شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

ما رای می دهیم

ما رای می دهیم. رای دادن حق هر ایرانی با منطق و با شعوری است که مطمئن هستیم در روز انتخابات پای صندوق های رای حاضر می شود و رای خودش را در صندوق می گذارد. اما به چه کس رای دادن این همان شعور بالای ایرانی است که می داند چکار بکند. 

ما به هر که غذا می دهد و رای جمع می کند رای نخواهیم داد. 

ما به خاطر حفظ ارزش های نظام، به خاطر اشتغال جوانان، به خاطر رفع محرومیت و به خاطر یک اقتصاد پویا به کسانی رای می دهیم که اندیشه داشته باشند. 

ما به اندیشه رای می دهیم، به تفکر علمی و منطقی و به دور از هیاهوهای انتخاباتی. 

ما جو گیر نمی شویم.

از انتخاب شام شهادت تا شامی برای انتخابات

این روزها و شب ها  سفره خانه ها ، بیرون بر ها، رستوران ها و آشپزخانه ها تنورشان را برای  اشخاص انتخاباتی  داغ داغ و مهیا کرده اند. شام هایی که اگر نخورید ورم روده می گیرید. یادم می آید که جبهه ها وقتی چلو مرغ می دادند می فهمیدیم شب حمله است و یاران دیروزی به یکدیگر خداحافظی شهادت می گفتند. این روزها و شب ها وقتی شام هایی داده می شوند می فهمند که  دیگ انتخابات جوشان و خروشان است. اصلاً مردم می فهمند که کدام یک از نمایندگان سبیلشان را چرب تر کرده اند. همان معیار گزینش خواهد بود و بس!!! دیشب به یک شامی دعوت شده بودم که نمی دانستم بوی انتخابات می دهد. وقتی تا درب ورودی منزل اقای  ... رسیدم تازه متوجه شدم که باید با خوردن این شام برای این بیچاره و بدبخت رای بدهم. از آن جایی که رایم برای خودم ارزشمند بود از همان درب ورودی راه خروجی را پیدا کردم  و پا به فرار گذاشتم. کاش مردم و نمایندگان انتخاباتی یک دوره کتاب نهج البلاغه را با دقت مطالعه کنند. اصلاً نیازی نیست که شرح و تفسیر داشته باشد . با خواندن یک بار هم می توان نظرات امام علی (ع) را در باره ی کسی که بخواهد پست های حساس کشور اسلامی را در دست بگیرد دانست. 

اصلاً این پول هایی که برای شام داده می شود از کجا آمده است؟ 

این از کجا آمده ها چگونه این همه ثروت فراهم کرده اند و یا به قولی از کجا آورده اند؟ 

اگر این ها بخواهند راه امام را بروند که امام اینگونه نبود؟ 

این همه جوان بیکار، بی زن و بی خانه در مملکت داریم و چرا شام باید بدهیم؟ 

بهتر نیست به جای شام  از برنامه های خودشان که برای حال مردم مفید است صحبت به میان آورند؟ 

من کلاً با کسانی که بیش از دو دوره در انتخابات شرکت بکنند مخالفم. چرا؟ 

برای این که اگر برنامه های جالبی داشتند با این دو دوره  اجرا کردند. 

و اگر برنامه های دیگری ندارند بگذارند تا دیگران وارد این رقابت ها بشوند شاید بتوانند برای مردم کاری بکنند. 

و اگر برنامه هایی هم نداشته باشند لااقل یک نفر دیگر به این عرصه پا بگذارد تا شاید یک نفر دیگر هم کیسه اش را ببندد و یک فقیر در این مملکت کم بشود/ 

شما نظرتان چیست؟

22 بهمن با مردم شیراز در راهپیمایی

 ۲۲ بهمن یاد آور خاطرات شیرین بوده و هست که دیروز هم تکرار شد 

خاطراتی از جنس انقلاب، امام و شهدا 

خاطراتی با یاد استقلال آزادی جمعهوری اسلامی 

خاطراتی از جنس باران و اشباع زمستانی 

خاطراتی فراموش نشدنی که هیچگاه از اذهان ما دور نمی ماند

 

 مردم بصیر و قدردان ما آمده بودند 

آمده بودند تا یک بار دیگر نوید  فجر باشند 

آمده بودند تا با مشت های گره کرده ی خود به استکبار بیاموزند که پیروزی خون بر شمشیر صحت دارد

 

جای خیل بسیاری از مردان و زنان ما خالی بود 

در بهار آزادی جای شهدا خالی بود 

مردم ما با شعار مرگ بر فتنه گر و نفوذی ها شعار می دادند 

مرگ بر آمریکا و اسرائیل در راس تمام شعارها می درخشید 

 

می خواهم بگویم امام عزیز ما تنها نیستیم هستند کسانی که واقعاً برای خاطر انقلابت عشق می ورزند 

 

ورزشکاران هم آمده بودند و هر از گاهی نمایش های ورزشی می دادند 

  

برخی هم فضا را مساعد برای نمایش های انتخاباتی  می دانستند. نمی دانم این مجلس  چه دارد که برخی از نمایندگان هرباره عاشق خدمت به مردم در مجلس می شوند. اگر خدمت است دو بار کافیست و اگر خیانت است یک بار هم اضافه است. اگر مجلسی خوبی بودید تا کنون بیکاری هم مثل بی سوادی ریشه کن می شد. بگذارید دیگران هم پای در این مجلس بگذارند که اگر دزدی هم باشد یک بار آن ها هم از محرومیت به در آیند و اگر خدمت است آن ها هم تجربه کنند. شاید گره ای که از دست شما باز نمی شود با دست آن ها باز شود.

  

واقعاً باید مطیعان رهبری پای در صحنه ی انتخابات بگذارند. آنانی که خون مردم را در شیشه ها نکردند. آنانی که همانند رهبری نشیمنگاهشان را در گلیم خاکی گذاشتند و به جای خدمت به مردم در فکر جمع آوری ثروت نبودند. آنانی که نفسشان با نفس انقلاب گره خورده است.

  

رهبر عزیزم بدان که من و من هایی هر چند اندک مطیع اوامر شما هستیم.با یک اشاره ای کوچک چنان سیلی به صورت نفوذی ها، مستکبرین، عوامل شیطانی به خصوص شیطان بزرگ آمریکا و همه ی کسانی که به جای خدمت در فکر جمع آوری ثروت های بادآورده بودند و مردم گرسنه و بیکار را به حال خود رها کردند بزنیم که تا ابد درسی برای دوستان نادان و دشمنان آگاه باشد. انشاءالله

 

من اگر قدرتی داشتم در تمامی دروازه های شهر چوبه ی دار را آویزان می کردم و زیر هر چوبه دار دو قاضی با غیرت می نشاندم و تمامی دزدان شهر، غارتگران به بیت المال و کسانی که به انقلاب خیانت کردند و دل خانواده های شهدا را ریش ریش کردند به دار آویزان می کردم تا درس عبرتی برای دیگران باشد. نمی گذاشتم دزدان در مسیر پر تردد شهر عبور کنند و پرونده های سنگینی هم برای آنان درست بشود و هیچ دست قطع شده ای نداشته باشیم. دست هایی را قطع می کردم که دیگر به فکر دزدی آفتابه هم نباشند. روسری ها را چنان بالا می بردم تا هیچ کسی جرئت نکند در مملکت امام زمان (عج) بد حجابی و بی بند و باری را رواج بدهد. تمامی کسانی که با پارتی و رشوه و یا همان گونه که شریعتی فرمودند: زور و زر و تزویربه مقام های عالی دست پیدا کردند به قالی می چسبانم. دست تمام محرومان را می گیرم و به درجه ی عالی  می رسانم. انقلاب ما نیاز به یک اصلاحات دارد. اما نه اصلاحاتی که آقایان اصلاحاتی می گویند. بلکه از جنس داعشی اما با تفکر تشیع تا زمینه باز بشود برای حضور حضرت مهدی (عج) انشاءالله

عطر شمیم آلاله های دفاع مقدس در فضای شیراز ما پیچید

سلام بر پیکرهای برگشته از دفاع مقدس 

 

دیروز شاهد حضور آدم هایی از جنس مردان بی بدیل بودیم که پیکر های آنان  فضای شیراز ما را دل انگیز کرده بود. آنانی که در حماسه ی هشت سال دفاع مقدس جنگیدند و بی نام و نشان از این جهان فانی وداع کرده بودند. امروز هم برای دیدار آخر به مردم ما این نوید را می دادند که ما هنوز زنده ایم و نمره ایم. افرین بر این شهدا و صد آفرین بر مردمی که از صبح زود بستر خیابان ها را با اشک های خودشان جاری کردند و هم به استقبال آنان در دروازه قرآن آمدند و هم آن ها را تا حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) تشییع کردند.