ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
"شهید عباس قربانی فرزند حسن در سال 1345 در میگون به دنیا آمد. وی پس از ورود به مدرسه، تحصیلات خود را در میگون ادامه داد. با آغاز قیام مردمی ملّت غیور ایران در سال 1357 فعّالانه در تظاهرات و راهپیماییهای مردمی شرکت میکرد. همواره از چهرههای حاضر در صحنه های مختلف این حرکت عظیم اسلامی بود. پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و در لبیک به ندای آن رهبر فرزانه به عضویّت بسیج پایگاه ثارالله میگون در آمد. ایشان تا زمان شهادت، در آن نهاد حضور چشمگیر و قابل توجّه داشت. شهید بزرگوار عباس قربانی در کنار فعّالیّتهای خود در بسیج، همواره به عبادات دینی و وظایف شرعی خود پایبند بود و در نمازهای جمعه و جماعات حضور مییافت. دوستان شهید قربانی، او را فردی خنده رو و خوش برخورد میدانستند که همواره آنان را به رعایت اصول شرعی فرا میخواند. او رفتاری در خور تحسین با خانواده و دوستان خود داشت و همواره در مراسم دعای کمیل و زیارت عاشورا شرکت میکرد. شهید عباس قربانی پس از اعزام به جبهههای حق بر علیه باطل، توفیق یافت تا در عرصههای مختلف نبرد علیه دشمن نیز حضور یابد و سرانجام همزمان با سال نو در تاریخ 1/1/1365 دعوت حق را لبیک گفت و به وصال یار نائل گشت. پیکر پاک این شهید بزرگوار مدّت 15 سال غریبانه در محل جبهههای نبرد باقی ماند تا در سال 1379 کمیته تفحّص مفقودین، پیکر پاکش را به آغوش میهن اسلامی باز گرداند. پیکر پاک آن شهید با حضور قشرهای مختلف مردم رودبارقصران، خانواده، دوستان و همچنین جمعی از پرسنل ادارات و نهادها از جمله صدا و سیما و ... تشییع و به خاک سپرده شد. یاد و خاطرهی تمامی شهدای دفاع مقدّس به ویژه عباس قربانی گرامی و راهشان پر رهرو باد." (منبع: صفحه 21 نشریه قصران شهرداری اوشان، فشم، میگون – تیر ماه 1381 شماره یکم)
شهید امیر کربلایی محمّدی فرزند قدرت ا.. در تاریخ 12/12/1347 به عنوان اولین فرزند، در یک خانوادهی مذهبی در میگون چشم به جهان گشود. دورهی ابتدایی و راهنمایی را در مدارس میگون گذراند. هنگام پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) ایشان ده ساله بود. از همان اوان نوجوانی همراه با خانوادهی گرامی خود، در تمامی راهپیماییها، تظاهرات و همچنین ادعیه و مجالس شهدا شرکت میکرد. با تشکیل بسیج به جرگهی ارتش بیست میلیونی پیوست و در واحد تبلیغات پایگاه ثارا... میگون خدمت میکرد. خلوص نیّت، تلاش وافر، صداقت و شجاعت از جمله خصوصیّات شهید امیر کربلایی محمّدی بود. با شروع جنگ تحمیلی، با سن کمی که داشت همواره در پی فرصتی بود تا به خیل عظیم رزمندگان اسلام بپیوندد. علّت نپذیرفتن ایشان به جبهه از طرف مسوولین به خاطر سن کم ایشان بود. بالاخره با رسیدن به سن قانونی پانزده سال، در ابتدای سال 65 این امر محقق شد و به خیل رزمندگان اسلام پیوست. ایشان به پادگان امام حسین (ع) اعزام شد تا یک دورهی مقدماتی نظامی را بگذراند. پس از گذراندن آموزش نظامی برای مدّت سه ماه به کردستان اعزام شد. شهید بزرگوار از تاریخ 21/5/65 لغایت 2/8/65 در لشکر سیدالشهدا (ع)گردان حضرت قاسم (ع) و گروهان هجرت خدمت کرد. شهید در عملیّاتهای مختلف شرکت داشت و پس از اتمام ماموریت به منزل برگشت. او برای ادامهی تحصیل در مجتمع رزمندگان مشغول تحصیل شد. بعد از امتحانات، دوباره قصد اعزام به جبهه داشت. با توجّه به این که در همان زمان پدر ایشان هم در جبهه بود، و با توجّه به این که شهید تنها مرد خانواده بود، با مشورت خانواده منتظر ماند تا ماموریت پدر بزرگوار ایشان به اتمام برسد و بعد به جبهه اعزام شود. یک روز پس از برگشت پدر، در تاریخ 23/12/65 به جبهه اعزام میشود. چند روز بعد با مرخصی تشویقی به منزل بر میگردد. بعد از مرخصی، هم زمان با عملیّات کربلای 8 به جبهه اعزام شد. ایشان در گردان حضرت زینب (س) لشکر سیدالشهدا (ع) به عنوان آرپیچی زن در عملیّات شرکت میکند. بعد از یک نبرد طاقت فرسا در ابتدا به وسیلهی ترکشی مجروح، و سپس شیمیایی میشود و در تاریخ 19/1/66 در همان محل به درجهی رفیع شهادت نائل میگردد. بعد از شهادت پیکر پاکش را به میگون می آورند و با حضور اقشار مختلف مردم تشییع باشکوهی برگزار میشود و در جوار مرقد مطهّر امامزاده سید میرسلیم (ع) به خاک میسپارند. روحش شاد
شهید سیّد اسماعیل میراسماعیلی فرزند سیّد صادق به تاریخ 1335 در یک خانوادهی مومن، اصیل و سادات میگون به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی را همراه با بازی، کار، تلاش و درس در میگون گذراند. مشغول تحصیل دوران دبیرستان بود که انقلاب اسلامی به رهبری زعیم عالیقدر حضرت امام خمینی (ره) شکل گرفت. ایشان هم به خیل هزاران انقلابی پیوست و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزید. بچههای محل و کسانی که با شهید هم سن و سال بودند به خوبی به این نکته واقف هستند که شهید قبل از انقلاب و همچنین بعد از انقلاب انسانی وارسته، خاضع، پرشور، انقلابی، خادم و مرید ولایت بود.
در ابتدای انقلاب با تلاش خستگی ناپذیر خود از هیچ کوششی دریغ نورزید. در شورا و بسیج و انجمن مسوولیّتی نداشت، امّا بیشتر از هر فرد دیگری خالصانه و بی منّت کار میکرد. در ابتدای انقلاب که افراد سود جو میخواستند از جو ویژهای که بوجود آمد، سوء استفاده کنند، این شهید بزرگوار ارزاق عمومی را به صورت عادلانه بین مردم تقسیم میکرد. سود حاصله از فروش اجناس را به جنگ زدهها، حساب 100 امام و غیره کمک میکرد.
با تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان حضرت امام (ره) به عضویت بسیج پایگاه ثارا... میگون درآمد. با تلاش خستگی ناپذیر خود در همهی صحنههای انقلاب و پشت جبهه فعّالیّت چشمگیری داشت. از جمله اقدامات بارز این شهید بزرگوار ساخت اسلحه خانه برای پایگاه بسیج میگون بود. همچنین با مشورت پدر بزرگوارش زمین سادات محل را وقف ساختمان شرکت تعاونی مصرف و مکانی برای کارهای فرهنگی و غیره نمود. این تمام دغدغههای سید بود تا به گونهای اجناس مورد احتیاج و ضروری، عادلانه به دست مردم برسد.
در سال 1360 به قول خودش برای این که نصف دینش را کامل کند، اقدام به ازدواج نمود و مراسم سادهی ازدواجش را در مکان مسجد جامع میگون، یعنی در همان مکانی که به دعا، راز و نیاز و حتّی به کارهای عمرانی میپرداخت، برگزار کرد. مراسم جشن ازدواج او با دعای کمیل شکل بهتری به خود گرفته بود.
شهید سیّد اسماعیل میراسماعیلی یک بار در سال 1359 طی درگیریها با اشرار و ضد انقلاب کردستان، با جمعی از بچّههای محل به آنجا رفت. بار دوم در تاریخ 3/12/61 بعد از مراسم عروسی به اتّفاق جمعی از دوستانش به جبهه اعزام شد. به قول دوستانش در جبهه همواره مشغول راز و نیاز بود. هنگام شروع عملیّات والفجر مقدماتی، احتیاج به تعدادی داوطلب برای شکستن خط داشتند. او اولین نفری بود که با شجاعت، دلیری و شناخت کافی، دستش را بالا برد و وقتی عازم شرهانی شد، خمپارهای در آن مکان فرود آمد و مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت. با اصابت ترکش خمپاره، از ناحیه سر جراحت عمیقی بر او وارد شد و به فیض عظیم شهادت نائل گردید. روز شهادت وی در تاریخ 23/1/62 بود که در تاریخ 26/1/62 پیکر مطهرش را به میگون آوردند و در جوار مطهر سیّد میرسلیم (ع) به خاک سپرده شد. مراسم شهادت وی در همان مسجدی برگزار شد که دو ماه قبل از آن در همان مکان مراسم عروسی وی برگزار شده بود.
فرازی از وصیّت نامهی شهید سید اسماعیل مبراسماعیلی: همواره برای طول عمر امام (ره) دعا کنید. زیر پرچم ولایت فقیه باشید و از راه امام (ره) گمراه نشوید.
از وصایای آن شهید بزرگوار: همواره برای طول عمر امام (ره) دعا کنید و در زیر پرچم ولایت باشید تا از راه امام (ره) گمراه نشوید.
شهید سیّد حسین میر محمّد میگونی
شهید سیّد حسین میر محمّد میگونی فرزند سیّد عبدا... به تاریخ 1344 در یک خانواده مذهبی و سادات پا به عرصه وجود نهاد. در دوران کودکی مادر نازنینش را از دست داده بود. دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در مدارس میگون گذراند. در بدو انقلاب سیزده ساله بود. علیرغم نوجوانی، با توجّه به این که در یک خانوادهی مومن و انقلابی رشد کرده بود، همواره در تمامی صحنههای انقلاب فعّالیّت چشمگیری داشت. ایشان در اوج نوجوانی به عضویّت بسیج پایگاه ثارا... میگون در آمدند و در کنار برادران بسیج ماموریتهای محوله را انجام میدادند. با شروع جنگ تحمیلی همواره در پی فرصتی بود تا به خیل عظیم رزمندگان اسلام بپیوندد. بالاخره این امر محقّق گردید و به جبهه اعزام شد. در اواخر سال 61 با شروع عملیّات والفجر مقدماتی، در تاریخ 2۲/۱/6۲ در جبههی فکّه به درجهی رفیع شهادت نائل آمد. پیکر پاک ایشان به میگون منتقل گردید و در جوار امامزاده سیّد میرسلیم (ع) به خاک سپرده شد.