شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

شهید محمد حسن (مسعود) رضایی

شهید محمد حسن (مسعود) رضایی

     شهید محمد حسن (مسعود ) رضایی در سال 1341 از یک خانواده‌ی مومن و مذهبی در تهران دیده به جهان گشود. خانواده‌ای روحانی که عشق به اسلام، قرآن و اهلبیت (ع) باعث شد تا ایشان هم از همان بدو کودکی با روح معنویات و فرایض دینی آشنا شود. شهید محمد حسن دوران تحصیلاتِ پایه تا سطح هنرستان را در مدارس تهران گذراند و موفق به اخذ دیپلم فنی اتومکانیک شد.

     شهید در سال 56 با اوج گرفتن انقلاب اسلامی در تمامی صحنه‌های انقلاب حاضر می‌شد. با الهالم گرفتن از رهبری‌های حضرت امام خمینی (ره)، تمسّک به مقام شامخ ولایت فقیه را در برنامه های خود قرار داد. با همرزمان خود در اشاعه‌ی فرهنگ انقلاب اسلامی و ولایت فقیه کوشش‌های زیادی نمود. تشکیل کتابخانه، پخش اطلاعیه‌ها، جذب جوانان به مسجد، شرکت در راهپیمایی‌ها و مراسم مذهبی از جمله کارهایی بود که با شوق و ذوق زیادی انجام می‌داد. همراه با دوستانش در مدرسه مسوولیّت انجمن اسلامی مدرسه را بر عهده گرفت. خیلی به فرایض دینی اهمیّت می‌داد. در قنوتش بیشتر این دعا را می خواند: اللهم الرزقنا التوفیق شهاده فی سبیلک

     در سال 1361 به عضویّت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. وقتی عضو رسمی سپاه شد احساس مسوولیّت بیشتری می‌کرد. در پادگان امام حسین (ع) به آموزش بسیجیان می‌پرداخت و هم زمان به جبهه‌های حق بر علیه باطل هم رفت و آمد داشت. بعد از آن در قسمت اطلاعات و عملیّات لشکر 10 سیدالشهدا (ع) به فعّالیّت خود ادامه داد. در ادامه مسوول گروه شد. در اکثر عملیّات‌های کوچک و بزرگ شرکت می‌کرد. از جمله: فتح المبین، رمضان، بدر، خیبر، والفجرها، کربلاها و عاشورا که در برخی از عملیّات‌ها از ناحیه‌ی ریه و چشم دچار عارضه‌ی شیمیایی شده بود. بالاخره در تاریخ 14/12/65  در عملیّات کربلای 5 از ناحیه‌ی سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و روح پر فروغش به ملکوت اعلی پیوست. در تاریخ 3/1/66 پیکر مطهرش پیدا می‌شود و در تاریخ 4/1/66 در مدفن ابدی‌اش در قطعه‌ی 29  بهشت زهرا آرام می‌گیرد.

     فرازی از وصیّت نامه‌ی شهید محمد حسن رضایی: اگر مقاومت کنیم و ایمان به خدا داشته باشیم، هیچ قدرتی نمی‌تواند به ما ضربه بزند. به بچّه‌ها بگویید در محور (سنگر جبهه)مقاومت کنند.

شهید سید فاضل میراسماعیلی

شهید سید فاضل میراسماعیلی

     شهید سید فاضل میراسماعیلی در سال 1342 در یک خانواده‌ی مومن و مذهبی در تهران دیده به جهان گشود. بهار جوانی اش مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی ایران شد. شهید بزرگوار همانند اکثر آحاد ملِت ایران برای دفاع از انقلاب از هیچ کوششی دریغ نورزید. زمانی که مزدوران بعثی مرزهای ایران را شکستند و گستاخانه و.ارد ایران شدند، این شهید والامقام به عضویّت بسیج درآمد. با آموزش‌هایی که در دوره‌های مختلف دیده بود، جهت همراهی با دیگر رزمندگان اسلام به جبهه‌ی فکّه اعزام شد. شهید گرانقدر در عملیّات بیت المقدّس شرکت کرد و بالاخره در تاریخ 10/2/61 با نثار خون خودش درخت اسلام را آبیاری کرد. پیکر پاک این شهید بعد از تشییع در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

     فرازی از وصیّت نامه‌ی شهید سید فاضل میراسماعیلی: «پدر و مادر عزیزم! از شما می­خواهم بعد از شهادت من گریه نکنید، مانند امام عزیزمان که در شهادت پسرش گریه نکرد، شما نباید ناراحت بشوید. شما باید افتخار کنید که هدیه­ای ناقابل را تقدیم اسلام و این انقلاب عظیم اسلامی کردید. سعی کنید ادامه دهنده­ی راه تمام شهیدان باشید و مانند کوه استوار باشید.»

(برداشت از: روزنامه کیهان -  شماره 19047 27/12/86 )

شهید علی اکبر (رامین) رجبی نیا

شهید علی اکبر (رامین) رجبی نیا

     شهید علی اکبر (رامین) رجبی نیا فرزند اسماعیل در تاریخ 28 اردیبهشت ماه سال 1346 در یک خانواده‌ی مذهبی و مومن در میگون متولّد شد. از همان آغاز طفولیّت همراه با پدرش در مسجد حضور پیدا می‌کرد و با فطرت پاک و هوش سرشاری که داشت گام به گام روحش را با معنویات مذهبی قرآن و عترت صیقل می‌داد.

     دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان پیش آهنگ با موفّقیّت به پایان رساند. در سنین نوجوانی در قسمت امداد و نجات هلال احمر شرکت کرد و در حدّ توان در خدمت همکلاسی‌هایش بود. پس از پایان دوره‌ی ابتدایی برای ادامه‌ی تحصیلات در دبیرستان های حمزه، البرز و طالقانی تهران مشغول تحصیل شد.

     در کنار تحصیلات و کسب علم و دانش به فعّالیت‌های سیاسی و مذهبی هم می‌پرداخت. در دوران انقلاب بدون استثناء در تمامی راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد. در نشر عقاید اسلامی و خط ولایت فقیه و همچنین نصب پوستر و پلاکار نقش مثمر ثمری داشت. در سال 1356 به عضویّت گروه تبلیغات انجمن اسلامی میگون در آمد و یکی از شاخص ترین نوجوانان انجمن مزکور محسوب می‌شد. شهید والامقام از اعضای فعّال انجمن اسلامی دبیرستان حمزه بود و با امور تربیتی دبیرستان هم همکاری می‌کرد. در گروه تبلیغات و نشر و پخش کتب و نوارهای مذهبی، سیاسی و همچنین در گروه سرود فعّالیّت چشمگیری داشت. وی به دلیل کوشش و مساعی بی دریغ خود در دهه‌ی فجر سال 1361 از سوی مسوولان وقت دبیرستان، موفّق به دریافت جوایز ارزنده‌ای شد. در همان سال از طرف جهاد سازندگی (حوزه‌ی تبلیغات اسلامی) یک بار به جبهه اعزام شد و با فداکاری‌ها و رشادت‌هایی که از خود نشان داد پیروزمندانه برگشت.

     شهید علی اکبر از اعضای بسیار فعّال بسیج پایگاه مسجد جعفریه و از مدّاحان کوچک ابا عبدالله الحسین (ع) محسوب می‌شد. آخرین سمت وی مسوول پذیرش پایگاه نامبرده بود.  ایشان در خرداد ماه سال 1363 به طور داوطلبانه به منطقه‌ی جنگی کردستان اعزام شد. شهید والامقام پس از چهار ماه مبارزه‌ی بی امان با خود فروختگان و ضد انقلاب در سحر گاه روز تاسوعای حسینی در اثر انفجار مین در سقّز، پایگاه باشماق به درجه‌ی رفیع شهادت نائل آمد.

     فرازی از وصیّت نامه شهید علی اکبر (رامین) رجبی نیا: مادرم، امیدوارم قرآن را آنچنان بخوانی و آنقدر تمرین کنی تا کاملاً موفّق بشوی.  مبادا از خواندن خسته شوی، شما قرآن را به خاطر رضای خدا بخوان و یاد بگیر، آنوقت کار برای خدا خستگی نخواهد داشت.

شهید نبی الله عزیزی هراتی

شهید نبی الله عزیزی هراتی

     شهید نبی الله عزیزی هراتی فرزند غلامحسین در روز 31 شهریور ماه سال 1341 در یک خانواده‌ی مذهبی و مومن در تهران متولّد شد. وی تحصیلات خود را در مدارس مختلفی گذراند و سرانجام در سال 1359 از هنرستان صنعتی کارآموز موفق به دریافت دیپلم در رشته مکانیک شد.  در ایام پیروزی انقلاب همگام با مردم در راهپیمایی‌ها و تظاهرات بر علیه رژیم دیکتاتوری پهلوی شرکت می‌کرد. او با پخش پوستر و اطلاعیه­های امام و افشاء ماهیّت پلید رژیم پهلوی و حتّی به صورت درگیری­های خیابانی به همراه ملّت ایران گام بر می­داشت. در ماه­های بعد از انقلاب و فرمان امام (ره) مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی به عضویّت بسیج درآمد و مدتی را اینگونه به انقلاب و اسلام کمک کرد. قبل از اعزام به سربازی در یک شرکت تعاونی در خیابان اکباتان مشغول کار شد.

     شهید هراتی پس از 2 سال کار در اردیبهشت ماه سال 1361 به خدمت سربازی اعزام شد. سه ماه آموزشی را در پادگاه 06 تهران گذراند. پس از آن به پادگان دشت آزادگان لشگر 92 زرهی اهواز منتقل شد. حدود 14 ماه در این واحد به خدمت مشغول شد. سپس با جمعی دیگر از همرزمان به کردستان منتقل شد. حدود هشت ماه در کردستان بر علیه ضد انقلاب و دموکرات‌ها جنگید. سرانجام در تاریخ 19/6/62 در منطقه­ی (پیرانشهر) طی یک درگیری با اشـرار ضـد انقلاب، به ملکـوت اعـلا پر کشید. جنازه‌ی او پس از انتقال به تهران در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. صداقت، پاکی، خونگرمی، خوشرویی، عطوفت و بزرگی را می­توان از جمله خصوصیّات این شهید بزرگوار نام برد.

     فرازی از وصیّت‌نامه‌ی شهید نبی الله عزیزی هراتی: پدر و مادر عزیزم: مرا حلال کنید و همواره پیرو خط امام (ره) و ولایت فقیه باشید.

(برداشت با تغییر از: سایت هنرستان کارآموز)