شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

شهید امیر ایوب میگونی

     باز مرغی از قفس پرید و این خانه ی دست ساز آدمی را رها کرد. پرید و پرید و روی شاحه ای از درخت طوبی آشیانه ای جدید را آغاز کرد. به راستی که درب شهادت باز باز است. می بَرَد هر آن که خواهد برد و ما همچنان در صف ایستاده ایم. دعا می کنیم که ما هم به همین سبک و سیاق بمیریم که چه سعادتی بالاتر از شهد شیرین شهادت که دامان ما را هم بگیرد.   
      جمعه ی گذشته شاهد تشییع شهیدی دیگر از سربازان اسلام در میگون بودیم. شهادت سرباز رشید اسلام امیر ایوب میگونی را به حضرت ولی عصر امام زمان (عج)، نایب بر حقش مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه ای، خانواده ی معظم آن شهید و  جامعه ی ولایت مدار رودبارقصران به ویژه میگون تبریک و تسلیت عرض می نماییم.
   
 
   
شنیدم شهید نامزد داشت و منتظر بود برگردد تا مراسم ازدواجش را برگزار کند. این بانوان میگونی با مجمع هایی پر از نقل و نبات و گلاب که به سر گرفته اند می خواهند به نوعی در تشییع شهید امیر ایوبی جشن عروسی اش را هم تداعی کنند. همانند مراسم جشن عروسی در تعزیه حضرت علی اکبر (ع) و حضرت قاسم (ع)
  
چگونه باور کنم تو را در عنفوان جوانی به خاک بسپارم؟
    
پایگاه بسیج ثارالله میگون با سابقه ای به عمر بسیج از این دست جوانان زیادی در راه انقلاب، ایران و اسلام تقدیم به پیشگاه امام زمان (عج) کرده است.
  
این جا کلبه ی آخرالزمان ماست. تزئینات و مبلمان نمی خواهد. از خاک آمدیم و با خاک خواهیم شد. زیاد در بند تجملات نخواهیم بود. باور کن امیر ما در این جا آرام می گیرد.
  
یاد شهیدان به خیر و نیکی باد.
  
بخواب آرام جانم. بخواب روح و روانم. بخواب ای نازنینم. 
آخرین دیدار و آخرین قرار 
ای شهید عزیز در پیشگاه خداوند سبخان ما را شفاعت کن
    

دیدار یاران زادگاه

این روزها سعادت یارمان بود و یاران هم زبان میگونی و رودبارقصرانی دسته دسته به شیراز می آمدند و من هم از فرصت ها کمال بهره را می بردم. با آنان دیداری تازه می کردم و به گفتگو می پرداختم. در سال های ابتدایی که به شیراز آمده بودم اگر می شنیدم اهالی رودبارقصران به خصوص میگونی ها به شیراز می آمدند به تعجیل در پی فرصت بودم تا آدرس آن ها را پیدا کنم. کوچه پس کوچه ها را زیر پا می گذاشتم و تا آن ها را پیدا نمی کردم و دیداری تازه نمی کردم آرام نمی گرفتم. این روزها هم سه گروه از میگونی ها و رودبارقصرانی ها به شیراز آمدند و با آن ها دیداری داشتم و آنقدر حرف می زدم و بلبل زبانی می کردم که اجازه ی صحبت به آن ها را نمی دادم. البته این از عیوب من است که هرگاه انرژی می گیرم باب صحبت را باز می کنم و از هر دری صحبت می کنم. بیشتر صحبت هایم پیرامون معرفی شیراز و جاذبه های گردشگری است. خیلی دوست دارم تا هر گردشگری که به این جا می آید بی بهره نرود. وقتی کسی وقتش را می گذارد و هزینه ای را متحمل می شود با دید باز به اماکن مورد بازدید برود و شناخت کاملی از آثار نیاکان پیدا کند.

جشن مبعث مبارک باد

اقراء باسم ربک الذی خلق 

 

جشن مبعث رسول خوبی ها بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد

نماز جمعه شیراز

  دیروز با فرشتگان همراه شدم و گوش به فرامین شیطان ندادم و با عزمی جزم آماده ی رفتن به نماز جمعه شدم.با وضو جسمم را صفایی دادم و پاشنه ی کفش هایم را بالا کشیدم و قدم به قدم تا سر کوچه رفتم و منتظر اتوبوس شدم.اتوبوس تا مرا دید بر سرعتش افزود و وقتی سوار شدم سرعتش را از یک لاک پشت هم کمتر کرد.پیش خود می گفتم عیبی ندارد ما که عجله نداریم همین سوار شدن هم جزء نماز به حساب می آید.بالاخره خیابان ها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتیم و به پایانه ی شهید دستغیب رسیدیم.از آنجا همراه مومنین به راه افتادیم و خودمان را درب اصلی نماز جمعه رساندیم. همزمان با ورود ما سخنران قبل از خطبه ها صحبت هایش تمام شده بود و با شروع اذان ظهر خطیب محترم جمعه حضرت آیت الله ایمانی صحبت هایش را شروع کرد. محور صحبت هایش در خطبه ی اول پیرامون عدل و قسط و تبعیت از قانون بود.محور صحبت های خطبه دوم در رابطه با مناسبت های ایام هفته از جمله:17رجب سالروز شهادت حضرت احمد بن موسی الکاظم (ع) و همچنین سالروز شهادت حضرت امام موسی بن جعفر (ع)بود.در ادامه خطبه ها در رابطه با صحبت های مقام معظم رهبری در دیدار با کارگران و معلمان و همچنین مذاکرات هسته ای صحبت کردند.

در پایان نماز راهپیمایی نمازگزاران از درب اصلی مصلی تا سه راه نمازی برگزار شد که در این راهپیمایی شعارهای مرگ بر آمریکا، آل سعود و سر داده شد.