال ظرافت و دقت آن را به تصویر کشیده است.  

  

 

آنچه در بالا آمده گزارش اعتمادالسلطنه وزیر عهد ناصری در روزنامه ایران آن زمان بوده است. اما آنچه در ذیل می آید احتمالا از روی حدس و گمان و از روی تصویر نقاشی کمال الملک مورخین نگاشته اند. تصویر تکیه دولت در اثر کمال الملک نه تنها از نظر طرح و ترکیب و رنگ آمیزی اثری بدیع و شاهکاری نفیس است بلکه از آنجا که نشان دهنده طراحی و معماری یک بنای عظیم تاریخی است و مخصوصا از این جهت که بیان کننده مراسم پر جلال و شکوه تعزیه داری است، به عنوان گویا ترین سند مهم ملی پر ارزش است.

بنای چهار طبقه گردی بودمحیط بر محوطه وسیعی که قطر تقریبی آن را 60 متر و ارتفاعش را حدود24 متر و مساحتش را 2824 متر مربع ذکر کرده اند.در وسط این محوطه سکوی گردی بود به شعاع تقریبی 9 متر و ارتفاع 90 سانتی متر و برای رفتن بر روی آن دو پلکان در دو طرف آن ساخته بودند که هر کدام دارای 3 پله بود. دور این سکو جاده ای به عرض تقریبی 60 متر وجود داشت که بعضی از عملیات تعزیه از قبیل اسب سواری و پیکار و مسافرت و غیره در آن صورت می گرفت و وقایع را بهتر مجسم و آن را به واقع امر نزدیکتر می ساخت و در نتیجه به تاثیر آن می افزود.در سمت دیگراین جاده نیز پله ای بود به ارتفاع تقریبی 30 سانتی متر که صفه بسیار وسیعی را در پیرامون صحن تکیه تشکیل می داد که مختصری به سمت سکوی مرکزی شیب داشت تا زمانی که چهار زانو روی زمین می نشستند، بتوان به آسانی وقایع تعزیه را که روی سکو صورت می گرفت ببینند.این قسمت که جای مخصوص زنان بود و متجاوز از هزار زن در روی آن می نشستند، به یک سلسله پلکان که دور تا دور صحن تکیه می گشت و دارای 6 پله بود می رسید و به طاق نماها و غرفه های اطراف تکیه می گردید.در یک سمت تکیه ایوان وسیعی دیده می شد که رواق آن با نقش های کاشی الوان و آجر زینت یافته بود.این ایوان وسیع جایگاه مخصوص مقام سلطنت بود. در مقابل این ایوان در انتهای صحن تکیه، منبری از سنگ مرمر با 4 پله بر روی سکوی مرتفعی قرار داشت که قبل از شروع تعزیه چند واعظ بر روی آن وعظ می کردند و مردم را برای مشاهده وقایع تعزیه آماده می کردند. در اطراف آن نیز طاق نماهایی ساخته بودند به عرض تقریبی 5/7 متر که ستونها و دیوارهای خارجی آن کاشی کاری بود.روی این طاق نماها اطاق هایی در دو طبقه وجود داشت که پنجره های آن را به صورت" ارسی" درست کرده بودند. با وجود اینکه هیچگونه اهتمامی برای قرینه سازی در طرح اطاق ها و رواق ها به کار برده نشده بود، از عظمت و جلال بنا اصلا کاسته نشده، سهل است که یک تنوع مطلوب و زیبایی در طرح کلی ان به وجود آورده بود که شخص از دیدنش لذت می برد.پنجره اختصاصی خاندان سلطنت که در عقب منبر و در مقابل جایگاه پادشاه قرار داشت دو برابر بلند تر از پنجره اتاق های دیگر و معماری آن با سایر اتاق ها متفاوت بود.این اتاق ها را با فرشهای پر قیمت و پرده های زیبا زینت کرده بودند.عرض طاق نماهایی که راه ورود و خروج به تکیه را تشکیل می داد با سایر طاق نما تفاوت داشت.عظمت و جلال تکیه بیشتر به سبب مراسم پر شکوهی بود که به نام " تعزیه" در آن برگزار می شد. در این مراسم در و دیوار را با چهل چراغها و قالیچه ها و شال های کشمیری و تابلوهای نفیس و سایر اشیاء گران قیمت تزیین می کردند.تزیین هر غرفه را یکی از رجال معروف و متمکن به عهده می گرفت و در نتیجه یک نوع رقابت مذهبی در این کار بین اشخاص ایجاد می شد.جمعیت انبوه زنان، سکوی مرکزی را احاطه می کردند و مردان در پشت سر ایشان روی پله و در غرفه ها و اتاق ها جای می گرفتند. تکیه دولت سه راه ورودی داشت که راه ورود مقابل بازار مخصوص مردها و درب مفابل شمس العماره مخصوص زنان بود و درب مخصوصی نیز به اندرون باز می شد که خاص ورود و خروج شاه، زنان حرم و دیگر درباریان و مقامات مملکتی بود.ورود به این تکیه هیچ شرط خاصی نداشت. تمام مردم شهر می توانستند در آن حضور یابند. 

         

        

ناصرالدین شاه هنگام عزاداری در محرم سبیلها را آویزان و کلاهش را کج می گذاشت.

هم اکنون مانند این تکایا در تهران به ندرت دیده می شود.تنها باقی مانده از این نوع تکایا می توان به تکیه نیاوران ، تکیه حصار بوعلی و تکیه میگون در بخش رودبارقصران تهران نام برد.

تکیه نیاوران

از قدیمی ترین و منحصر به فرد ترین تکیه های تهران است. قدمت آن به دوره احمد شاه باز می گردد.این تکیه سنتی طوری ساخته شده که نیاز تعزیه خوانان را بر آورده می کرد.درب ورودی چوبی و قدیمی این تکیه نظر هر تازه واردی را به خود جلب می کرد.این درب به همان صورت کلونی حفظ و نگهداری شده است و در حال حاضر درب اصلی تکیه محسوب می شود.فضای تمام چوبی این تکیه از جلوه های دیگری است که مورد اهمیت قرار دارد.این تکیه در دو طبقه ساخته شده که طبقه دوم مخصوص خانمها می باشد. در و دیوارهای تکیه با نقاشیهای مربوط به صحنه های کربلا واحادیث و اشعاری از محتشم کاشانی توسط هنرمندان چیره دست مزین شده است.سکوی بزرگی به ارتفاع تقریبی 70 سانتی متر در وسط تکیه قرار دارد که محل اجرای تعزیه است و حجره ها و تالارهایی اطراف آن را در بر گرفته است. فاصله بین این تالارها و سکو را فضایی تشکیل می دهد که برای جولان سپاهیان و اسب ها در نظر گرفته شده است.این تکیه دارای 6 علامت بوده که با تیغه هایشان و هنر قلمکاری که بر روی آنها انجام شده است بر زیبایی این تکیه افزوده است. از دیگر وسایل موجود در این تکیه حجله حضرت قاسم(ع) است که اطاقکی است که با شمعدانی ها، چلچراغهای کوچک و دیگر زیور آلات تزیین شده است.از دیگر وسایل این تکیه نخلی است که سمبل تابوت امام حسین(ع) بوده و در روز عاشورا توسط عزاداران چند دور به دور تکیه می گردانند. احمد شاه هم در نوجوانی در این تکیه شاهد نمایش تعزیه بوده است.

تکیه میگون

این تکیه در شمال شرقی تهران بخش رودبارقصران در میگون قرار دارد.تاریخ ساخت بنا به درستی مشخص نیست. حدس زده می شود این تکیه هم در دوران اواخر قاجار و در دوره سلطنت احمد شاه قاجار ساخته شده باشد. درویش علی مشهدی (کیارستمی) اصالتاْ میگونی و در تکیه دولت شبیه خوانی می کرد.به نظر می رسد ایشان در اواخر قاجاریه که از شوکت و جلال تکیه دولت کاسته شده بود به میگون مهاجرت و ضمن اینکه گروهی را برای اجرای تعزیه تربیت کرده بود احتمالا مشوق خوبی برای ساخت تکیه میگون هم بود.تکیه میگون در ابتدا به صورت یک چهارضلعی در دو طبقه بنا شده بود.طبقه بالای تکیه مخصوص خانمها در نظر گرفته شد.این تکیه دارای 5 درب که دو در آن مخصوص خانمها و درست روبروی درب بزرگ آقایان که در طبقه فوقانی قرار دارد و از کوچه بازارچه شرقی باز می شود.سادات محل دارای یک درب مجزا بوده و علاوه بر اینها دو درب بزرگی هم در نظر گرفته شد که یکی از آنها مخصوص ورود و خروج آقایان و یکی دیگر از آنها برای ورود و خروج اسب و قاطر برای اجرای مراسم تعزیه بود. برای جایگاه مردانه و زنانه در هر ضلع این چهار ضلعی فضایی درست شده که به علت اینکه میگون دارای چهار محل می باشد مردان و زنان هر محل هم در همان محل خودشان ولی در زیر یک سقف می نشستند. وسط جایگاه یک صفه مربعی شکل به ارتفاع حدود 5/1 متر که مقارن با اضلاع ساختمان بنا گردیده تا شبیه خوانان بتوانند براحتی از آن محل برای اجرای نمایش استفاده کنند. در دو طرف این صفه با پلکانی به سمت بالا هدایت می شوند.اطراف این صفه کوچه ای به عرض 5/2 متر قرار داشته که برای عبور و مرور آقایان به طبقات بالا و همچنین برای اجرای بعضی از قسمتهای نمایش همچون جنگ و اسب دوانی و غیره استفاده می شود. در این تکیه جمعیتی حدود 3 الی 4 هزار نفر در هنگام تعطیلات و مخصوصا در شبهای تاسوعا و عاشورا وارد می شدند.شبستانی در ابتدای درب ورودی آقایان قرار دارد که از این شبستان برای هماهنگی و اتاق شبیه خوانان و از این مکان برای انباری در طول سال از آن استفاده می شد.بنای اولیه تکیه از آجر و سنگ و خشت و سقف آن از چوب و شیروانی بوده که بجز طرح ساخت بنای اصلی برای تکیه ، هیچگونه هنر معماری در آن مشاهده نمی شود. بعد از انقلاب دو بار مورد مرمت و فضاسازی قرار گرفت. امروزه دو طبقه دیگر به این فضا اضافه شده و سقف آن هم از تیرآهن استفاده شده و بصورت پشت بام در آمده است.این تکیه در 13 روز و شب اول ماه محرم به اجرای مراسم تعزیه خوانی و مراسم سینه زنی و زنجیرزنی پرداخته می شود.این تکیه دارای سماور برنج و دیگهای مسی و ابزار و آلات مخصوص شبیه خوانی بوده که در دهه 70 آنها را فروخته و تبدیل به احسن کردند.امروزه دو دسته تعزیه خوان در میگون وجود دارند که در محرم به شبیه خوانی می پردازند. چهار علم کوچک و بزرگ و تعدادی پرچم و کتل در این تکیه وجود دارد که در ایام محرم از آنها استفاده می شود.  

 

منابع:

میعادگاه نیاوران، مجله نمایش 1378

خیمه های موقت جایگزین تکیه های کهن شده اند – شیده لالمی – اعتماد20/9/82

چهل شمع و چهل منبر: آیینهای محرم در سراسر ایران – بهناز کشاورز  - اعتماد 24/11/84

تعزیه در زمان ناصرالدین شاه – خسرو معتضد – اعتماد 25/9/88

تهران قدیم – محمد رضا حسن بیگی

سایت : خیمه 

وبلاگ :شهدای میگون

خشونت و ریشه های آن

خشونت و ریشه های آن  

  

غضب و خشونت به معنای درشتی و زبری، ناهمواری، تند خویی و خشم به معنای غضب و قهر است.(فرهنگ فارسی خرد) در فرهنگ اسلامی خشونت و غضب به دو گونه بیان شده است.غضب و خشونتی که مورد خشنودی خداوند و نوع دیگر آن مورد غضب الهی می گردد.خشونتی که مورد لطف خداوند تبارک و تعالی قرار می گیرد، همان خشم در برابر ظلم، طاغوت، بی عدالتی و از این قبیل موارد است.از میان یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر تبر حضرت ابراهیم، کشتی نوح ، عصای موسی، شفای عیسی و محمد رسول الله " اشداء علی الکفار رحماء بینهم" به عنوان سمبل و مرام و مسلک فرستادگان خداوند می باشد. پیامبران الهی همواره زندگی متحرکی داشتند.آنها در مقابل عواملی که موجب زیان جامعه می گردید و اجتماع را به بیراهه می کشاند، غضبناک می شدند. بر عکس در مقابل عواملی که موجب سربلندی و تکامل جامعه می گردید خشنود می شدند. می توان امر به معروف ونهی از منکراز ریشه های همین بینش قرار داد.خشونت نه تنها در جوامع انسانی بلکه به صورت غریزی در حیوانات و گیاهان هم قرار دارد.حیوانات در مقابل دشمنان، از قلمرو خود دفاع می کنند. 

 

البته در حیوانات گوشتخوار، عمل خشونت به عنوان یک تلاش برای ادامه بقا می باشد. اگر حیوانات گوشتخوار نتوانند حیوانات ضعیف تر از خود را شکار نمایند، مرگ حیات آنها را تهدید می کند. نتیجه اینکه خشونت(صید) برای حیوانات گوشتخوار مایه حیات و رمز بقا می باشد.
    

 

 

 با تحقیقاتی که دانشمندان بر روی گیاهان انجام داده اند، متوجه شدند که گیاهان هم در مقابل عوامل لطیف و خشن عکس العمل نشان می دهند. گیاهان آپارتمانی در مقابل رفتار اعضای خانواده از خود واکنش نشان می دهند. اگر در یک خانواده ای دائما نا آرام باشد، گلها و گیاهان همان خانواده شادابی خودشان را از دست می دهند.اگر در خانواده ای رفتار ملایم باشد، گلها و گیاهان هم با نشاط خواهند بود. نه تنها در مقابل رفتار اعضای خانواده ، بلکه گیاهان به رنگهای خانه و همچنین صدای موسیقی هم عکس العمل نشان می دهند.اما خشونتی که از انسان سر می زند، می تواند به عوامل متعددی بستگی داشته باشد. فشار از بی عدالتی، بیکاری، خودخواهی، نادانی، الگوبرداری از محیط(خانه و اجتماع) تعصب(گروهی، حزبی، محلی وطایفه ای) می تواند خشونت را به دنبال داشته باشد. در میان علل و عوامل خشونت، تعدادی از آنها جنبه مثبت به خود می گیرند. یعنی که هر انسانی باید در مقابل چنین عواملی ابراز تنفر و انزجار و در نهایت خشمگین شود.اما در بعضی از خشونت ها هیچگونه سازگاری با اسلام ندارند، و در قرآن مردود شمرده گردید.

شهید مطهری و دکتر علی شریعتی هر دو در کتاب انسان در قرآن به دو بعدی بودن انسان اشاره کرده اند.در ذیل به گوشه ای از نظرات آنها اشاره می شود.

"انسان به لحاظ دو بعدی بودن ، از یک طرف عالیترین مدحها و بزرگترین مذمتهای قرآن در باره انسان است. او را از آسمان و زمین، و از فرشته برتر و در همان حال از دیو و چارپایان پست تر شمرده است.از نظر قرآن، انسان موجودی است که توانایی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش گمارد و هم می تواند به "اسفل السافلین" سقوط کند. انسان خلیفه خدا در زمین است.(انعام 165) همانا جن و انس را نیافریدیم مگر برای پرستش.(ذاریات 56) سوگند به نفس انسان و اعتدال آن که نا پاکی ها و پاکی ها را به او الهام کرد.(شمس8 – 9)و در آیاتی هم انسان را مورد نکوهش قرار داد.او بسیار ستمگر و بسیار نادان است.(احزاب72) آنگاه که خود را مستغنی می بیند طغیان می کند. (علق7) او عجول و شتابگر است.(اسراء11) اوتنگ چشم و ممسک است.(اسراء100) او مجادله گرین مخلوق است.(کهف54) او حریص آفریده شده است.(معارج 19)"                          

                           مرتضی مطهری – انسان در قرآن

" دو بعدی بودن انسان به لحاظ نوع آفریده شدن وی می باشد.در سه جا آمده که انسان از چه آفریده شده است. یکی از "صلصال کالفخار"یعنی از خاک رسوبی لایه خشک. جای دیگر می گوید انسان از "حما مسنون" آفریدم، از گل متعفن و بد بو، از لجن.و در جای دیگر، انسان را از "طین، گل آفریدم.

لجن (پست ترین موجودات + روح خداوند (عالیترین وجود) = انسان (جانشین خداوند)

انسان یک موجود " دو آلیست" یک بعدش میل به لجن و پستی دارد. سرشت و خمیره اش تمایل به رسوب شدن و ماندن و توقف کردن دارد، و یک بعدش تمایل به صعود و میل به بالا رفتن تا آخرین قله قابل تصور دارد.همانند رودخانه که آب مظهر حرکت و طغیان است و لجن مظهر ته نشین، توقف و لجن است.پس از آفرینش انسان، خداوند( اسماء را به انسان تعلیم داد).فرشتگان فریاد می کنند که ما از " مارج من نار" آتش بی دود ساخنه شده ایم، و این انسان از لجن ساخته شده ، چگونه او را بر ما فضیلت داده ای؟ و خداوند در جواب می گوید: من چیزی می دانم که شما نمی دانید.به پای این موجود دو بعدی بیفتید. همه فرشتگان خداوند کوچک و بزرگ موظف می شوند که در پای چنین موجودی بیفتند.     دکتر شریعتی – اسلام و انسان 

 

خشونت غیر الهی، انسان را به همان بعد لجنی هدایت می کند.اگر در میان خشونت ها بهترین و پست ترین آنها را سمبل قرار دهیم، می توان دفاع(جنگ) حق بر باطل را به عنوان بهترین دلیل خشونت مثبت و از دعواهای قومی و قبیله ای و کوچه بازاری به عنوان پست ترین خشونتها نام برد. 

 

وقتی یک کشوری ناخواسته درگیر جنگ شود، تعصب ملی و مذهبی باعث می شود که افراد همان کشور در جبهه های نبرد حضور پیدا کنند.در چنین جنگی اگر افراد مجروح، اسیر و یا حتی به شهادت هم برسند، عالیترین مقام معنوی را در بین ملل خودشان کسب می کنند. ولی در نزاعهای کوچه بازاری که بعضا برای هیچ و پوچ است، منفور ترین خاطره ها را در اذهان باقی می گذارد.عجیب آنکه گاهی حقوقی مورد تجاوز قرار می گیرد، لکن هیچگونه حرکت خشمگینانه صورت نمی گیرد. اما گاهی برای یک رفتاری که از روی شوخی و یا اکثرا به خاطر هیچ و پوچ سرها شکسته شده ، افراد مجروح شده و گاهی به قتل می انجامد.در شهرهای بزرگ دعواهای کوچه بازاری عموما در زمان اندک و عمدتا قائله در مدت زمان کم به پایان می رسد، اما در شهر های کوچک، مخصوصا در روستاها به علت رابطه نزدیک افراد و اینکه هر صبح و شام رو در روی یکدیگر قرار می گیرند، دعواها دنباله دار ، و اگر نتایج این نزاعها به جراحت و قتل و غارت بیانجامد، تنشها مدتهای زیادی ادامه خواهد داشت.در بعضی مواقع به عنوان ارث و میراث به فرزندان ذکور منتقل و نزاعها آباء و اجدادی می گردد.باید توجه داشت، با هر درگیری و نزاع، چه خانوادگی و چه طایفه ای و غیره، در مرحله اول همان افرادی که در گیر نزاع هستند، صدمه و ضرر می بینند.شاید در وجود بعضی ها این ادعا باشد، که با یک درگیری و تنش می توان خود را برتر و زورمند تر و یا به اصطلاح عامیانه گردن کلفت معرفی کرد.البته در بین جوامع پست و نادان و بی فرهنگ ، این گونه افراد همینگونه است.اما از دید وسیع تر و در عصر حاضر که کامپیوتر و اینترنت حرف اول را در دنیا می زند، اینگونه افراد منفور ترین افراد جامعه هستند.از لحاظ منطقی پهلوان، یل و قهرمان، جوانانی هستند که در میادین ورزشی، علمی و فرهنگی کشور مقامهای ممتاز را کسب نمایند.افراد شرور و لجباز و ولگرد و عیاش، نه تنها پست ترین افراد بلکه ضعیف ترین افراد هر جامعه هستند. انهایی که به دلیل هیچ و پوچ قلب یک انسان را جریحه دار می کنند، سلامت انسانها را مورد تهدید قرار می دهند و یا حتی خانواده ای را بی سرپرست و اجتماعی را غمگین و خشمگین می سازند، آنها به راستی که کثیف ترین افراد جامعه هستند.چگونه و با چه انگیزه و برای چه جرمی انسانی که خلیفه خدا در روی زمین است مورد ضرب و شتم گروهی قرار می گیرد. ضربه زدن به یک انسان بیگناه یعنی ضربه زدن به یک اجتماع است.کشتن یک نفس یعنی کشتن همه افراد جامعه است. دعواها و خشونتهای غیر منطقی هیچگونه ثمره ای جز مجروح و مضروب و درگیر شدن مسائل حاشیه ای نزاعها ندارد.یک انسانی که باید تلاش کند تا برای خانواده اش سفره ای آبرومند تهیه کندف و یک جوانی که می بایست فکرش را در راه مطالعه و یا مواردی برای سازندگی روحی و جسمی قرار دهد، چگونه می تواند خود را درگیر نزاع نماید.نزاعی که پیامد آن اضطراب، نگرانی، هراس، نا امنی، تلاش بیهوده، از دست دادن فرصتها و غیره هیچ استفاده دیگری نخواهد داشت. از اینکه چرا و چگونه بیشترین درگیریها در مکانهای خاص و توسط افرادی خاص بوجود می آید، باید بیشتر مورد بحث و بررسی قرار گیرد.گذشته از فقدان نیروهای امنیتی فعال به کمبود مدیریت در بین اقشار خانوادگی و محلی و کمبود احترام متقابل و همچنین فاصله گرفتن از دستورات قرآنی را می توان اشاره کرد. 

 

هنگامی که جرقه های درگیری در بین افراد مشاهده شود، وظیفه بزرگان فامیل و طایفه می باشد که با مدیریت صحیح و منطقی آنها را هدایت نمایند. با پند و اندرز و آگاهی دادن به عواقب در گیریها آنها را از این عمل باز دارند.همین هدایت بزرگان که بیشتر به صورت پا درمیانی و یا ریش سفیدی و کدخدا منشی توام می گردد، می تواند بسیاری از تنشها را بکاهد.اما ضعف در این است که در بعضی مواقع کوچکتر ها به بزرگترها احترام نمی گذارند.گاهی هم بزرگان ضمن اینکه جوانان را از این عمل باز نمی دارند بلکه خود عامل و انگیزه نزاع می گردند.وقتی ابزار و آلات خشونت (زنجیر و چاقو) در جیب یک فرد سالخورده مشاهده می گردد، افراد زیر مجموعه همان فرد هم این ابزار و آلات را می بینند و ثمره آن بد آموزی است که به نسل جوان و نوجوان منتقل می گردد.

انسان ذاتا پاک طینت است. نوجوانان و جوانان سرشار از طبیعتی پاک هستند. اگر در محیط خانه و اجتماع توسط بزرگان رفتاری همراه با عطوفت، صبر، استقامت، شجاعت، دستگیری ودر مجموع صفات خوب و پسندیده الغاء گردد، جوانهای ما هم سرشار از استعدادهای آموختن دارند.جوانهای ما هم باید بدانند که ستبری سینه و بازو برای سلامت جسم و روح و برای انجام فرمان خدا و دستگیری ضعفا می باشد، نه اینکه بیهوده و بی هدف این جسم و روح را درگیر عوامل بازدارنده شخصیت اجتماعی نمود.

از جمله عوامل و عللی که موجب درگیری و تنشهای محلی و غیره می گردد، عبارتند از:

1 – تعصب محلی، قومی و طایفه ای بیجا 2 – بیکاری، ولگردی، قاچاق و مواد مخدر 3- کاهش احترام متقابل 4 – ضعف علمی 5- تقلید های کور کورانه از بزرگان غیر منطقی 6 – تکبر، خود خواهی و جهالت 7 – ضعف نیروهای امنیتی و قضایی 8 – دوری از ایمان و فاصله گرفتن از قرآن 9- کاهش ارتباط با مساجد، نماز و ادعیه 10 – کمبود مطالعه و کتابخوانی

دخل

دخل 

 لغت نامه را باز نکردم تا ببینم کلمه دخل به چه معناست.اما همین را می دانم که دخل به محفظه ای گفته می شودکه در زیر پیشخوان و درست در قسمت جلویی مغازه و مابین فروشنده و خریدار قرار می گیرد.فروشنده هنگام دریافت و پرداخت وجه و در واقع بده بستانهای نقدی خود را از طریق دخل انجام می دهد.دخل در روزگاران گذشته از یک اعتبار و تقدس خاصی برخوردار بود.کاسب محل صبح زود، با ذکر بسم الله الرحمن الرحیم درب مغازه اش را باز می کرد و دعا می کرد که اولین مشتری اش آدمی با برکت باشد.اولین مشتری که به مغازه اش وارد می شد، از او سوال می کرد که دستت چطور است.یعنی برکت دارد یا ندارد. اگر جوابش مثبت بود پولش را می گرفت و به عنوان تبرک و برکت با گفتن ذکر بسم الله در درون دخل قرار می داد.اگر از مشتری جواب منفی می گرفت پولش را داخل دخل قرار نمی داد تا اولین پول با برکت که به "دشت" معروف بود بگیرد و سپس آن پول را قاطی پولهایش می کرد. جالب تر از همه در آن بود که هیچ مشتری دروغ نمی گفت.اگر مشتری تصمیم داشت جنسی را نسیه خریداری کند، فروشنده می گفت: صبر کن تا دشت کنم و سپس شما نسیه ببرید.در گذشته های دور به طرق مختلف پولهایشان را از چشم دیگران مخفی می کردند تا مورد سوء استفاده دزدان قرار نگیرد. گاوصندوقهایی با وزنهای سنگین و نسوز هم ساخته اند که کاسبها معمولا چک ها وپولها و اسناد با ارزش مغازه را در آن قرار می دادند.امروزه بانکها این کار را به راحتی انجام می دهند.دخلها از دو قسمت تشکیل می شد.قسمتی در جلو که با باز کردن دخل تا همان حد جایگاه پولهای خرد بود و پولها وقتی به یک حد قابل توجهی می رسید، آنها را در جایگاه دوم دخل که به دخل پنهان گفته می شد قرار می دادند تا دور از دید مشتری باشد.دخل آشکار به اندازه ای باز می شد که دخل پنهان قابل رویت نبود.هر کسی پشت دخل قرار نمی گرفت و هیچکس نمی توانست بدون اجازه دخل فروشنده را باز کند. پاک بودن فرد هنگام پشت دخل ایستادن هم از جمله اعتقادات کاسبی آن دوران بود.امروزه با توجه به کاسبهای جور واجوری که پیدا شده است ،تا حدودی برخی از مغازه ها و کاسبها اعتقادات قبلی را ندارند. 

      

قربان همان چرتکه های قدیمی ترازوهای دیجیتال برخی از مغازهها شماره های رو به سمت مشتری کار نمی کند.اگر مشتری حواسش جمع نباشد قیمتها واقعی به مشتری ابلاغ نمی شود.برخی هم با تولید جنسهای قلابی و غیر بهداشتی آتش جهنم روز قیامت خودشان را بارور تر می کنند.برخی از مغازه ها غیر از کاسبی انواع و اقسام خلاف را هم مرتکب می شوند.امیدواریم که کاسبها که در قدیم می گفتند حبیب خدا همینگونه هم باشند.و آیه ویل اللمطففین را آویزه کاسبی خودشان قرار دهند.   

انشاءالله 

لغات مشابه 

دخل و تصرف - دخلت را در می آورم - دخل و خرج - فمن دخل حصنی - مدیریت دخل - مداخله