شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

خاطرات انقلاب به بهانه سالگرد شهید احمد رجبی اولین شهید میگون

 

 بهمن ماه یاد آور روزهای تلخ و شیرین است.تلخی ها برای روزهایی که خونی به ناحق ریخته می شد وشیرینی ها برای روزهایی که انقلابیون سنگر به سنگر مواضع دشمن را فتح نموده و خبرهای خوشحال کننده ای به گوش می رسید. 

 قبل از انقلاب گروههای زیادی بودند که انقلاب را از آن خود می دانستند.چریک های فدایی خلق ، حزب توده ، مجاهدین خلق ، نهضت آزادی، جبهه ملی و...جوانان روشنفکر دوره قبل و نزدیک به انقلاب با  چند تفکر بیش از همه آشنا بودند.دکتر علی شریعتی و شهید مطهری دو تن از افرادی بودند که بیش از بقیه در بین جوانان با گرایش مذهبی نفوذ کرده بودند.کتابهای دکتر علی شریعتی ، شهید مطهری ، صادق هدایت و صمد بهرنگ و کتابهایی نظیر خرمگس و خداوند الموت و... در بین جوانان رد وبدل می شد.با شروع انقلاب کتابهای شهید بهشتی و شهید دستغیب در بین جوانان مذهبی رشد چشمگیری یافت. 

 عده ای گرایش به تفکرات مارکس و لنین داشتند . در واقع اینها از سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی پیروی می کردند. سردسته و تئوریسین آنها در ایران آقایان احسان طبری و کیانوری بوده که در تهران دفتری داشته و با نشریاتی از قبیل توده به فعالیت خود ادامه می دادند. حزب توده تفکرات ضد دینی داشته و دین را مانع پیشرفت می دانستند.از لحاظ اقتصادی معتقد بودند که باید اقتصاد در دست دولت باشد و همه به یکسان از آن بهره ببرند.مخالف شدید با طبقه بندی اجتماعی بودند. 

عده ای دیگر که دیدگاههای تند تری داشتند از چریکهای آمریکای لاتین تقلید می کردندوبیشتر جنگهای مسلحانه را در دستور کار خود قرار داده بودند .این افراد در گروههایی به نام جبهه خلق یا فداییان خلق به کار خود ادامه می دادند. اینها هم تفکرات مارکسیستی داشتند . 

گروههای دیگری هم بودند با نام مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی که اعتقاد به اسلام داشته، اما قرآن را به نوعی دیگر تفسیر می کردند.در واقع تفکرات آنها برگرفته از مارکسیستها و اسلام ، ویا به نوعی مارکسیستهای اسلامی بودند.آنها در ابتدای انقلاب وابستگی شدیدی به آیت الله طالقانی داشتند و بعد از درگذشت ایشان به بنی صدر دل بسته بودند که بعد از برکناری بنی صدر از ریاست جمهوری مدتی به جنگهای خیابانی و در گیری با بچه های حزب اللهی پرداختند که سرانجام کشور را ترک گفته و به کشورهای بیگانه متواری شدند. آنهایی که در ایران مانده بودند در گروههای زیرزمینی اقدام به ایجاد رعب و وحشت ،بمب گذاری ،کشتن افراد بیگناه و آخرین اقدام آنها لشکرکشی به ایران با حمایت صدام بود که تا کرمانشاه هم پیشروی نموده وسرانجام توسط نیروهای بسیج و سپاه و ارتش در عملیات مرصاد از بین رفتند. 

عده ای هم صرفا مذهبی بوده وخط و مشی امام را پیروی می کردند.این گروه که به حزب اللهی معروف شدند بیشترین قشر جامعه را تشکیل می دادند.اگر چه بیشترین قشر جامعه سواد خواندن و نوشتن را نداشته واهل مطالعه نبودند ، اما دارای بار مذهبی بوده و رهبران انقلاب را با مذهب می سنجیدند.از سوی دیگر در هر کوی وبرزن و در هر مسجد ومنبری روحانیونی وجود داشته که مردم را آگاهی می دادند.همین مسئله باعث می شد تا گروههای ضد دینی نتوانند به اهداف خودشان برسند. 

 گروهی دیگر ملی مذهبی بودند. اینها در واقع مذهبی بودند اما به ملی گرایی بیشتر از مذهب می اندیشیدند ودلدادگی زیادی به اروپا وآمریکا داشتند.رهبران این گروه از جمله مهندس بازرگان در ابتدای انقلاب همراه با امام و در کنار امام بود . اولین کسی بود که مسوولیت دولت موقت را هم به عهده گرفت .این گروه هم نتوانستند خودشان را با انقلاب وفق دهند و در نهایت توسط امام از انجام کارهای دولتی بر کنار شدند. 

همه این گروهها که از انقلاب جدا می شدند در واقع یک دشمن به جبهه مخالف اضافه می شد.ااز طرف دیگر با رفتن شاه بعضی ها فکر می کردند می توانند سیل خروشان ملتی را که به راه افتاده بود مهار نمایند.شریف امامی ، ازهاری و بختیار تا آخرین لحظه در ایران ماندند.روز دوازدهم بهمن ماه که امام به ایران آمد ، در ایران دو دولت بر سر کار بود. دولت بختیار آخرین بازمانده شاهی و دولت موقتی که امام تعیین کرده بودند . از یک طرف کودتاهایی که توسط فرماندهان باقیمانده رژیم شاهنشاهی صورت می گرفت.از یک طرف این گروههایی که از انقلاب جدا می شدند قائله هایی از جمله ترکمن صحرا، آمل، سیاهکل، آذربایجان و کردستان را بوجود می آوردند. حمله ارتش صدام هم در سال شهریور 59 بر این مشکلات افزوده شد.مردم ایران توانستند برهمه این مشکلات با رهبری امام خمینی (ره) واتحاد و انسجام و تبعیت از رهبری فائق آیند. روز 12 بهمن ماه در واقع روز تشخیص و تایید رهبری واحد است. 22 بهمن ماه روز پیروزی انقلاب ،و روز 12 فروردین تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران است.

 شهید احمد رجبی  

 

شهید احمد رجبی در سال 1334 در روستای میگون از توابع استان تهران و در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.دوران تحصیل ابتدایی را در محل تحصیل خود گذراند.دوران دبیرستان را به اتمام نرسانده بود که برای امرار معاش خود و خانواده اش به کار مشغول گردید.در در ابتدای انقلاب همگام با اکثر ایرانیانی که شوق انقلاب داشتند در اکثر راهپیمایی ها و تظاهرات بر علیه شاه شرکت می کرد.در تاریخ 21/11/57 در تظاهراتی که در تهران شرکت کرده بود بر اثر گلوله ای که از جانب عوامل رژیم منحوس پهلوی به وی اصابت کرده بود ، جان به جان آفرین تسلیم نمود.این شهید پس از تشییع در جوار مرقد امامزاده سید میرسلیم به خاک سپرده شد.             

                              "روحش شاد و راهش گرامی باد"  

در هنگام تشییع جنازه این شهید تصمیم گرفتیم که به ژاندارمری فشم و پادگان لشکرک حمله کنیم.فردای همان روز بچه های محل با یک دستگاه کامیون که متعلق به مرحوم پرویز سلیمانی بود به سمت لشگرک رفتند و پس از یکی دو ساعت همراه با سلاح های فراوان برگشتند.یادم هست اولین گلوله از تفنگ ژ3 توسط علی بختیاری ، زمانی که در ایستگاه میگون از کامیون پیاده می شد به طرف آسمان شلیک گردید. این انقلاب وارث قطره قطره خون شهدایمان است که نباید آنها را فراموش کرد. 22بهمن میثاق مردم با امام ، انقلاب و شهدا خواهد بود تا در هر سال با حضور مردم در را هپیمایی این پیروزی بزرگ را جشن بگیریم...

نظرات 2 + ارسال نظر
نبی الله محمد صالحی شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:11 http://www.darbandsar88.blogfa.com/

باسلام مجدد

می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند...



ستایش کردم ، گفتند خرافات است...



عاشق شدم ، گفتند دروغ است...



گریستم ، گفتند بهانه است....



خندیدم ، گفتند دیوانه است...



دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم

عالی بود مثل همیشه موفق باشی التماس دعای خیر

fatemeh zare سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:06 http://bahoo.blogfa.com

سلام همشهری . داشتم وب های مازنی ها را پیدا و بررسی میکردم و ... تصادفی به اینجا رسیدم گفتم سلامی عرض کنم . موفق باشید یا علی
http://bahoo.blogfa.com

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد