شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

حقایقی از قرآن پای منبرحجة الاسلام حدائق(4)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلواة السلام علی رسول الله و علی اهلبیت الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیة الله فی الارضین

قال الله الحکیم فی کتاب المبین:  " فاذا عزمت فتوکل علی الله انّ الله یحب المتوکلین "

بحثهای گذشته در رابطه با توکل بود. برخی افراد در بعضی مواقع آنقدر به دنیا دلبستگی پیدا می کنند که به خدا و توکل و وعده های الهی دلگرم نیستند.گله هم می کنند که چنان و چنین است.

توکل دارای چند درجه است:

1- پایین ترین درجه توکل خدا آن است که خدا را مثل یک وکیل کارآمد و لایق نگاه می کنند. می گویند: آنچه در صلاح ما است خدا انجام می دهد. آنها در تمامی کارهایشان خدا را وکیل قرار نمی دهند. همانند وکالت در کارهای روزمره که برای هر کاری یک وکیل خاص می گیریم. ما تمامی امور زندگیمان را به وکیل نمی سپاریم، بلکه در مواردی از آنها یاری و کمک می خواهیم. اینگونه افراد خدا را در برخی از امور زندگی وکیل قرار می دهند.

2- در قسمت بعدی افرادی هستند که نسبت به پروردگار اعتماد می کنند. همانند اعتمادی که کودک به مادر خود دارد. مادر اگر به فرزندش بگوید بخور، بچه بدون هیچگونه سوال و پرسشی می خورد. فرزند به مادر اعتماد دارد. اکثر مومنین اینگونه هستند.

3- قسمت سوم توکل در اوج خودش قرار دارد. مصداق واقعی آن انبیاء و ائمه و صالحین هستند. بنده به جایی می رسد که دیگر خودش را نمی بیند. فقط خدا را می بیند. مقام فنای فی الله انسان به جایی می رسد که فقط خدا را می بیند.

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسند م   آنچه  را جانان  پسند د

همانند حضرت ابراهیم خلیل الله که با توکل بر خدا بدون هیچ چون و چرایی اقدام به ذبح فرزند خود می کند. ما حاضر نیستیم به حرص و ولع خودمان گوشه ای از تیغ بران را نشان دهیم . اسماعیل هم با توکل بر خدا هیچگونه چون و چرایی ندارد. مطیع محض خداوند تبارک و تعالی می گردد. داستان هاجر و کودک خردسالش هم سرشار از توکل به خداست. حضرت ابراهیم بنا به دستور خدا هاجر یک زن تنها با کودکی خردسال را در بیابان برهوت بدون هیچگونه آب و پناهی رها می کند. تشنگی اسماعیل به جایی می رسد که هاجر هفت بار  بین صفا و مروه می دود. بعد از آنکه کودک آنقدر پاهایش را به زمین می زند، آبی گوارا جاری می شود. ابراهیم، اسماعیل و هاجر اعتقادشان به توکل بر خداست.

زنی حج واجب دارد و هیچگونه مشکل جسمی و مالی ندارد. همسرش می گوید برای دانشگاه فرزند دخترم به حج نمی رود. می گوید اگر به حج بروم در درس بچه ام تاثیر منفی می گذارد. حضرت ابراهیم کودک خردسالش را در بیابانی خشک و سوزان رها می کند، اما این زن برای دانشگاه فرزندش به حج نمی رود. ببین تفاوت ره از کجا تا به کجاست. بعضی ها نماز شب هم می خوانند اما حواسشون جمع نیست. روزی پیامبر گرامی اسلام به منزل ام سلمه می رود و می گوید می خواهم قدری استراحت کنم اگر کسی هم با من کاری داشت بگویید در وقتی دیگر بیاید. چند دقیقه ای نگذشته بود که امام حسین (ع) که کودکی خردسال بود سراسیمه وارد خانه شد و یکراست با همان حالت بچگانه روی سینه پیامبر پرید. پیامبر وی را در آغوش می گیرد و می بوسد و او را روی دستانش گرفته و می گوید: ولدی قتلوک... تو را می کشند و آبی هم به تو نمی دهند. ام سلمه بعد از پرسش اینکه چه کسی او را می کشد، می گوید: یا رسول الله از خدا بخواهید تا او را نکشند. "از جان بگذر و جانان بطلب "  پیامبر فرمود: حسین (ع) مقاماتی دارد که خداوند برای ایشان در نظر گرفته است. پیامبر خاکی را به ام اسلمه داد و گفت هرگاه این خاک رنگ خون گرفت، آن هنگام حسینم را به شهادت رساندند. ام سلمه روزی با سرعت به سمت کربلا حرکت می کرد. به او گفتند که چرا عجله دارید. گفت حسینم را کشتند. ام سلمه به امام حسین (ع) گفت: از جدّت شنیدم که تو را می کشند. ام سلمه از کسانی بود که به امام حسین (ع) می گفت: به میدان نبرد نرود. امام حسین (ع) در جواب می فرمودند: یا اماه ... خودم می دانم که مرا می کشند و سر می برند. . بعضی از اوقات باید خود را به خطر انداخت تا جامعه را از خطر نجات داد. این اوج توکل به خدا است.

در سوره آل عمران آیه 159 آمده است:" فاذا عزمت فتوکل علی الله انّ الله یحب المتوکلین "

- یکی از آثار ارزشمند توکل قدرت تصمیم گیری و شجاعت است. کسانی که به خدا توکل دارند راحت تصمیم می گیرند . راحت صحبت می کنند . اینگونه افراد در تصمیم گیری قوی هستند. فقیه بزرگ تشیع میرزا محمد حسن شیرازی محرم تنباکو است . با نوشتن یک مطلب کوتاه نظام استکباری انگلیس را به چالش کشید. الیوم استعمال امروز مصرف تنباکو مبارزه با امام زمان (عج) است. ناصرالدین شاه در زمان میرزای شیرازی حکومت می کرد. ایشان تنباکو مصرف می کرد. روزی از زنان خانه خواسته بود تا برایش قلیان چاق کنند. زنان در جواب ایشان فرمودند که امروز هیچگونه قلیانی در منزل نداریم. ناصرالدین شاه وقتی از موضوع با خبر شد گفت : چه کسی تنباکو را حرام کرد: آنها در جواب گفتند: همان کسی که ما را به شما حلال کرد. امام خمینی (ره) مگر نگفت صدام جز خودکشی هیچ راهی ندارد. کسانی که به خدا وصل هستند شجاعت دارند. کسانی که از خدا حساب نبرند از همه حساب می برند.

در سوره احزاب آمده است: (یا ایها النبی اتق الله ولا تطع الکافرین و المنافقین ان الله کان علیما حکیما) «ای پیامبر،ازخدا پروا بدار و کافران ومنافقان را فرمان مبر، که خدا همواره دانای حکیم است».

بعضی ها امروز از کافرین و منافقین تبعیت می کنند. امروزه غربی ها کافر و منافقین همان کسانی هستند که در داخل و برخی هم در خارج چراغ سبز نشان می دهند. امام می گفت: هرگاه دشمنان از ما تعریف کردند، باید نگران باشیم. راههای شناخت دوست و دشمن همین است. سید حسن نصرالله فرموده بود که تعداد زیادی از جوانان اهل تسنن لبنان به صفوف شیعه می پیوستند. وقتی از آنان سوال می شد در جواب می گفتند: ما در قرآن تحقیق کردیم و دیدیم که سرسخت ترین دشمنان اسلام یهودیان هستند. امروز می بینیم که اسرائیل سرسخت ترین دشمن شیعیان هست. با این شناخت ادعا داریم که شیعیان در جایگاه محکم تری قرار دارند. حضرت علی (ع) فرمودند که اگر کسی به جامعه اسلامی ظلم کرد نباید بخشیده شود. مگر قران نفرمود: یا ایها الذین لا تتخذو یهود و النصارا   یهود و نصارا را دوست نگیرید.

دختر محجّبه ای اعتراض داشت که ما را مورد تمسخر قرار می دهند. " هر که را طاووس خواهد جور هندوستان کشد " آنقدر که به پیامبر و ائمه صلواتهم اجمعین بی احترامی کردند به هیچکس بی احترامی نشد. به حضور امام حسن (ع) می رسیدند و می گفتند: سلام بر امامی که مسلمین را خفیف کردید. روزی در مکه مکرمه یک وهابی به آقای قرائتی توهین و یک حرف زشتی زد. جناب قرائتی با صلواتی که  از حضار می گیرد، همان فرد را محکوم می کند.

شیطان همیشه در کمین ما است. شبی در خواب فردی شیطان را می بیند که تعدادی طناب با قطرهای کم و زیاد با خود حمل می کرد. مرد از شیطان می پرسد این طناب ها برای چیست؟ شیطان می گوید این طنابها برای کشیدن انسانهایی است که آنها را فریب می دهم. باز از او سوال شد که چرا بعضی از آنها نازک و بعضی کلفت هستند. گفت: برخی سرسختی نشان می دهند و طناب آنها کلفت است. یکی از طناب ها بی نهایت کلفت و پاره بود. از شیطان سوال شد چرا این طناب بیش از بقیه کلفت است؟ شیطان گفت: این طناب از آن شیخ انصاری است. دیشب سه بار موفق شدم این طناب را به گردن ایشان ببندم اما ایشان طناب را پاره کرد و رها شد. همین فرد وقتی از خواب بیدار شد به سراغ شیخ انصاری می رود و خواب را برایش توضیح می دهد. شیخ می گوید: راست است. دیشب غذایی در خانه نداشتم. خواستم از مالی که به عنوان امانت نزد من بود بردارم. سه بار تصمیم گرفتم که از آن پول بردارم اما برای بار سوم پشیمان شدم. از آثار ارزشمند توکل عدم سلطه شیطان بر متوکلین است.

در جاهایی هم شیطان سلطه ندارد. باید طوری باشیم که شیطان نتواند نفوذ کند. دو تا از این موارد ایمان و توکل است. إنه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون

به عنوان سوال پرسشی نمونه های دیگری را هم شما جستجو کنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد