شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

چرا کاندیداهای شورای اسلامی میگون تهران و سعدی شیراز موفق نشدند رای بیاورند؟

از انتخاب ریاست جمهوری که بگذریم، لازم می دانم برای انتخابات شورای اسلامی شهر اوشان، فشم میگون چند نکته ای بگویم، که اگر نگویم شاید دق کنم. در دو تلگرامی که دوستان میگونی به حمایت از کاندیداهای میگونی شورای اسلامی درست کرده اند، از همه چیز صحبت به میان آمد به جز این که چه سیاستی تدبیر کنیم تا رای ها را بیشتر و بیشتر بالا ببریم. البته همه در یک نکته وحدت داشتند؛ و آن هم این بود که برخی افراد به نفع بقیه کنار بروند. این یک گزینه بود و همه روی این گزینه بحث می کردند و پیشنهاد می دادند. البته این هم به نفع خود بود و به ضرر رقیب، که برخی می گفتند: دیگران کنار بروند تا راه برای ما باز بشود. همین امر باعث شد تا روی گزینه های دیگری فکر نکنند. از این که در سال گذشته فشمی ها و اوشانی ها کاندیدایی برای شورای اسلامی شهرشان نداشتند، امسال ایجاب می کرد که دست به ترفند های مثبت و یا منفی بزنند تا رقیب سال گذشته که همان میگونی ها بودند را با تمام قدرت از صحنه بیرون کنند، که همینگونه هم شد. اگر ما به جای خود بینی چند نکته را بیشتر دقت می کردیم بهترمی شد. یکی این که غیر از گزینه ی اول که هیچگونه سودی نداشت، از همه ی میگونی ها می خواستیم تا هر چه همسایه، آشنا، دوست و رفیق تهرانی و غیره دارند با خود هماهنگ کنند تا اگر برای فرد خاصی در تهران نظری ندارند آن ها را برای رای گیری به میگون دعوت کنند و رای آن ها را به نفع خودشان در صندوق های رودبارقصران می ریختند. این کار یک مقدار سخت، اما شدنی و هیچگونه مشکل شرعی هم نداشت. به امید آن که در  انتخابات بعدی با روی باز و سیاست عمل کنیم. این مورد در شهرک سعدی شیراز هم اتفاق افتاد که متاسفانه هیچگونه از کاندیداهای بومی جزء نفرات اصلی شورای شهر نشدند.

معنای شکست و پیروزی در انتخابات

انتخاب دکتر روحانی به عنوان رییس جمهور جمهوری اسلامی ایران  را به مقام شامخ مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای و مردم شریف ایران تبریک عرض می نمایم. امیدوارم که دکتر روحانی در شروع دومین دوره ریاست جمهوری به خواسته های مردم که بیشتر  از زبان خود کاندیداها بیان می شد، توجه داشته باشند.
انتخابات به خصوص انتخابات ریاست جمهوری که بیشترین حضور مردم و مسوولان را به خود اختصاص می دهد، از یک ویژگی های خاصی برخوردار است. اول آن که یک نفر پیروز می شود و ما بقی از دور رقابت ها خارج می شوند. آنانی که از دور رقابت ها خارج می شوند، تنها بازنده، شخصیت فردی آن ها نیست، بلکه مردم به اقبال و اعمال یک جریانی رای ندادند. نه این که به تفکرات یک حزب یا گروهی رای ندهند، که همه ی احزاب و گروه ها در ماهیت و آنچه به عنوان اصول در روی کاغذ می نگارند زیباست، ولی در عمل کارگزاران و افراد زیرمجموعه سستی هایی وجود دارد که داد همه را در می آورد. مثلاً در یک ایده و عقیده برابری و برادری و با عزت نفس و یا اشتغال و کارآفرینی و خیلی از چیزهای خوب در آن گنجانده می شود، اما در عمل و یا اینکه با گذشت زمان به فراموشی سپرده می شود و یا در پیچ و خم حوادث این ملایمات تبدیل به ناملایمات می شود. مثلاً در تقویم تاریخی حزب اللهی ها ناخودآگاه ذهن به افراد و یا دسته هایی گرایش پیدا می کند که نجیب ترین، بامردمی ترین، شجاع ترین، مخلص ترین، مومن ترین افراد جامعه باشند که مطمئناً در ابتدای انقلاب اینچنین بود و خیل عظیم شهدا را تشکیل داده اند، اما هر چه از دوران شهدا، انقلاب و انقلابی بودن فاصله گرفتیم، کم کم این ارزش ها هم از ما فاصله گرفت. گاهی یک پدر و مادر مذهبی، در دامان خودشان کسانی را پرورش داده اند که زمین تا آسمان با رفتار و اندیشه های خودشان فاصله پیدا کردند. گاهی پدر و مادر هم برای جلب توجه فرزندانشان به آن ها سر تعظیم فرو آورده اند و به یکباره تسلیم خواسته های آنان شده اند. در انتخابات این دوره ریاست جمهوری رییسی نباخته است، بلکه همان انگیزه هایی باخته است که امروزه خانواده ها با آن درگیر هستند. اختلاف عقیده بین فرزندان و والدین. چرا فرزندان از ما فاصله گرفتند؟ به نظر من این رفتار ما باعث شده تا اینگونه بشود. مثلاً ما خودمان از مسجد و منبر و ارزش ها ناخواسته دور شدیم، با خرید زمین، ساخت ویلا، و رفاه هایی که نمی دانم از چه راه هایی کسب درآمد شده، این باعث شده تا بچه های ما هم زیاد انقلاب را جدی نگیرند. اصلا خودمان هم به اهم لرزش های انقلاب توجه نکنیم، همه رفاه نشین شده اند، خانه های آنچنین، ویلاهای آنچنان، رفتارهای اینچنین، دروغ های آنچنان، و غیره و غیره و غیره باعث شد تا عده ای که همواره در لاک تبعیت از ولایت و رفتار اسلامی بده و هست گیج بشود. در بهت و تعجب باقی بماند.

به چه کسی باید رای می دهم؟

کوچه پس کوچه ها، میادین و خیابان های سعدی شیراز این روزها مملو از عکس ها، پوسترها و بنرهای تبلیغاتی کاندیداهای شورای اسلامی و ریاست جمهوری است. من برای ریاست جمهوری ام فقط و فقط به دکتر حضرت حجه الاسلام رییسی و برای شورا هم اول بچه های محلم را رای می دهم و اگر شناختی از دیگر کاندیداها داشتم مابقی سبد خالیم را هم به آن ها واگذار می کنم.

1 - حاج محمد رضا هاجری: اگر چه پشت سرحاج محمد رضا هاجری  حرف و حدیث های فراوانی است، اما من در این مرد جز وفاداری، عدالت، مردانگی، صبر و بردباری، خضوع و تقوی و همچنین در خط ولایت فقیه چیزی ندیدم. این مرد بزرگ در هر محفل و مجلسی که برای غم و شادی مردم سعدی است شرکت می کند و هر کاری که از دستش برآید برای مردم شیراز به خصوص شهرک سعدی انجام می دهد. رای اول من ایشان خواهد بود. مابقی کاندیداها را هم به خاطر عمران و آبادی محلم به آن ها رای خواهم داد. امیدوارم که همه ی آن ها رای بیاورند و شهرک سعدی بدون نماینده شورا نماند.

2 - امین وفایی سعدی: جوان و با انگیزه

3 - احمد رضا نقیب زاده: با تجربه در چند نمایندگی شورای اسلامی

4- احد حسین دوست: مرد میدان و جهاد و کار و تلاش که تبلیغات شهری اش به نسبت ضعیف است.

5- جمال صادقی نور: از اهالی خون گرم و آماده برای خدمت

رییس جمهور آینده باید از روسای جمهور قبلی چیزی یاد بگیرد



تصویر مدت تصدی شایستگی و ناشایستگی
سید ابوالحسن بنی‌صدر President of iran Abolhassan Banisadr.jpg

۱۳۶۰–۱۳۵۸

تخطی از اسلام و ولایت فقیه کندن گور خود است.
محمدعلی رجایی Mohammad-Ali Rajai picture.jpg

۱۳۶۰

اگر کارها برای رضای خدا باشد مطمئناً با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص خواهد شد. 
سید علی خامنه‌ای Portrait of Ali Khamenei, 1985.jpg

۱۳۶۸–۱۳۶۰

اگر به خدا ایمان داشته باشد و همه ی کارهایش برای خدا باشد مطمئن هستم که خدا هم یار و یاور او خواهد بود.
نام تصویر مدت تصدی شایستگی ها و ناشایستگی ها
اکبر هاشمی رفسنجانی Hashemi.jpg

۱۳۷۶–۱۳۶۸

می شود در کشور جمهوری اسلامی ساخت و آباد کرد، تلاش کرد، اما نه برای یک منظور، بلکه برای تمامی اقشار جامعه.
سید محمد خاتمی World Economic Forum Annual Meeting Davos 2007.jpg ۱۳۸۴–۱۳۷۶ گفتگوها می تواند جایگاه ویژه ای در تصمیم گیری ها داشته باشد. ما فرزند گفتار نیک هستیم.
محمود احمدی‌نژاد Mahmoud Ahmadinejad Cropped.jpg

۱۳۹۲–۱۳۸۴

شجاعت و شهامت و صداقت از جمله کارهایی است که شعار ما می توانیم را در وجود آدمی زنده می کند.