شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

تقدیرنامه

                                                                       به نام خدا                  

ان الله جمیل و یحب الجمال

تقدیرنامه

جناب آقای اشکان شاه محمدی و گروه همراه

با سلام ،

عالم پر از ترانه های زیبای خداوند است. وزش باد، نم نم باران، ریزش آبشار، چهچهه زیبای بلبلان بر شاخسار، گونه گونه بودن رنگ های طبیعت و درخشش شبنم، همه رنگین کمان خالق هستی است. خداوند این بهشت زیبا را برای انسان، بهترین مخلوق خویش آفریده است.

نغمه های دلنشین موسیقی حاصل رقص سرانگشتان هنرمند بر تمبک و صوت داوودی که از حنجره شما بر می آید، آواز هزار بر بوته های گل سرخ را ماند. بدینوسیله به پاس زحمات حضرتعالی با گروه موسیقی در مناسبت های مختلف گذشته و از جمله میلاد مولود کعبه، مولی الموحدین حضرت امام علی (ع) که به حق روز پدر هم نامگذاری گردید، کمال تقدیر و تشکر به عمل می آید.

همواره شاد و سربلند باشید 

رفتار والدین با فرزندان

دیشب در جلسه ی هفتگی هیئت محبین الرضا (ع) حسینیه ی حضرت امام زین العابدین (ع)، جناب دکتر کشاورز استاد دانشگاه شیراز در ادامه ی سلسله بحث های خود پیرامون روابط والدین و با فرزندان صحبت کرد. ایشان در ابتدا با ورود به بحث هفته ی گذشته که ارتباط والدین با فرزندان در سنین زیر دو سال و بعد از دو سالگی بود اشاره نمود که والدین به درخواست های کودکان زیر دو سال بی توجه نباشند و بدون تاخیر به خواسته های آنان جامه عمل بپوشند؛ اما از مرز دو سالگی به بعد به نیازهای کودکان کمی با تاخیر انجام شود تا کودکان بفهمند که هر چیزی به سرعت بدست نخواهد آمد و صبر و بردباری را یاد بگیرند. ایشان در ادامه به رفتار والدین با فرزندانی بود که وارد مقطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان می شوند. به اعتقاد ایشان، در مقطع دبستان فرزندان باید تا حدودی با قانون آشنا و احساس مسوولیت را یاد می گیرند. یک ساعتی باید از خواب بیدار شوند، یک ساعتی به مدرسه بروند، یک ساعتی در مدرسه حضور خواهند داشت و یک ساعتی هم به منزل برخواهند گشت. در رفتن و آمدن و همچنین برای انجام تکالیف روزانه این قانون را یاد می گیرند که باید به آنچه به ایشان گفته می شود عمل کنند. دوران راهنمایی برای فرزندان مخصوصاً فرزندان دختر سخت و حساس است. فرزندان مخصوصاً فرزندان دختر در این دوران پا به سن بلوغ می گذارند. چهره های آنان تا حدودی تغییر می کند و صدای آنان کلفت و خش پیدا می کند. این دوره دوره ای است که فرزندان نیاز بیشتری به محبت پدر و مادر دارند. اگر در این دوره با آنان رفتاری ناخوشایند سر بزند، در ابتدا به دروغ گویی و سپس اگر برخوردها شدید تر باشد می تواند عواطف آنان را جریحه دار و متقابلاً آنان نیز با بزرگترها برخورد ناشایست انجام بدهند. در این دوره باید با فرزندان رفتاری محبت آمیز داشته باشیم. فرزندان گوش نصیحت پذیر ندارند، اما منطقی هستند. برای مثال: اگر فرزند دختری لباس مانتو کوتاه و غیر معمولی از والدینش می خواست باید چکار کنیم؟ امروزه شرایط طوری شده که اگر یک دختری لباس محجبه بپوشد و وارد مدرسه بشود همکلاسی های او به او می خندند و شاید او را امل و ... بخوانند. در این مورد پدر و مادر به فرزندشان می گویند مانتویی که می خواهی بخری چه قیمتی دارد؟ اگر گفت 50000 تومان والدین به او 60000 تومان بدهند و همراه او به بازار بروند. آنها با دادن 60000 تومان به او می گویند که ما از قیمت مانتو ناراضی نیستیم و حتی 10000 تومان هم بیشتر پرداخت کردیم. در هنگام رفتن به بازار به کسانی که اینگونه پوششی دارند نشان بدهید که چگونه مورد بی حرمتی افراد قرار می گیرند. به او بگویید که تو عزیز ما هستی و ما تو را دوست داریم و نمی خواهیم با اینگونه پوششها مورد بی حرمتی افراد قرار گرفته و غرورت لکه دار شود . با توجه به تجربه ی کاری که با افراد مختلف بوجود آمد این کار پسندیده و جواب مثبتی داده است. در این صورت فرزندان هم چون نمی خواهند که والدین آنها ناراحت بشوند از خرید اینگونه پوشش ها صرف نظر کرده و با هم اندیشی والدین به آنچه شایسته است عمل می کنند. اگر مانتویی در حدود 40000 تومان خریداری کرد، 20000 تومان او را هم به عنوان هدیه به او بدهید تا هر چه لازم بود خریداری نماید.

دوران دبیرستان دوران درو کردن است. یعنی هر چه در کودکی و نوجوانی عمل کردید در دوران جوانی این میوه بارور خواهد شد و ثمره ی آن را برداشت خواهید کرد. اگر کشاورزی در یک زمین خشک وشوره زار و با بذر نامناسب کشت نماید، مسلماً برداشت خوبی نخواهد داشت. برعکس وقتی در یک زمین خوب و با بذر مناسب و اصلاح شده و آبیاری به موقع انجام بشود، محصول آن هم در خور توجه خواهد بود.

روانکاوی روابط والدین و فرزندان

دیشب در مراسم هفتگی هیئت محبین الرضا (ع) حسینیه ی حضرت امام زین العابدین (ع) شهرک سعدی شیراز، میهمان ویژه ای دعوت شدند. دکتر کشاورز از اساتید محترم دانشگاهی شیراز میهمان این هفته بودند که قبل از مراسم عزاداری به سخنرانی پرداخت. محور سخنرانی ایشان، رابطه والدین با فرزندان بود. ایشان اشاره کردند که نسل امروز نسلی زود شکننده، عاصی، خشمگین، بی توجه به حرمتها هستند که این به رفتار غلط والدین در سنین مختلف بر می گردد. امروزه اگر فرزندی خواسته شود تا سر کوچه برود نان و یا چیزی بخرد، یا نمی رود و یا اینکه با بی میلی این کار را انجام می دهد. اگر دوچرخه اش خرابی جزئی هم داشته باشد نمی تواند آن را تعمیر کند. از طرف دیگر هم والدین به آن ها می گویند: ما وقتی هم سن و سال شما بودیم چنان می کردیم و چنان می کردیم! اگر چه نسل های قبلی با توجه به اینکه والدین آن ها 90 درصد بیسواد یا کم سواد بودند، اما فرزندان آن ها خیلی از حرمت ها را پاس داشته و درگیری های اجتماعی و رفتاری کمتر مشاهده می شد. طلاق که خود دو گونه است؛ در استان فارس سر آمد کشور می باشد.

مشکل کار کجاست؟ و چه باید کرد؟

اگرچه در گذشته خانواده و فرزندان مشکلات کمتری داشتند، اما این را باید بدانیم که محیط گذشته نسبت به امروز خیلی فرق کرده است. در گذشته این همه سرگرمی و تفریحات سالم و غیر سالم وجود نداشت. به همین دلیل بسیاری از مردم در مساجد و تکایا پاتوق داشتند. غیر از این در گذشته جامعه خود هم تنبیه و هم تشویق می کرد. فرزندی اگر در بیرون از منزل دعوا هم می کرد، آن را خیلی برجسته نمی کرد و حتی به منزل هم انتقال نمی داد. فرزندان خیلی از نیازها را در بیرون از منزل می آموختند؛ اما با گذشت زمان و اینکه بسیاری از والدین با سواد هم شده اند، اما در خیلی از مسایل بیخودی حساسیت نشان داده و همان حساسیت های ناشایست باعث شده تا فرزندان نتوانند به درستی خوب را از بد تشخیص دهند و دخالت های بیجای والدین به نوعی به فرزندان آسیب وارد کرده که فرزندان با رفتارهای غلط خودشان به نوعی می خواهند عکس العمل نشان بدهند. امروزه بیشتر دانشجویان ما فقط حفظ کرده اند و وارد دانشگاه شدند. اگر به آن ها یک پروژه و یا کاری واگذار نماییم نمی توانند از پس آن کار برآیند. این بدان خاطر است که والدین از آن ها فقط نمره ی بیست را می خواهند. اگر دانش آموزی نمره ی بیست نگیرد احساس حقارت نموده و خودش را ضعیف می پندارد. همین احساس ضعف نمودن باعث می شود که آن ها همیشه احساس کندی و کمبود نمایند. خیلی از والدین با حساسیت هایی که دارند از رفتن فرزندانشان به بیرون ممانعت می کنند و جامعه را نا امن می پندارند و این باعث می شود که خیلی از فرزندان روابط اجتماعی کمتری داشته باشند. بسیاری از والدین جلوی تحرک بچه را در منزل می گیرند. به آنها می گویند که دست به مبل نزنی، دیوار را خط خطی نکنی، بچه نیاز به تحرک دارد. اگر تحرک نداشته باشد مریض است. این تحرک را باید در منزل انجام بدهد و یا اینکه در کوچه پس کوچه ها این کار را انجام بدهد. اگر بچه ای در مسجد بنشیند و هیچگونه تحرکی نداشته باشد، این بچه مریض است. اگر مبلمان خانه ای خیلی تمیز باشد خطرناک است. اگر درو دیوار منزلی با داشتن بچه تمیز و مرتب باشد، بچه های درون آن مریض می شوند و این امراض را در سنین بالا نشان خواهند داد. برای اینکه رفتاری شایسته داشته باشیم، چند پیشنهاد می شود:

1 بیخودی سر هر مسئله ای با فرزندان خود برخورد نکنیم.

2 اجازه بدهیم تا آنجائیکه ممکن است فرزندان مشکلات خودشان را حل و فصل کنند.

3 فرزندان را باید تا دو سالگی هرگونه کاری داشته باشند، بلافاصله انجام بدهیم؛ اما از دوسالگی به بعد دیگر اگر نیازهای آنها آماده هم بود کمی با تاخیر به آن ها جواب بدهیم. بگذاریم که فرزندان ما از این سنین به بعد یاد بگیرند که هر امری بلافاصله جواب داده نخواهد شد.

4 اگر از در و دیوار منزل حساسیت داریم، قسمتی از دیوار را با کاغذ بپوشانیم و در ابتدا خودمان روی آن خط خطی کنیم و نقاشی بکشیم و با آن ها این اجازه را بدهیم تا روی دیوار مدیریت شده هر چه می خواهند بکشند و به نوعی انرژی خودشان را تخلیه کنند.

5 اگر فرزندی را دیدیم که مشغول مطالعه هست، به او بگوییم که خسته نباشید. از اینکه تو زحمت می کشی و تلاش می کنی برای ما جای بسی افتخار و سپاس هست. تلاش بچه ها را در کار خیر قدردان باشیم، نگران نتیجه نباشیم.

6 وقتی فرزندی به دنیا می آید، فامیلها و حتی والدین از بدو تولد می گویند: قربان زیبایی و خوشگلی تو بشوم. این بچه کم کم بزرگ می شود و بینی و اندام آن بزرگ می شود و دیگر کسی نمی گوید قربان زیبایی تو بشوم. او همواره در آیینه به خود نگاه می کند و می گوید که والدینم تا کنون مرا به خاطر زیبایی ام دوست داشته اند و شاید دیگر دوستم نداشته باشند. مجبور می شود با آرایش های غلیظ و موهای جورواجور وارد جامعه شود تا به نوعی جلب توجه نماید. 

۷ - اگر به میهمانی رفتیم و در انتهای شب خواستیم آنجا را ترک کنیم و بچه ای اسباب بازی کودک صاحب خانه را برداشت که با خودش بیاورد، چه باید بکنیم؟ باید از دستش بگیریم تحویل صاحب خانه بدهیم و راه بیفتیم. با چند قدمی گه بر می داریم بچه با گریه چند قدم به طرف ما می آید. بچه امنیت را در کنار پدر و مادرش می داند. وقتی به سمت ماشین برویم بچه با گریه وارد ماشین می شود. چند لحظه ای گریه می کند و تمام می شود اما می داند که باید به قانون احترام بگذارد.

جناب آقای دکتر کشاورز قرار شد در جلسات بعدی به ادامه ی مباحث خود بپردازد.

پلیس از آغاز تا کنون به بهانه سالروز شهادت دکتر بهشتی و همراهان

  

 

 

آنچه مسلم است ایران سابقه تمدن 2500 ساله ای را یدک می کشد که در آن از آغاز تا کنون بنا بر اسناد تاریخی شاهد حکومت هایی در ایران بوده ایم. اهالی ایران زمین از دوره آریاییها تا کنون برای ایجاد نظم و امنیت جامعه، ترفندهایی را به کار گرفته بودند. نگاه خلاصه به این دوران ها قابل دقت است.

دوره آریاییها : شهریار، ریش سفیدان و پیران

دوره مادها : ریش سفیدان،شهریار و بزرگان خانواده

دوره هخامنشیان : خشترباون، شهربان، نگهبان، کاراون، ارک بات، ارکبند، بازرسان شاهی، استخبارات

دوره سلوکی ها: به سبک دوره هخامنشیان

دوره اشکانیان : سازمان پولیس

دوره ساسانیان : شهربک، دیهیک، کوئبان، دیوان حراس، نیزه داران

دوره اسلام : محتسب ، شرطه، شحنه، معاون، متوالیالشرطه، صاحب الجسر، امرالجسر، امرالجسرین، درایون، عامله الشرطه، والی الحرب، عسس، عسش باشی، حاکم، حافظ، صاحب المدینه، صاحب الیل، طواف الیل، احداث

دوره افشاریه : داردغه، کدخدا، سرهنگ، خلیفه، نواب، پاسبان

دوره زندیه : داروغه، کلانتر، محتسب، نقیب، میرشب، گزمه

دوره صفوی: دیوان بیگی داروغه، میرشب گزمه، شب گرد، پاکار، کشیکچیان دربندها، محتسب الممالک، کلانتر، اداره احداث

دوره قاجاریه : نسقچی، فراشباشی، ده باشی، پنجاه باشی، یوزباشی، میرغضب، مامور اعدام، گزمه، میر شب گرد، داروغه، کلانتر

جامعه باشعور انسانی بر عکس ذی شعوران برای حفظ و حراست از خانه، محله، شهر و دیار خود نیاز به نظم و انظباط  دارد. هیچ جامعه انسانی بدون نظم و انظباط قابل بقا و دوام نمی باشد. برای حفظ نظم نیاز به قوانین است. این قوانین با گسترش علم و صنعت و فن آوری از ابتدایی به پیشرفته صعود داشته است.از دوران قبل از مادها اسناد قابل ذکری وجود ندارد. اما به دلیل اینکه هیچ جامعه ای بدون نظم نمی تواند به حیات خودش ادامه بدهد ، لذا در آن دورا ن هم جوامع از یک نظمی پیروی می کردند. در این زمینه ریش سفیدان، روسای قبایل و در راس آنها شهریاران فرماندهی کل نیروهای نظامی را بر عهده داشته واین ماموریت را به خوبی انجام می دادند.

در سروده های زرتشتیان، و آثار دیگر ایشان سخن از کیفر و داوری مشاهده می شود که حاکی از وجود سازمان های نظم دهنده اجتماع در این آیین است.واژه"دات" که امروزه "داد" می گوییم، در ایران باستان نام فرشته ای بود که نگهبان آن دات بود.

در دوران مادها و پارسها سازمانهایی قوی برای برقراری نظم وجود داشت.اولین پادشاه ماد قبل از به حکومت رسیدن بیشترین کارش داوری و از بین بردن اختلافات در میان مردم بود.به همین دلیل بود که مردم به وی تمایل نشان داده و او را به پادشاهی انتخاب کردند.داریوش حکومت پهناوری را پدید آورد که با سازمانهای اداری و امنیتی و قضایی مقتدر و حساب شده این کشور پهناور را اداره می کرد. کشور بزرگ داریوش هند تا مصر را در بر می گرفت.داریوش امپراطوری بزرگش را به استانهای مختلفی تقسیم نموده که حاکم هر استان "خشترپاون" که به یونانی"ساتراپ" نامیده می شد .هر ساتراپ متناسب با شان و مقامشان به آنها اختیار می داد. ساتراپ مصر از همه مهمتر بود. تا جایی که اجازه یافت سکه سیمین( ضرب سکه زرین فقط در اختیار داریوش بود) ضرب کشکایت مردم رسیدگی می کردند.در ارگ سلطنتی برای مجرمین زندانی ساخته ند. پادشاه داور بزرگ و آخرین مرجع قضاوت بود.در استانها نمایندگان پادشاه به بودند و راهزنان و دزدان در آن زندانی می شدند.

نظم شهرها و امنیت راهها در دوره هخامنشیان آنقدر مهم بود که سلوکیان هم همان راه و روش را در ایجاد نظم و امنیت ادامه دادند.واژه پلیس بر گرفته از" اپیستات" است که به مامور دربار سلوکیان در سازمانهای انتظامی گفته می شود.  

در دوره ساسانی، زندانی معروف به "انوشبرد" وجود داشت که مخصوص محکومین سیاسی بود.مردم حق نداشتند نام این زندان را بر زبان بیاورند، چه رسد بخواهند زندانیان را آزاد کنند.در آن دوران زندانهای دیگری هم برای دزدان و قاتلان وجود داشت.

پس از اسلام در ابتدا زندان وجود نداشت.چ.ن محکومین بلافاصله مجازات می شدند.اعدام می شدند و یا حد شرعی در مورد آنها به اجرا در می آمد.

خلفای بنی امیه اولین زندان را در حکومت اسلامی بوجود آورده و شرطه را بر قرار کردند. بیشتر ماموریت آنها سیاسی بود.

عباسیان نخستین بار اداره شرطه را زیر نظر قاضی شهر قرار دادند.شرطه مامور حفظ امنیت شهر بود.

 این وضع کمابیش تا عصر طاهریان، سامانیان و غزنویان ادامه یافت.

در دوران مغول پس از جنگ و گریز و هجوم وحشیانه، بعد از فتح شهرها و پدید آمدن آرامش نسبی قانون یاسای چنگیز حاکم شد.در این عصر یک سردار سپاه مامور اداره شهر بود، که او را شحنه می گفتند.در این دوران منسب صاحب دیوان پدید آمد.او علاوه بر اداره سازمان مالی، حفظ نظم و امنیت را در سراسر قلمرو مغول عهده دار بود.
در دوره های بعد تا صفویه، یعنی ابتدای قرن دهم هجری به سبب نبود حکومت مرکزی و پدید آمدن حکومت های متعدد و کوچکتر نظیر قراقویونلوها و آق قویونلوها و جز آن نظم یکپارچه و شیوه ثابتی در جامعه حاکم نبود.

در عصر صفویه، منصب دیوان بیگی پدید آمد و او بود که نظیر وزیر دادگستری امروز به شاه از وضع امور قضایی و جزایی، که به عهدا اش سپرده شده بود، گزارش می داد. در حوزه ماموریت او مقابله با جرایم سیاسی و عادی، نظیر عربده کشان، مستان، دزدان و... تعریف شده بود.شخص دیوان بیگی را "دیوان بیگی باشی" یا " امیر دیوان بیگی" هم گفته اند.ویلم فلور در کتاب"نظام قضایی عصر صفوی" می آورد: این منصب را صفویه پدید نیاورد، بلکه در دوران سلجوقی با نام امیر داد یا داد بیگ وجود داشت.
در نظام قضایی دو نوع محکمه وجود داشت. یکی محکمه حقوق عمومی یا عرف که به طور عمده به جرایم کیفری رسیدگی می کرد، دیگری محکمه مذهبی یا شرعی که مسایل و مرافعات مذهبی را حل و فصل می کرد.دیوان خانه یا محکمه در واقع به معنای امروز ساختمان دادگستری بود.

در این دوران ماموران انتظامی عبارت بودند از:

داروغه: (کلمه ترکی به معنای پاسبان) که رییس نظمیه شهر بود.او به کمک افرادی به نام عسس، گزمه، یزک و شبگرد به انجام ماموریت خویش می پرداخت.

میر شب: مسوول امنیت شب بود. اگر دزدی را میر شب دستگیر می کرد، ده درصد مال کشف شده، به او تعلق می گرفت، و چنانچه پیدا نمی کرد، خسارت مال باخته را باید می پرداخت.

کشیکچی: او بعد از نواختن طبل شب، در محله ها را می بست و تا صبح به نگهبانی می پرداخت.

کلانتر: وظیفه او تعیین کدخدا و ریش سفیدان محلات و ادره آن ها بود.

اسکندر بیک منشی در دوره صفویه منصب کلانتر را یکی از مقامات مهم و برجسته شهری معرفی می کند.در کتاب " نظام قضایی عصر صفوی" نوشته ویلم فلور و سفرنامه شاردن و نیز" جامع التواریخ" و جز آن از "احداث" یا پلیس شهر یاد شده که رییس احداث یا عسس و پلیس شهر، تحت عناوین: نایب، میر شب، پادشاه شب، عسس شب، عسس باشی یا عسس شهر شناخته می شد.