شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

عکس هایی از کوهپیمایی صبح جمعه 8 /12 /93 تا چاه مرتاض علی

  

می شود یک صبح جمعه بساط صبحانه ای را برداشت تا قله های اطراف منزل صعود کرد.

  

برخی از بچه های فامیل آمده بودند. صمد آقا زودتر از همه در قرار حاضر شده بود. عمو حسن طبق معمول دیر کرده بود. اما از زحماتی که برای آوردن چای متحمل شد باید گفت دستش درد نکند.

  

آقا منوچهر بساط صبحانه را آماده کرده بود. تخم مرغ آب پز، گوجه فرنگی، خیار شور و نان بساط صبحانه ی امروز ما را تشکیل می داد که باید از ایشان تشکر کرد.

  

با یک دوربین موبایلی گهگاهی عکس می گرفتیم. عکس ها اگر چه کیفیت ندارند، اما باید از آقا محمد هم به خاطر عکسبرداری تشکر کرد.

  

این روزها دیگر تا پایان اردیبهشت هوای شیراز بهاری و لطافت ویژه ای دارد. حیف است که صبح های جمعه سفت و محکم به رختخواب بچسبیم. باید از این دقایق و ساعات به خوبی استفاده کرد.

  

آقایانی که در این کوهنوردی حضور داشتند عبارت بودند از: آقای منوچهر فهندژ، حاج اسماعیل کارگر و نوه ی گرامی اش، حاج حسن فهندژ، اقای سیامک فهندژ، آقای محمد فهندژ، آقای محمد فهندزی، حاج نورالدین فهندژ، آقای صمد فهندژ، حاج بهاء فهندژ و سعید فهندژی

 

  

وقتی از کوه سرازیر می شوی انگاری تمام کسالت آدم برطرف می شود. می توانی یک هفته ی دیگر را با انرژی بیشتری شروع کنی.

 

زنده شدن خاطرات با عکس های یادگاری

 

این هم یک عکس از قدیم قدیما، بچه های قدیمی سعدی خوب می شناسند. آقای نشسته در وسط  مرحوم میرزا رضا فهندژ است. در جوانی از دنیا رفت. خدایش بیامرزد. برخی از بچه ها در عکس هم از طایفه ی غریب خانی هستند. شاید این عکس مربوط به چهل سال قبل باشد. انگاری در یک مجلس عروسی هستند.اگر چه عکس کهنه شد، اما ژست عکس ها بد نیست. قیافه ها هم بدک نیست. نوع پوشش هم!!!