شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

وزارت اطلاعات و شورش های اخیر

حوادث اخیری که در ایران به وجود آمد دارای زوایای پیدا و پنهانی است که هر کدام در جایگاه خودش می تواند فصلی از تحقیق و پژوهش  کاربردی، آموزش،  تحقیق میدانی و غیره باشد. همه ی مواردی که از ابتدا تا کنون در باره ی این حادثه تفسیر شد به جای خود، امّا یک نکته قابل کنکاش است که تا کنون از کسی نشنیده ام. همانگونه که رییس جمهور فرمودند طبق اظهارات دستگیر شدگان این شورش یک برنامه ی سازماندهی شده بود که از حدود دو سال قبل تا کنون در دستور کار قرار داشت و قرار بود در یک برنامه ی زمانبندی شده به اجرا در آید که گرانی بنزین باعث شد تا در این مقطع طلوع کند. سوال اینجاست که دستگاه های اطلاعاتی ما چرا از این موضوع بی خبر بودند. ما به خودمان می بالیدیم که دستگاه اطلاعاتی قوی داریم. یک تروریست را از آسمان ایران به زیر می کشد و در دادگاه جمهوری اسلامی به پای میز محاکمه می کشاند. و و و الی اخر. اما در سه مورد نیروهای اطلاعاتی ضعیف عمل کردند.1 - زمانی که گروهی از داعشیان وارد ایران شدند و یا این که در ایران سازماندهی شده بودند و به مجلس نفوذ کردند، گروه های اطلاعاتی ما کجا حضور داشتند.2 - با توجه به این که نیروهای اطلاعاتی از همه چیز مردم و مسوولان به ویژه وضعیّت اقتصادی مردم باخبر هستند، چرا اجازه دادند روسای قوا یک شبه بنزین را گران کنند. 3 - بدترین مورد آن زمانی بود که به قول مسوولان، شورشیان از حدود دو سال پیش داشتند روی نیروها کار می کردند. نیرو جذب می کردند، تربیت می کردند، آموزش می دادند و آن هم نه در یک مکان و یک زمان بلکه تقریباً در تمامی ایران این نیروها با سازماندهی شدن وارد عمل شدند. چرا نیروهای اطلاعاتی بی خبر بودند. در یک بازی فوتبالِ تیمی و ملی، برای سرمربی هزینه های بالایی می کنند. اگر همین سرمربی در یک یا در دو و یا نهایتاً در سه مورد نتواند تیمش را به پیش ببرد فوراً عطایش را به لقایش می بخشند و عذرش را می خواهند و به فکر سرمربی جدید می افتند. اما در ماجراهای ایران که چندین مورد هم وجود داشت چرا از وزارت اطلاعات سوال و جواب و یا استیضاحی  صورت نگرفت تا ببینند این بی اطلاعاتی از کجا منشاء می گیرد و در صورت امکان با جایگزین کردن فردی قوی و متخصص تا بتواند فرزندان گمنام امام زمان (عج) را برای حفظ امنیت ملی رهبری کند؟؟؟؟؟؟!!!!!!

بانک ها و اماکن عمومی و خصوصی در آتش بی تدبیری ها می سوزند1

شب هنگام وقتی از پایان یک روز کاری به منزل برگشتم، وضو گرفتم و هنوز  به نماز نایستاده بودم که برادرم زنگ زد و گفت: بانک ملت سعدی توسط عده ای نوجوان در حال تخریب و آتش زدن هست. نه قدرتی داشتم تا بروم و با آن ها دربیافتم و نه کاری می توانستم بکنم. فقط رو به قبله ایستادم و با خدای خودم راز و نیاز کردم. راز و نیازم از حد گذشت و التماس کردم. پا را از التماس فراتر گذاشتم و  به خاطر این که اهل خانه متوجه نشوند در دل فریاد زدم. فریاد نه، نعره می کشیدم. گفتم ای خدای رحمن و رحیم نمی دانم چگونه اوضاع زمانه را تفسیر کنم. تفسیر که نه تعبیر کنم. آیا واقعاً خودت می خواهی که دولت  منتظر اینگونه طعم انتظار را بکشد. تا کی با مردم دربیافتیم. پریروز، دیروز، امروز و فرداهای دیگری که در راه است چگونه خواهد شد. استرس تمام جوارحم را می بلعد. نه راه کج رفتم که بی خیال بشوم و نه می توانم از اعتقاداتم دست بردارم. فقط خودخوری، این شده کار و بارم. صبح زودتر از بقیه ی روزها بیدار شدم. به نماز ایستادم و دوباره دست به دعا برداشتم. لباس پوشیدم و به سمت محل کارم به راه افتادم. تصمیم داشتم در ابتدا سری به بانک بزنم. در فاصله ای که به سمت بانک می رفتم آثار تخریبی در خیابان ها مشاهده می شد. مکان  بانک تا محل کارم فاصله ای نبود. یکراست به نزدیک بانک رفتم. وقتی  سیاهی های ناشی از سوختن آتش شب قبل را در چهره ی بانک مشاهده کردم،  چشمهایم  سیاهی رفت. برخی افراد هم مثل من از دور نظاره گر بانک بودند.

همینطور که می رفتم  شعری با این مطلع را زمزمه می کردم

غم زمانه خورم یا فراق یار کشم

به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
چو می توان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم
شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل
ضرورتست که درد سر خمار کشم
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید
کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم

که ناگاه گنبد آرامگاه  شیخ اجل سعدی شیرازی از نه چندان دور نمایان شد و شعرم تغییر کرد.

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی ...

دیگر چیزی نگفتم و برگشتم. برگشتم! برگشتم!

گذری بر تجمعات قانونی و غیر قانونی

آنچه که در روزهای گذشته پیش آمد نه اولی بود و نه آخری خواهد بود. ما هم انقلاب را اینگونه شروع کردیم. اگر چه بزرگان انقلاب به ویژه حضرت امام خمینی (ره) در ابتدای انقلاب سفارش موکد داشتند که در هنگام عمل انقلابی نباید مردم آزاری کرد و حتی اماکن عمومی نباید خسارت ببیند، اما شور و هیجان انقلابی ایجاب می کرد که عده ای خواسته یا ناخواسته دست به کارهایی بزنند که وقتی به سن عقلانی رسیدند تاسف می خوردند که چرا آنگونه کارهایی را مرتکب شدند. در حوادث اخیر کاری به بوق و کرناهای بیگانگان ندارم، آنچه مهم است، مسوولان باید بدانند که اینگونه حرکات قبلاً هم تکرار شده و هر کدام به بهانه هایی که باز همان مسوولان به صورت عقلایی عمل نکردند و حوادث های ناگواری را رقم زده است. در قضیه ی اخیر من تقصیر را به عهده ی  مسوولان به خصوص دولتیان و به ویژه شخص رییس جمهور می دانم. با توجه به وضعیّت اقتصادی مردم نمی بایست اینگونه نسخه ها را یهویی و ضرب العجلی برای مردم پیچاند و همه را در شوک فرو برد. اگر مسوولان بلندپایه ی کشوری به این نتیجه رسیدند که می بایست قیمت بنزین را یک شبه سه برابر افزایش بدهند، می بایست از قبل با مردم صحبت می کردند. می توانستند همان بحث هایی که کارشناسان را به این نتیجه رساند که باید این تصمیم را بگیرند، به صورت علنی و رسانه ای و به صورت گفتگو در حضور کارشناسان موافق و مخالف انجام می دادند که آگاهی مردم هم پله به  پله بالا می رفت. خدا را شکر که امنیت دوباره به کشور بازگشت و مردم کارهای عادی خودشان را شروع کردند، اما چند مسئله مورد نظر است که جای آن خالی است. اول آنکه این قضیه ظاهری به پایان رسید، اما با توجه به طیف گسترده ی فضاهای مجازی و غیره گروه هایی وجود دارند که مخالف خیلی از طرح ها و برنامه های دولت هستند که شاید نمایندگان مجلس که نمایندگان قانونی مردم هستند نتوانند همه ی آنها را در مجلس مورد کنکاش قرار بدهند و حل و فصل نمایند. یکی از ایرادهای بیشتر نمایندگان مجلس سیاسی بودن آنهاست که بیشتر از آن که به فکر مردم باشند، به فکر جیب خود و طیف خود هستند. به همین دلیل می طلبد که فضاهایی را بوجود بیاوریم تا مخالفان هم بتوانند صدای خودشان را به  مردم و مسوولان برسانند. مثلاً جایگاه و پایگاه هایی ایجاد کنیم تا هر گروه و دسته ای که اعتراض دارند بدون اینکه دغدغه ای داشته باشند بتوانند تجمعات راهپیمایی و غیره داشته باشند تا صداها در نطفه خفه نشود و یا آتشی زیر خاکستر نماند تا با کوچکترین حرکتی، آشوب و ناامنی در شهرها بوجود بیاید.

برداشت من از پاسخ نامزدهای ریاست جمهوری به سوالات

بالاخره در این دور از رقابت ها یکی به ساختمان ریاست جمهوری راه پیدا می کند. اگر چه همه هشت کاندبداها انگاری با قاطعیت تمام باور دارند که فقط خودشان به این سمت پذیرفته می شود. نردبان ترقی سفت و محکم است. باید دید که کدام توان بالا رفتن را دارند. البته این برای مردم خوب و نجیبی است که با درایت و تفکر کدام را همراهی کنند و به نوعی دستشان را بگیرند و بالا ببرند. در این مناظره ها و صحبت ها و پاسخ به پرسش ها برخی فکر می کنند که گناه از دیگریست و خودشان در این مشکلات هیچگونه نقشی ندارند و فقط منتظرند تا به پاستور راه پیدا کنند و مشکلات را فله ای برطرف کنند. باید به این عزیزان گفت که فرقی نمی کند که چه کسی در پست ریاست جمهوری قرار می گیرد اگر مشکلاتی هم در این کشور وجود داشته است این مردم هستند که باید از شما بپرسند که چگونه با وجود بودن شما در هر پست و مقام بالایی این مشکل بوجود آمده است. پس به هم گیر ندهید و گناه را به نفرات قبلی نیندازید و برنامه هایتان را بگویید و این مردم هستند که به برنامه ها رای خواهند داد.

۱- آقای رضایی انگاری جدی و کمی عصبانی به نظر می رسد. البته کمتر به دولت احمدی نژاد گیر می دهد.

۲- آقای روحانی در برخوردهای اولیه خودش را با آقای خاتمی و آقای هاشمی معرفی کرده بود که در صحبت های بعدی کمتر روی این دو مقوله سرمایه گذاری کرد. همچنین در شروع کار کمی به دولت احمدی نژاد هم گیر داده بود.

۳- آقای حداد عادل انگاری صحبت کردن برایش سخت و دشوار به نظر می رسد و هرگاه ایشان را می بینم صحبت های علی مطهری در ذهنم نمایان می شود.

۴- آقای ولایتی تنها کسی است که تا حدودی خنده بر لب هایش جاریست. صحبت هایش هم تا حدودی معتدل است. به کسی و دولتی گیر نمی دهد.

۵- آقای غرضی بیشتر شبیه پدربزرگ ها صحبت می کند. از ته دل و تسلط بر اوضاع است. گذشته ها را به درستی در ذهن جا داده است. ایشان هم با توجه به  دولت های قبلی بدون نگاه به دولت خاصی صحبت می کند.

۶- آقای قالیباف پر نشاط است. تحرک و جست و خیز بالایی دارد. شاید به دلیل جوان تر بودن و یا اینکه هنوز پنجاه و هفتی فکر می کند. تحرکش به احمدی نژاد می ماند. او هم گهگاه گریزی و حمله ای به دولت احمدی نژاد دارد.

۷  آقای جلیلی خیلی آرام و سکینه صحبت می کند. خیلی دوست ندارد مشکلات کنونی را به دولتی خاص واگذار کند. به نظر می رسد منطقی ترین کار همین است. اگر بیاییم یک دولتی را محکوم کنیم، دودش تو چشم خودمان خواهد رفت.

۸ آقای عارف فکر می کند تمامی مشکلات در دولت احمدی نژاد خلاصه می شود و بهترین دولت ها در طول تاریخ دولت های خاتمی و هاشمی بوده است. همواره اینگونه صحبت می کند. انگاری با تکیه بر اسامی می خواهد رای آن ها را جمع و جور کند. 

                                                       والله علیم حکیم

سعید فهندژی سعدی

بدون ذکر منبع شرعاً جایز نیست