شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

مبارزه با فقر در خطبه های نماز جمعه ی شیراز

نمی دانم مبارزه چگونه معنا پیدا می کند و چگونه  تفسیر می شود. شاید اذهان آدمی با شناخت و تجربه هایی که از قبل دارد معنای مبارزه را با ادبیات خودش و یا این که با قرار گرفتن در کنار کلمات دیگر ناخودآگاه نوع مبارزه هم مشخص می کند. مثلاً می گوییم مبارزه با طاعون، این یعنی این که در مرحله ی اول بهداشت را رعایت کنیم و در مرحله ی دوم متخصصان و پزشکان، دارو و درمانی برای پیشگیری و دفع این بیماری انجام بدهند. وقتی می گوییم مبارزه با کفر، یعنی این که از راه تبلیغات و نوشتارهای مجازی و غیر مجازی با این معضل برخورد کنیم. گاهی مبارزه حالت درگیری و جنگ تن به تن می باشد که در این مورد از سلاح های سرد و گرم معمول استفاده می شود. مثل هشت سال دفاع مقدس و جنگ های در طول تاریخ که تیمور، چنگیز، هیتلر و دیگران نقش های بسیار زیادی در جنگ ها داشته اند. در ارتباط با مبارزه با فقر نمی دانم از کدام یک از ترفند ها  باید استفاده کرد. اینکه فقط بگوییم و بنویسیم، یا اینکه ببینیم و ننویسیم، یا اینکه در این مورد بازرسانی را برای ایجاد تعادل در سراسر کشور بگماریم تا حقی از کسی ضایع نشود، یا اینکه قوانینی را برای عدالت اقتصادی در جامعه پیاده کنیم تا خود به خود فقر از جامعه ریشه کن بشود، یا این که سلاحی به دست بگیریم و با فقر و بدبختی بجنگیم.
بخشی از محور صحبت های خطبه ی دوم حضرت آیت الله ایمانی امام جمعه ی محترم شیراز در باره مبارزه با فقر بود. ایشان در باره ی قانونی که  اخیراً در مجلس مورد بحث و بررسی و تصویب قرار گرفته اشکالاتی را وارد دانستند. به فرموده ی ایشان چرا نمایندگان به جای شفاف سازی در بحث فیش های نجومی و برخورد قاطع با آن در حال تصویب قانونی هستند که کارمندان حقوق 24 میلیونی دریافت کنند در صورتی که کارگران حقوقشان 800 هزار تومان است. البته نمی دانم من به اشتباه متوجه شدم و یا در حقیقت اینگونه است. البته این حقوق برای مدیران ویژه ی دولتی است که بحثش در مجلس برقرار بود، نه این که کارمندانی که عیدی آنان هم به مرز 700 هزار تومان هم نرسیده است.
خلاصه این که ما انقلاب کردیم تا برادری و برابری در جامعه حکمفرما بشود. اگر قرار است که شکاف بین اغنیا و فقرا زیاد بشود این از عدالت اجتماعی و از ارزش های انقلابی نیست و نخواهد بود. به نظر من مبارزه با فقر باید یک ایده ی همگانی و بحث جدی مجلس و دولت باشد. ما در سرزمینی زندگی می کنیم که می توان با پتانسیل ها ی ویژه ای که داربم، از جمله: معادن زیر زمینی، نفت، چهار فصل بودن، و از همه مهمتر جمعیت جوان کشور است که باید مدیرانی متخصص و دلسوز باشند تا با همه ی این پتانسیل ها، فقر و بدبختی را در جامعه ریشه کن کرد.
به نظر می رسد این مردم هستند که در انتخابات گول: چلوکباب و رشوه ها و رندبازی برخی از کاندیداها که در وقت انتخابات به یکباره از راه می رسند و هی می گویند ما چنان می کنیم و چنان می کنیم نخورند و با دیدی باز به استقبال انتخابی بروند که تاریخ چهارساله ی آنان را به خوبی رقم بزنند.

رابطه ی بین صداقت و فقر

نمی دانم آیا با من هم عقیده هستید یا نه! که صداقت فقر می آورد. شاید به همین خاطر هست که خیلی ها از صداقت به دور هستند.به مثال های زیر توجه کنید:

راست گویی: من بارها و بارها شنیدم که یک آدم صادق نمی تواند یک شغل تولیدی داشته باشد. بر فرض مثال باید دروغ بگوید تا تولیداتش به فروش برود. اگر راست بگوید هم مورد تمسخر جامعه قرار می گیرد و هم جنسش به فروش نمی رود.این مورد را هم شنیدم و هم در عمل دیدم.

دزدی نکردن: در این مقوله من معتقد هستم که اگر دزدی نباشد کار به جایی نمی رسد. فقر دامنگیر آدم خواهد شد. جالب آن است که آدم هایی دزدی آشکار انجام می دهند و وجهه ی مناسبی هم دارند. بدون آن که کسی بفهمد و اگر کسی هم متوجه بشود، آنقدر خودش درگیر این قضایا هست که امر دزدی یک حلقه ی اتصالی خواهد بود برای بقیه ، چون هر کدام در آن امر تا حدودی سهیم و شریک هستند. گاهی هم یکی به بیراهه می زند و آفتابه ای را می دزدد و به خیال آن که از این آفتابه می توان راه به جایی ببرد،در تله ماموران قرار می گیرد. این دزد آوازه اش در شهر پیچیده می شود و مردم می گویند بگیرید، آهای دزد. بالاخره آن دزد کوچک آنقدر کتک می خورد تا به همه ی آفتابه هایی که دزدیده اقرار کند. پرونده ای تشکیل می شود و مردم یک شب آسوده می خوابند که امنیت برقرار است و یک آفتابه دزد در دام پلیس افتاد. دزد واقعی نه می داند که دزد است و نه مردم می دانند که بابا این آفتابه دزد است باید ریشه ی دزدی های کلان قطع شود که نمی دانم چرا قطع نمی شود!؟

پارتی: مقوله ی پارتی خیلی جالب است. این پارتی در همه جا کاربرد دارد. حتی در بیمارستان ها، در شهرداری ها که به وفور دیده می شود. در گذشته برای هر کس می گفتی باید اسناد و مدارک هم هم جفت و جور می کردی، که این کار شدنی، اما ناشدنی بود. در بیمارستان وقتی مریض وارد بیمارستان می شود، قبل از راهکارهای قانونی و پذیرش باید به دنبال فردی از آشنا و فامیل بگردی که یا در آن بیمارستان کار بکنند و یا آشنایی داشته باشند. گاهی یک نظافت چی بیمارستان بدون هیچ منتی بیمارتان را به سرعت پذیرش و بهترین بخش و تخت را در اختیار قرار می دهد. از نظافت چی تا دکتر و جراح هر کدام می توانند برای بیمار مفید فایده باشند. و اگر پارتی نباشد بیمار هی ناله می زند و کسی هم نیست به دادش برسد. و اگر همراهان هم اعتراض بکنند با قانون و حراست و درگیر خواهند شد.

رشوه: رشوه از جمله کارهایی است که فرقی نمی کند از فقیر و غنی بسته به آورده هایشان می تواند در مملکت ما راهی برای پیشبرد اهداف داشته باشد. من در یک مصالح فروشی کار می کنم. هر شب راننده های ما مبلغی را برای پلیس با ما تسویه حساب می کنند. 10 هزار تومان حداقل پولی هست که بابت پلیس داده می شود. البته ماشین مصالح فروشی ما درب و داغون است. و به جای آن که به امور فنی اش بپردازند، هر روز برای هر باری به پلیس جریمه می دهند. البته در اینکار هم راننده مقصر است و هم پلیس. البته در این بین سازمان نظارت در کشور ما مرده ی متحرک است. آن جاهایی را که باید ببیند نمی بیند. و همین عمل باعث می شود که هم گیرنده و هم دهنده ی رشوه هم شرعاً و قانونی مالشان حرام می شود. و آن جایی هست که اگر بخواهند بچه ای درست کنند، آن وقت است که نمی دانم چه کسی به دنیا بیاید!؟ همین بچه ها در سال های آینده که باید مدیران اجرایی کشور بشوند می شوند سمی مهلک! البته این رشو.ه در اقصا نقاط و اقصا ادارات و اقصا بیمارستان ها و تیمارستان ها وجود دارد که هیچی نگویم بهتر است!

رابطه ی بین صداقت و فقر در صحبت های وزیر به اصطلاح مسکن

دیروز مطلبی از وزیر به اصطلاح مسکن می خواندم که تا حدودی برای خودم و امثال خودم تاسّف خوردم. ایشان در رابطه با مسکن مهر فرمودند: این مسکن ها یک کلنی برای افراد فقیر جامعه شد. ایشان در طرح های پیشنهادی که از ابتدای این دولت مطرح کردند و هنوز قابل لمس نشده گفتند:  باید برای مسکن جوانان، پس انداز مسکن جوانان درست بشود و در این پس انداز که زمانی به طول می انجامد، مقداری هم بانک ها کمک خواهند کرد و جوان در چند سال آینده صاحب مسکن می شود.  در انتقادشان از مسکن مهر فرمودند:  این مسکن ها باعث شد تا کلنی فقرا شکل بگیرد و در بیابان ها صاحب خانه بشوند و در پیشنهاد تخصصی خودش بازفرمودند: باید فقرا در همان شهرهای کلان بین سرمایه داران توذیع شوند تا فقر در جامعه مشهود نشود. من نمی فهمم منظور از این حرف وزیر چیست؟ یعنی این ها بیایند زیر راه پله ی شمال شهری ها و سرمایه داران زندگی بکنند، یا در خیابان بساط کارتن خوابی پهن کنند. و یا مستاجر فلان آقایی که دارای چندی عمارت است بشوند.
برای خودم و امثال خودم متاسفم که سالیان درازی با صداقت زندگی و کار کردم. من هم می توانستم با پر رویی به پست های بالاتری برسم، من هم می توانستم، با پارتی بازی و این را ببین و آن را ببین به شغل های دیگری روی بیارم که درآمدش به مراتب بهتر و بیشتر از شغل معلمی خودم بود. من هم می توانستم در کارم دزدی و کم کاری بکنم و به جای مدرسه رفتن خیلی از اوقات مدرسه ای خودم را به شغل های دیگری بپردازم. اما این کار را نکردم و فکر می کردم چون انقلاب کردم واساس برادری، برابری و عدالت روی کار می آید، امید به آینده داشتم. می دیدم که کسان و ناکسان از ترفندها، از رشوه ها، از پر رویی ها، از هزاران پدرسوخته بازی به مقام های بالایی و غیر اصولی خیز بر می دارند، اما می خواستم باور نکنم. چون نمی خواستم باور کنم. نمونه اش همین وزیر به اصطلاح مسکن است که به جای این که بیاید و مسکن مهر را تکمیل تر بکند، به خاطر سیاسی کاری و این که یک توهینی به دولت قبلی بکند، هی می گوید: این جایش کج است، آن جایش کج است. بابا این حرف ها برای فاطی تمبون نمی شود. بالاخره سرمایه ی مملکتی و امید خیل زیادی از آدم هایی که از این طریق می خواستند صاحب مسکن بشوند، در این پروژه گذاشته شد. به جای این که بیایند و مشکلاتش را از سر راه بردارند، هی چوب لای چرخش می گذارند. این ها آدم های فقیر جامعه نیستد،آقای به اصطلاح وزیری که معلوم نیست پول هایت را از کجا به دست آوردی!؟ این ها اقشاری از جامعه هستند که در هر شغل و مقامی که بودند مثل تو هرز نرفتند و صادقانه خدمت کردند. دستمزد صادقانه خدمت کردن، یعنی رشوه ندادن، پارتی نداشتن، قانونی عمل کردن، از کار ندزدیدن، در مملکت ما فقر به دنبال خواهد داشت. و این تقصیر برمی گیردد به مسوولینی که تخصص و مهارت لازم را در امر کاری که به آن ها واگذار می شود، ندارند. در مملکت ما دزد کسانی هستند که از پارتی، رشوه، فیش های نجومی، اختلاس های چندین میلیاردی، بهره می برند. وگرنه حکومتی که عدالت حضرت علی (ع) را یدک می کشد فقیر در آن حکومت معنایی ندارد.
- مثلاً برای پس انداز مسکن جوانان: همانگونه که برخی در صدا و سیما فرمودند: حدود 12 میلیون جوان بیکار هستند و از مرز ازدواج آن ها گذشته است، این جوان بیکار با کدام سرمایه اش ماهانه در بانک مسکن سرمایه گذاری کند تا در آینده این پول ها برایش مبلغ قابل قبولی بشود و بانک هم به آن جوان بیکار وام بدهد تا در سال های آینده که تورم چند برابر می شود، این جوان بتواند یک خانه ای بخرد. تازه می آییم سرِ اصل مطلب، خوب این جوان همان جوانی است که با پارتی های دایی و عمه و عزیر کسانش به کاری دولتی یا نیمچه دولتی رفته و این طرح برای کسان درجه یک و دو وزیر مناسب است که بالاخره با پارتی یک جایی مشغول کار می شود و فیش های نجومی هم به دادش می رسند. برای آن جوانی که نه پدرش و نه مادرش دزد بود و پارتی نداشت و هزار دوز و کلک غیر منطقی را یاد نگرفته و امروزه از لیسانس گرفته تا دکتر بیکاره در مملکت داریم، چگونه باید به این پس انداز برسد؟!

مراسم تشییع سبه تابوت حضرت فاطمه ی زهرا (س) در شهرک سعدی شیراز

دیروز به مناسبت سالروز شهادت ام ابیها، حضرت زهرای مرضیه صلوات الله علیه و آله شهرک سعدی شیراز همچون دیگر مناطق ایران شاهد عزاداری این بانوی گرامی اسلام بود. ستاد فاطمیون شهرک سعدی شیراز با برنامه ریزی از قبل مراسم تشییع شبه تابوت مادر سادات حضرت فاطمه ی زهرا (س) را اجرا کردند. این مراسم از ساعت 9/30 دقیقه ی صبح با قرائت قرآن و زیارت حضرت فاطمه سلام الله علیها از بیت الزهرا (س)، منزل حاج سید کمال خردمندان شروع شد و بعد از قرائت زیارت، شبه تابوت توسط بانوان عزادار تشییع و در مسیر حرکت با مداحی و ایستگاه های پذیرایی که از طرف هیئات شهرک سعدی انجام می گرفت؛ راس ساعت 11/30 دقیقه به حسینیه ی حضرت امام زین العابدین (ع) رسیدند. نیم ساعتی هم در حسینیه به عزاداری پرداختند و در ادامه نماز ظهر و عصر در همان مکان مقدس اقامه و با پذیرایی اطعام مراسم به پایان رسید. جا دارد در برنامه ریزی این مراسم از تمامی هیئات مذهبی شهرک سعدی، نیروی انتظامی، راهنمایی و رانندگی، حوزه بسیج سلمان، کانون تخصصی تعزیه و مردم خوب و ولایتمدار سعدی تشکر و قدردانی کرد.