شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

معنای شکست و پیروزی در انتخابات

انتخاب دکتر روحانی به عنوان رییس جمهور جمهوری اسلامی ایران  را به مقام شامخ مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای و مردم شریف ایران تبریک عرض می نمایم. امیدوارم که دکتر روحانی در شروع دومین دوره ریاست جمهوری به خواسته های مردم که بیشتر  از زبان خود کاندیداها بیان می شد، توجه داشته باشند.
انتخابات به خصوص انتخابات ریاست جمهوری که بیشترین حضور مردم و مسوولان را به خود اختصاص می دهد، از یک ویژگی های خاصی برخوردار است. اول آن که یک نفر پیروز می شود و ما بقی از دور رقابت ها خارج می شوند. آنانی که از دور رقابت ها خارج می شوند، تنها بازنده، شخصیت فردی آن ها نیست، بلکه مردم به اقبال و اعمال یک جریانی رای ندادند. نه این که به تفکرات یک حزب یا گروهی رای ندهند، که همه ی احزاب و گروه ها در ماهیت و آنچه به عنوان اصول در روی کاغذ می نگارند زیباست، ولی در عمل کارگزاران و افراد زیرمجموعه سستی هایی وجود دارد که داد همه را در می آورد. مثلاً در یک ایده و عقیده برابری و برادری و با عزت نفس و یا اشتغال و کارآفرینی و خیلی از چیزهای خوب در آن گنجانده می شود، اما در عمل و یا اینکه با گذشت زمان به فراموشی سپرده می شود و یا در پیچ و خم حوادث این ملایمات تبدیل به ناملایمات می شود. مثلاً در تقویم تاریخی حزب اللهی ها ناخودآگاه ذهن به افراد و یا دسته هایی گرایش پیدا می کند که نجیب ترین، بامردمی ترین، شجاع ترین، مخلص ترین، مومن ترین افراد جامعه باشند که مطمئناً در ابتدای انقلاب اینچنین بود و خیل عظیم شهدا را تشکیل داده اند، اما هر چه از دوران شهدا، انقلاب و انقلابی بودن فاصله گرفتیم، کم کم این ارزش ها هم از ما فاصله گرفت. گاهی یک پدر و مادر مذهبی، در دامان خودشان کسانی را پرورش داده اند که زمین تا آسمان با رفتار و اندیشه های خودشان فاصله پیدا کردند. گاهی پدر و مادر هم برای جلب توجه فرزندانشان به آن ها سر تعظیم فرو آورده اند و به یکباره تسلیم خواسته های آنان شده اند. در انتخابات این دوره ریاست جمهوری رییسی نباخته است، بلکه همان انگیزه هایی باخته است که امروزه خانواده ها با آن درگیر هستند. اختلاف عقیده بین فرزندان و والدین. چرا فرزندان از ما فاصله گرفتند؟ به نظر من این رفتار ما باعث شده تا اینگونه بشود. مثلاً ما خودمان از مسجد و منبر و ارزش ها ناخواسته دور شدیم، با خرید زمین، ساخت ویلا، و رفاه هایی که نمی دانم از چه راه هایی کسب درآمد شده، این باعث شده تا بچه های ما هم زیاد انقلاب را جدی نگیرند. اصلا خودمان هم به اهم لرزش های انقلاب توجه نکنیم، همه رفاه نشین شده اند، خانه های آنچنین، ویلاهای آنچنان، رفتارهای اینچنین، دروغ های آنچنان، و غیره و غیره و غیره باعث شد تا عده ای که همواره در لاک تبعیت از ولایت و رفتار اسلامی بده و هست گیج بشود. در بهت و تعجب باقی بماند.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد