شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده
شهدای میگون

شهدای میگون

تجربه دیروز. استفاده امروز . و امید به آینده

از بسیج 58 تا بسیج 97

روزی بسیج  کلمه ی طیبه و نامی مقدّس برای امام و فرزندان امام بود. بسیجی که در لابلای تاریخ انقلاب دستخوش حوادث تلخ و شیرین بود. ثبت نام در بسیج برای کسانی بود که دست از همه ی امور دنیوی کشیده بودند و به یک باره شیطان را از خود دور نموده و برای ثبت نام، پشت درب پایگاه های بسیج صف کشیده بودند. روزگاری که جمعیّت مردم ایران در مرز 20 میلیون نفر قرار داشت، توصیه ی امام بر آن بود که باید ارتش مردمی ایران هم بیست میلیون نفر باشد. یعنی بسیج بیست میلیونی داشته باشیم تا همگان در دفاع از کشور یکپارچه و همدل باشند. همین معنویتِ بسیج و فرماندهان جوان، مکتبی و پرورش یافته از اندیشه های والای حضرت امام باعث شده بود تا بسیج و بسیجی برای دفاع از امنیّت داخلی و مرز و بوم تلاش مخلصانه و  شبانه روزی داشته باشد. چه شهدای گرانقدری که در این راه جان به جان آفرین تقدیم کردند. چه انسان های والامقامی که در این راه جانباز شدند. اوج اقتدار بسیج در حماسه ی هشت سال دفاع مقدّس بود. قربانگاههای اسماعیل را به چشم دیده بودیم.یاران برای قربانی شدن وضو می گرفتند و بی محابا و تنها برای ارادت حضور در محضر خداوند تبارک و تعالی سر از پا نمی شناختند. هر چه از آن دوران به این زمان ها نزدیک تر شدیم، انگاری عواملی دست به دست هم دادند تا به مرور زمان آن اخلاص، یکرنگی و یکپارچگی افت چشمگیری داشته باشد. اولین چیزی که به افت این نهاد مقدّس انجامید، ترک کردن سنگرها بود. در اوایل اسلام چنین مواردی هم وجود داشت. در جنگ احد به رزمندگان توصیه شده بود به هیچ وجه سنگر خودشان را ترک نکنند. یاران نادان و ناآگاه با پیش زمینه ی این که پیروز میدان شدند، برای جمع آوری غنائم پست های خود را ترک کردند. همین ترک میدان باعث شد تا در غزوه احد شکست سختی بخورند. افت ارزش های انقلابی هم از زمانی شروع شد که قطعنامه ی 598 تایید شد. اگرچه عملیّات مرصاد هم اتّفاق افتاد، امّا بعد از پیروزی مرصاد  اکثر یاران انقلابی، برای جمع آوری غنائم به هر ریسمانی متّصل شده بودند. از درجه، مقام، قدر، منزلت، جانبازی، ایثارگری و خلاصه هر چه در طبق اخلاص داشتند به یکباره رو کردند و از این اداره به آن اداره و از این ساخت و ساز به آن ساخت و ساز، از این پارتی به آن پارتی، از این رشوه به آن رشوه، کار چاق کنی، پولشویی، اختلاس، زمین خواری، فیش های نجومی و همه و همه باعث شد تا دیگر کسی به فکر روسری عقب رفته نباشد. روزگاری که یک تار موی نامحرم برای یک بسیجی غیرت محسوب می شد، امروزه کشف حجاب دوم به راحتی اتّفاق می افتد. اگر در کشف حجاب دیروز رضا خان مقصّر بود، در کشف حجاب امروزی همه ی ما مقصّر هستیم. شاید همه ی ما نه! همه ی آنهایی که به هر دلیل و بهانه ای برای رسیدن به قدرت، مقام، ثروت بی خیال ارزش ها شده اند. این فضاهای مجازی نیستند که جوانان ما را به خود جذب کرده اند و مسخ شده اند، بلکه این بی عدالتی، پارتی بازی، رشوه، نورچشمی، آقا زاده گری، بیکاری و در نهایت همان چیزی که شریعتی را عصبانی می کرد، زر و زور و تزویر باعث شد تا دوران معنویّت و ارزش ها رو به افول برود. آنچه که امروزه مردم ما را خشمگین می کند، هزار فامیلی در دستگاه های اداری و در پست های کلیدی و حسّاس است. آنچه مردم ما را خشمگین می کند، مسوولانی هستند که چندین سال میز صدارت را ترک نمی کنند. به نظر می رسد مقام معظّم رهبری دامت برکاته تنهاست. حضرت آقا در سخنرانی هایش دارد که این ها همانند هشت پا می مانند. یک سر آن را قطع می کنی، بقیه به آدم حمله می کنند. همه ی کسانی که فکر می کنند طرفدار رهبری و در خط ولایت هستند، نیم نگاهی به محیط اندرونی خودشان بکنند، ببینند اموالی که جمع کردند، از چه را هی بود. ببینند با اقشار کم درآمد و پایین جامعه چقدر تفاوت  و اختلاف طبقاتی دارند. زمانی که حضرت امام (ره) فرمان حضور در جبهه می دادند، همه ی کسانی که به هر نحوی می توانستند برای جبهه مفید باشند به جبهه اعزام می شدند. این به آن خاطر بود که همه یکرنگ، همدل و مخلص بودند.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد