برخی اوقات با خودم فکر می کنم و این سوال ذهن مرا به خود مشغول کرده است که واقعاً ما منتظر ظهور هستیم؟ نمی دانم منظور از ظهور به چه معناست و مردم چگونه آن را هر روز تفسیر می کنند؟ اگر منظور از ظهور این است که من شب و روز در معاملات و کسب و کارم غش داشته باشم و فقط لغلغه ی زبانم دعای فرج باشد که این نوع انتظار بیهوده است. یا اگر در رفتار اجتماعی ام آنگونه که مورد خلق و خدای خلق نباشدو فقط منتظر باشم، باز این هم انتظار نیست.