شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

گذری بر تاریخ و جغرافیای میگون (تاریخی)

تاریخی

منابع تاریخی زیادی وجود ندارد که بتوان از آن تاریخچه میگون را مورد مطالعه قرار داد. در برخی از کتابهای تاریخی با ورود به رودبار قصران مطالبی را پیرامون تاریخ و جغرافیای کلی می توان مشاهده کرد. در این زمینه دکتر کریمان در کتاب ارزشمند خود مطالب تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی این منطقه را جمع آوری نموده است. در کتاب قصران نوشته ی دکتر کریمان صفحه 231 درباره ی یکی از دلایل ارتباط مغان روحانیون زرتشتی به دماوند و قصران گویا وجود آبادی قدیمی مُغانک در دماوند و میگان "میگون" مغگان و نظایر اینها تواند بود." با توجه به کلمه " تالارسر " (تِلارسَر) که نام یکی از محلات میگون است؛ حدس زده شود که زمانی این منطقه تالاری بوده و حکام وقت از این مکان استفاده می کردند. اگر چه جناب آقای سید علی میراسماعیلی اعتقاد دارند که اسم تِلارسَر در واقع از شکل و تیپ محل مورد نظر دریافت شده است. شکل آن مانند تالاری است که به صورت طبیعی وجود داشته و به لحاظ همین هیبت به تِلارسَر (تالارسر) نامگذاری شد. قلعه استوار هم که در شمال غربی میگون قرار دارد، نشان از قدرت، سیاست و حُکّامیست که در این محل زندگی می کردند. قلعه استوار بیشتر به قلات حسن صباح شبیه است که همانند قلعه روستای امامه هر دو در راستای یک هدف بنا شدند. وجود آثار حیات و زندگی در هملون نیز نشان از زندگی اولیه آباء و اجدادی است که شاید در یک دوره ای، بنا به دلایلی به محل جدید کوچ کردند.

" قلعه امامه رودبارقصران و پاره ای آثار قلاع دیگر در لار قصران و لواسان و نیز نام دربندسر آنجا را که موقعیت استوار نظامی دارد، به ظن متاخم (به گمان نویسنده) به علم به همین زمان متعلق میداند. چون به عهد قبل از اسلام آن حدود در اختیار آل گشنسف بود و آرامشی داشت و در ادوار بعد نیز حادثه ی بزرگی که ساختن دژی بدان استواری و یا احداث دربندی محکم را ایجاب کند، تا به زمان مازیار نشان نداده اند. از همین نوع تواند بود قلاعی که از آنها اکنون نامی بجاست و آثارشان اکثر محو شده است، نظیر قلهک (قلاهک، قلا یا کلا به معنی قلعه )، ایگل و کلاهک (قلعه کوچک) اوشان و سرقلا (سر قلعه) فشم، و قلعه ی استوار بالای میگون و قلعه سربند افجه و جز اینها" (منبع: کتاب روستای امامه و انیس الدویه) با توجه به اظهار نظر آقای دکتر کریمان که قلعه امامه در فاصله سالهای 217 تا 224 هجری که مازیار ولایت طبرستان را بر عهده داشت، ساخته شده است. اگر قلعه ها به یکدیگر ربط داشته و برای یک منظوری بنا شده باشد، باید گفت که قلعه استوار هم در همین سالها بنا گردید.

"میگون با تمدن مستند به قدمتی فراتر از ۲۷۰۰ سال

مستقر شدن آریایی ها از جمله قبیله مغان مادی در دنباوند ( دماوند )، کوهسران (قصران ) و رغه ( ری ) که با دانش های مادی و روحانی دارای قدرت و اعتبار بی نظیر بودند٬ از قدمت و شهرت مناطق یاد شده حکایت می کند. یکی از دلایل ارتباط مغان با دماوند و قصران و ری را وجود دو آبادی قدیمی " مغانک " در دماوند و " میگان " ( تلفظ امروزی میگون ) در رودبار قصران میدانند که دارای ویژگی های مهم زیست محیطی بودند. میگان برگرفته از " مغگان " است که ( غ ) آن به ( ی ) تبدیل شده است؛ نظیر بغستان به بیستون، رغه به ری و نظایر آن که فراوانند. پسوند ( گان ) هم به معنی جایگاه و اسم مکان است. بنابر این مغگان، میگان و میگون امروزی جایگاه مغان بوده است که دست کم ۲۷۰۰ سال پیش در آبادی علاوه بر حکومت کردن، به تربیت و پرورش جوانان در زمینه دانش های روز و مسایل مذهبی می پرداختند. این موضوع علاوه بر بالا بردن اعتبار میگون، تاییدی بر قدمت و پیشینه پر ارزش شهرستان کنونی شمیران نیز هست. گر چه وجود مردمان قیطریه باستان و فرهنگ آنان به خودی خود قدمت این سرزمین را به بیش از ۳۲۰۰ سال پیش رسانده است .  (منبع - دانشنامه استان تهران - شهرستان شمیران ص ۲۷۲)

نگاهی به رودبار قصران در آیینه تاریخ

1 به گزارش اسفندیار مازندران را در اصل"موز اندرون" می گفتند، یعنی" ولایت درون موز" و موز نام کوهی بوده است که از حد گیلان تا تالار قصران و جاجرم کشیده بوده است. (ابن اسفندیار، ص 56)

2 ظهیرالدین می گوید که شاه غازی رستم بن علی بن شهریار(سده ششم هجری) از "گیل و دیلم و رویان و لاریجان و مازندران و کبود جامه و استر آباد و قصران" سی هزار سپاهی گرد کرد و رو به دهستان تاخت و با غزان جنگید.  (ظهیرالدین ، ص 42)

3 - ... در همین هنگام حسین بن زید به دیدار برادر تا "شلمبه" ی دماوند آمد و در آنجا 23 روز درنگ کرد. بزرگان قصران و لاریجان به پیشواز او رفتند.  (دوران حسن بن زید 250 تا 270 ه)

4 پادشاه سلجوقی به عباس، والی ری فرمان داد که قسمتی از متصرفات اسپهبد را باز گیرد. عباس با سپاه ری و ساوه و قصران و دماوند و خوار و سمنان به آمل رفت و چزیک رویان و لاریجان و کلار و شلاب را به مامیتر فرستاد و برای اسپهبد پیام داد که جوی خراسان مرز اوست ...   ( تاریخ ابن اسفندیار مجلد 2 ص 71 72 )

5 چندی نگذشت که اسپهبد از گیل و دیلم و رویان و لاریجان و کبود جامه و ایتاق و شور یلداشت و کولا و دماوند و قصران و قزوین سی هزار و اندی جانباز فراهم کرد و به راه افتاد.  ( عتبه الکتبه = مجموعه مراسلات دیوان سلطان سنجر به قلم موید الدوله منتخب الدین بدیع اتابک الجوینی به اهتمام علامه فقید قزوینی و عباس اقبال تاریخ چاپ اول مرداد 1329)

6 اسپهبد علاء الدوله هنگامی که لاریجان را گرفت، مردم قصران نیز به او گرویدند و به مهر و نوازش او خشنود شدند. شرف الملوک حسن باوند، قارن پسر بوالقاسم باوند را درفش داد و به قصران فرستاد و پس از مرگ او شهردار لفور را به جای او گماشت.

7 دژبان دژ طبرک مردی بود قزوینی که از بخشش های اسپهبد بهره ها برده بود.مرتضی عزالدین او را واداشت که دژ را به گماشتگان اسپهبد واگذارد، ولی کسی به نام عماد وزان رای او را برگردانید که "پادشاه مازندران مذهب امامیه دارد و رافضی است. اگر چنین کنی روز قیامت به خدا و پیغمبر چه خواهی گفت؟ همین عماد وزان با لشکری از قتیبه به دامنه دژ امامه قصران رفت و گماشته اسپهبد را از آنجا بیرون کرد و دژ را به فرمانروای قصران به نام عادل سپرد. اسپهبد چون آگاه شد بدان سوی لشکر برد و دژ را گرفت و عادل را با زن و فرزندان و نزدیکان بکشت و پوست سر خودش را به کاه انباشت و تا یک سال در قصران آویخت...

8 - ... امیر علی کاون در آن رزم به خون غلتید و برادرش طغا تیمور نیز در جنگ دیگری که کنار رود اترک روی داد به مازندران گریخت و در کوهستان رودبار و لار و قصران پنهان شد...

9 چون به عهد خلافت امیر المومنین علی (ع) رسید، مالک اشتر از جمله نزدیکان و اصحاب اسرار علی(ع) بود... و لشکر اسلام را پروای تبرستان نبود... اما مسجدی که در شهر آمل در محله چلاوه سر( ونظور دروازه شهر چلاوه سوادکوه است، مانند دروازه ساری و بابلسر) برابر کوچه سماکی نهاده است و مسجد و مناره مالک اشتر می گویند بدان نسبت به مالک می کنند که آن جماعت مالکیه که به امامت مالک اشتر قایلند، بنا نهاده اند و ایشان خود را متشیعه شمردند و آن قوم هنوز باقی اند. اصل ایشان از لار حوالی قصران است(" قصران الداخل و قصران الخارج ... و هما{ در اصل: هی"} ناحیتان کبیرتان بالزی فی جبالها فیها حصن مانع یمتنع علی ولاه الری... و اکثر فواکه الری من نواحیه و نیسب الیه ابوالعباس احمد بن الحسین بن ابی القاسم بن باباالقصرانی الا ذونی من اهل القصران الخارج و اذون من قراها و کان شیخا من مشایخ الزیدیه...  (معجم البلادان جلد 4 ص 353)

10 بخش های بزرگ تاریخی تبرستان باستانی و آغاز اسلام عبارت بودند از:رویان، رستمدار، مازندران، فرشوادگر (غارنکوه دوره اسلامی) پیروز کوه، قصران (شمیرانات، لواسانات و دنباوند( دماوند) که هر یک فرمانروایی جداگانه داشته و برخی از آنها مانند دماوند در آغاز اسلام و مازندران در سده دوم و فرشوادگر (بخش سوادکوه) در سده سوم به دست خلفای راشدین و عباسی منقرض و پاره ای مانند گذشته در دست فرمانروایان بومی بود و یک جور خود آزادی داشتند که در آینده یعنی در سده یازدهم اسلامی به دست شاهان صفویه منقرض و بعضی از آنها در سده اخیر به مقتضیات سیاسی و تقسیمات کشوری از تبرستان جدا و پیوست شهرستانهای همسایه شده است که از آن ویژه می باشند: فیروزکوه، قصران و دماوند که در شکم استان یکم (شهرستان تهران) و بخش جنوبی رویان (رودبار محمد زمان خانی و تالیکان (طالقان) در شکم شهرستانهای قزوین جای گرفت.   (تاریخ طبرستان ، اردشیر بزرگ ص 9 پس از اسلام)

11 امروزه لار و لارجان را به غلط لاریجان خوانند. مورهان اسلامی راه میان لار و لارجان را با آمل دو روز راه(دو مرحله) آورده اند و پایان خاک لار و لارجان را آغاز خاک قصران (شمیران و لواسانات) دانسته اند ...   (همو، اردشیر بزرگ، ص 5)

12 در باره نام مازندران مورخان اسلامی بویژه تبرستانی، داستانهایی که بیشتر آنها به افسانه شبیه است نقل کرده اند که به خلاصه آن می پردازیم. پاره ای آن را محدث دانسته اند، و برخی برای فراوانی درخت "مازو" و بعضی برای دیواری که مانند دیوار چین به فرمان اسپهبد مازیار آخرین پادشاه از خاندان غارنوندی در سراسر مازندران کشیده شد و یا به نام کوه موز که از گیلان تا جاجرم و از طرفی تا لار و قصران دامنه دارد، آن را به نام مازو و مازیار،" موز اندر آن" نامیده اند.   ( همو، ص 27 تا 28)

13 عبدالله بن مالک، او را گویند بستکی نزدیک به مالک اشتر داشت، و در قصران(شمیرانات و لواسانات) گروه بسیاری معروف به مالکیه بودند از پیروان او که هر سال به آمل مازندران آمده نذورات و هدایایی به پیشوایان طریقه خود می دادند و مالکه دشت آمل به نام این گروه مردم است که خانگاه و بناهایی در آن بنا نموده بودند.  (همو، ص 141)

14 در همین روز بود که در ساری به داعی خبر رسید که برادرش حسین بن زید از ری به شلمبه دماوند رسید و بسیاری از بزرگان لار و لارجان و قصران(شمیرانات و لواسانات) به نزد او شتافتند و سر اطاعت فرود آوردند که از آن ویژه محمد بن میکال است. حسین بیست و سه روز در شلمبه بود و سپس به سمت ساری روانه شد.  (همو، ص 558)

15 قصران را دو بخش است قصران بیرونی و درونی 1 قصران بیرونی (شمیرانات) که دروازه ری بوده تجریش(طجرشت) ونک، کن، سولقان، اذون و دزاه 2 قصران درونی (لواسانات) نام ناحیه کوهستانی است و آبادانی های آن داخل دره های فرعی جاجرود است.از خاور به لارجان و دماوند، از شمال به رویان(تبرستان باختری) و لار، از غزب به تالیکان(طالقان) و جنوب به قصران بیرونی و دهات آن عبارت است از: ایگل ، اوشان، آهار، آب نیک، انبامه(امامه)، حاجی آباد، دربندسر، روده(رودک)، زایکان(زاکون)، شمشک، فشم، کلوگان(کلیگون)، گرم آب در، لالان و میگون    (منوچهر ستوده"قصران ری") یادگار{س 5 ش 10} (خرداد 1328) {55 64} ؟ ! ب)

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد